حمید اسدی یکی از تیپ‌های شخصیتی که به سختی می‌توان با آنها تعامل کرد، تیپ «سلطه‌طلب» یا «سلطه‌جو» (Dominant personality) است. افرادی با این خصوصیت معمولا به دنبال اعمال کنترل بر آدم‌ها هستند و سعی می‌کنند با برتری‌جویی، حاشیه‌ای امن و فضایی مطمئن برای خود بسازند. شخصیت‌های سلطه‌طلب به آسانی به دیگران نزدیک نمی‌شوند و احساسات برای آنها، از این جهت که آنها را ضعیف نشان می‌دهد، بی‌اهمیت است. آنها در هر جایگاهی که باشند به دنبال اثبات برتری خود هستند و مخصوصا به جایگاه‌های قدرت علاقه بسیاری دارند، چرا که از طریق کسب قدرت، سلطه بیشتری بر دیگران می‌یابند و به همان نسبت احساس راحتی می‌کنند. افراد سلطه‌طلب انتقادپذیر نیستند و انعطافی در تغییر عقیده و پذیرش اشتباه‌های خود ندارند. واضح است که ارتباط با چنین افرادی سخت و مشکل‌ساز است. آنان در هر نقشی، به عنوان همسر، دوست، همکار، یا رئیس برای خود و دیگران مشکلاتی به‌وجود می‌آورند و باعث ایجاد نارضایتی و ناراحتی اطرافیان می‌شوند. در این بین یکی از نقش‌هایی که بسیاری از شخصیت‌های سلطه‌طلب به واسطه خصوصیاتشان به آن دست پیدا می‌کنند، مدیریت یا ریاست است. مدیران سلطه‌طلب به خود اجازه می‌دهند تا رفتاری تحقیرآمیز با کارمندان و زیردستان خود داشته باشند و چون واکنش شدیدی در برابر رفتارهای خود نمی‌بینند، به کارهایشان ادامه می‌دهند. مدیران و رئیسان سلطه‌طلب به دنبال اعمال نفوذ هر چه بیشتر بر مجموعه تحت مدیریتشان هستند و به کارمندان بیشتر به چشم ابزارهایی برای انجام کارها و رسیدن به اهداف نگاه می‌کنند. برای ارتباط راحت‌تر و بدون دردسر با چنین مدیرانی باید به بعضی نکته‌های ریز در برخورد با آنها توجه کرد. این نکات ریز در عین ساده‌بودن موجب کاهش تنش و تضاد با مدیران سلطه‌طلب می‌شود و فضای کاری را آرامتر و مساعدتر می‌کند.

- اولین نکته‌ای که در کار با رئیس سلطه‌طلب باید به خاطر داشت، این است که رفتارهای او ناشی از خصوصیات شخصیتی‌اش است. بنابراین، نباید مسائل بین او و خود را شخصی قلمداد کرد و آنها را به حساب دشمنی یا خصومت شخصی گذاشت. با این شناخت از یک فرد سلطه‌جو، برخوردهایش کمتر آزاردهنده و تحمل او آسانتر خواهد شد. نباید انتظار داشت با یک مدیر سلطه‌طلب روابط صمیمانه و دوستانه‌ای داشت. در واقع، ارتباط و معاشرت با چنین شخصیتی را باید در حد رابطه‌ با کارفرما یا رئیس تلقی کرد و از همان حد فراتر نرفت. گفت‌وگوهای غیررسمی و کوتاه معمولا برای چنین مدیرانی مطلوب نیست و شما را در موقعیتی قرار می‌دهد که مدیرتان شما را به چالش بکشد و در برابر دیگران سکه یک پولتان

کند.

