آیا زمان تغییر فرا رسیده است؟ - ۸ تیر ۹۰

سریما نازاریان

پاسخ مطالعه موردی هفته گذشته

آرلین، مدیر منابع انسانی سازمان اسکوتیا است که مدیرعامل اخیر آن به دلیل پاره‌ای مشکلات اخراج شده است. حالا به اعتبار و برند سازمان آسیب رسیده است و آرلین به وضوح نارضایتی کارکنان از وضع فعلی را می‌بیند و اعتقاد دارد برای بهبود اوضاع سازمان به مدیر عاملی نیاز دارد که بتواند در سازمان تغییرات مناسبی به وجود بیاورد. ولی دیوید رییس هیات مدیره سازمان با حرف‌های او قانع نمی‌شود. در این میان آرلین کاندیدای مناسبی را هم دیده است که از خارج از سازمان برای مدیریت عاملی استخدام شود. ولی دیوید اعتقاد دارد که فرد مورد نظر باید از درون خود سازمان انتخاب شود. حالا آرلین می‌بیند که اگر بیش از این اصرار کند، جایگاه خودش را به خطر می‌اندازد و نیز حتی اگر فرد مورد نظر او مدیر عامل شود، در آینده شاید در سازمان به او اجازه آزادی عمل کافی برای اعمال تغییر داده نشود. سوال این است که آرلین تا چه اندازه باید روی نظرش پا فشاری کند؟

***

اول اینکه آرلین باید مدارک بیشتری برای لزوم به تغییر در سازمان جمع آوری کند.

بدون شک، مدیران منابع انسانی می‌توانند به عنوان عوامل تغییر در همکاری با مدیران ارشد سازمان نقش مهمی‌را ایفا کنند. آرلین نیاز به تغییر را به روشنی می‌بیند و در شرایط عادی می‌توانست روی مشخص کردن مدیر عامل تاثیر بسیاری بگذارد. ولی شرایط سازمان اسکوتیا شرایط عادی نیست و آرلین هم خودش را برای به دست آوردن میزان تاثیرگذاری که در حال حاضر به آن نیازمند است، آماده نکرده است.

به عنوان یک حرفه‌ای در بخش منابع انسانی، مسوولیت او عمل کردن به عنوان «مدیر ایجاد یکپارچگی» است. او باید شهامت ابراز کردن شک‌هایی را که به مدیر عامل قبلی سازمان برده بود در خود جمع می‌کرد و آن را با مدیران ارشد سازمان و هیات‌مدیره سازمان در میان می‌گذاشت؛ ولی متاسفانه او در این مورد سکوت اختیار کرد.توانایی او در تاثیرگذاری روی تصمیم‌گیری کاندیدای مناسب برای مدیر عاملی از جنبه دیگری هم محدود می‌شود؛ چرا که او به عنوان یکی از اعضای تیم استخدام‌کننده شناخته نمی‌شود. دیوید، رییس هیات مدیره این موضوع را به روشنی می‌گوید که با وجود اینکه او با در نظر گرفتن حرف‌ها و نظرات آرلین تصمیم گیری خواهد کرد؛ ولی در نهایت آرلین یکی از تصمیم‌گیران نیست.با توجه به این نکته که او از همان ابتدا سعی کرد به دیوید نزدیک شود، حالا خودش را به گونه‌ای در گوشه‌ای دور از دیگران قرار داده است. برای اینکه بتواند از این موقعیت در بیاید، آرلین باید به خوبی فکر کند و بهترین راه نزدیک شدن به سایر اعضای هیات مدیره را تشخیص دهد. به عنوان قدم اول او باید شواهد بیشتری مبنی بر الزام تغییر در سازمان جمع کند. داده‌های واقعی، حرف‌های او را تقویت خواهد کرد. او باید با زبان تجاری ضررهای ماندن در وضعیت فعلی را برای هیات‌مدیره توضیح دهد. بازخورد کارکنان در تحقیق بدون نامی‌که در اسکوتیا انجام شده بود و نمایانگر میزان نارضایتی کارکنان از وضع موجود بود، یک نقطه شروع عالی است؛ ولی او باید موضعش را قوی‌تر کند. او باید از نتایج تحقیقات خارجی که ارتباط میان میزان انگیزه کارکنان و کارآیی را نشان می‌دهند استفاده کند. با داشتن این اطلاعات در دستش، او جایگاه بسیار محکم‌تری برای به پیش رفتن خواهد داشت.آرلین در عین حال باید ارتباط محکمی‌میان درک منفی از برند سازمان و میزان موفقیت سازمان در آینده برقرار کند. او باید وضعیت خطرناکی را که اسکوتیا در حال حاضر در آن گرفتار شده است با استفاده از شرایط بازار و استراتژی‌های سازمان‌های رقیب به تصویر بکشد. در ادامه او می‌تواند بگوید که با توجه به میزان خسارتی که در حال حاضر به اعتبار سازمان خورده است، اسکوتیا برای اینکه بتواند در این میدان مسابقه دوباره به جایگاه برتر خود باز گردد، نیازمند نو آوری‌های بسیاری است که این کار هم نیازمند داشتن مدیر عاملی است که آماده مشخص کردن یک قلمرو جدید برای سازمان باشد و توانایی آن را داشته باشد.زمانی که دیوید در مقابل حرف‌های آرلین مبنی بر اینکه مدیر عامل جدید باید بسیاری صفات عالی را داشته باشد، می‌گوید که یک دفعه بگو باید یک جادوگر فارغ التحصیل‌هاگوارتز را استخدام کنیم، پر بیراه نمی‌گوید. آرلین و دیوید در مورد اینکه کدام مدارک و خصوصیات مدیر عامل جدید غیرقابل بحث هستند و در هر کاندیدایی باید وجود داشته باشند، هرگز به توافق نرسیدند. او باید فیدبک‌هایی را که هیات استخدام نسبت به هر کاندیدا داده است، را به دقت بررسی کند تا بفهمد آنها دقیقا به دنبال چه مشخصاتی در یک مدیر عامل مناسب هستند. تنها در این موقع است که او می‌تواند یک تصویر مشخص از مدیر عامل برتری که آنها به دنبال آن می‌گردند به دست بیاورد. با در دست داشتن این مدارک و یک پیغام روشن و سازگار، آرلین می‌تواند با اعتماد به نفس با اعضای هیات مدیره مواجه شود. او باید تصمیم بگیرد که به جای انتخاب کردن تعداد محدودی از آنها که دوستانش هم هستند، با همه آنها صحبت کند. دیدن فرد فرد آنها به تنهایی یک ایده خوب و عملی است. به این ترتیب او می‌تواند دینامیک‌های تاثیر گذار روی موقعیت را بهتر درک کند و تصویر مشخص‌تری از شخصیت‌ها و استیل‌های هر کدام از اعضای هیات مدیره به دست بیاورد.در نهایت، شاید آرلین نتواند مارتا را برای این نقش مدیر عاملی انتخاب کند؛ ولی با دنبال کردن این توصیه‌ها او می‌تواند اعتبار خوبی به عنوان یک فرد حرفه‌ای در سازمان به دست بیاورد و تضمین کند که کاندیدای قدرتمندی در نهایت به عنوان مدیر عامل اسکوتیا انتخاب می‌شود.

منبع: HBR