 مدل رابطه مطلوب برای یک مدیر سلطه‌طلب مدل سرباز-ژنرال است. همین مدل به خوبی گویای باید و نبایدها در مواجهه با چنین شخصیتی است. مدیر سلطه‌طلب پذیرای اشتباه و تغییر نظر یا رفتار خود نیست. اگر در موضوعی با چنین مدیری اختلاف دارید، تنها نظر خود را صریح بیان کنید و از بحث و استدلال به نفع نظر خود خودداری کنید. بحث درباره موضوعات مورد اختلاف تنها باعث می‌شود او محکم‌تر بر عقیده خود پای فشارد و شما را به چشم یک مزاحم نگاه کند.

 آدم‌های سلطه‌طلب بسیار رک و صریح هستند. به همین دلیل، در برخورد با آنها باید صریح و روراست بود. آنها از گفت‌وگوهای جانبی و توضیحات طولانی خوششان نمی‌آید. هنگام ارائه کارها به این مدیران یا در نامه‌نگاری با آنها، باید سریع سر اصل مطلب رفت و به حواشی و جزئیات بی‌اهمیت نپرداخت.

 آدم‌های سلطه‌طلب نتیجه‌گرا هستند و به شدت به موفقیت نیاز دارند. آنها دائم در حال برنامه‌ریزی و بررسی راه‌های رسیدن به اهدافشان هستند. بر همین اساس، آنها کارها را با نتیجه‌شان می‌سنجند و نه زحمت یا تلاشی که برای به ثمر رسیدن کاری صرف می‌شود. آنها انتظار دارند کارمندانشان اهداف و سیاست‌هایی را که در ذهن دارند، بدانند و خود به خود بر اساس همان اصول عمل کنند. از نظر این مدیران، نیروی خوب کسی است که خود بدون نظارت و هدایت مدیر کارها را پیش ببرد و حاصل کار نتایج درخشان و ملموسی

باشد.

 تیپ‌های شخصیتی سلطه‌طلب اصلا صبور نیستند و دوست دارند کارها در کمترین زمان ممکن به انجام برسد. آنها حوصله زمان طولانی و کارهای بلندمدت را ندارند. این مدیران از چیزی بیشتر از این بدشان نمی‌آید که احساس کنند کارها برای کارمندی فوری و فوتی نیست و انجام آنها را به تعویق می‌اندازد. بر همین اساس، باید در مواجهه با چنین مدیری کارها را به بدون تاخیر و در حداقل زمان انجام داد. برای این کار تهیه لیستی از کارهایی که باید انجام شود مفید است و می‌تواند به انجام سریع‌تر و بهتر کارها کمک کند.

 شخصیت‌های سلطه‌جو در تصمیم‌گیری سریع و قاطع هستند و همین انتظار را هم از کارمندان خود دارند. در جلسه با چنین مدیرانی نباید تصمیم درباره کارها را به بررسی بیشتر موکول کرد. چنین کاری هر چند باعث کاهش خطا در تصمیم‌گیری می‌شود، برای یک مدیر سلطه‌طلب نقطه ضعف به حساب می‌آید. بهترین کار در چنین مواقعی این است که قبل از جلسات برای سوال‌های احتمالی آماده شوید و هنگام طرح آنها بدون تأمل، نظر یا جمع‌بندی‌تان را بگویید. این خصوصیت از مدیران سلطه‌طلب باعث می‌شود آنها با کارمندان تحلیلگرا، که نیاز به زمان برای بررسی موضوعات و اعلام نظر دارند، به تضاد برسند و در عین حال که به توانایی‌های آنها نیاز دارند از آنها خوششان نیاید.

 آخرین نکته‌ای که باید دانست این است که نباید اجازه داد رفتار یک شخصیت سلطه‌طلب، آزاردهنده و نامحترمانه شود. اگر به‌رغم تمام تلاش و سعی شما در کارتان، مدیر سلطه‌طلب، شما را بی‌ادبانه بازخواست و تحقیر کرد با او قاطعانه رودررو شوید. چنین برخوردی باید همراه با رعایت احترام و ادب و در عین حال، محکم و صریح باشد. برخوردهای تحقیرآمیز از جانب مدیری سلطه‌طلب نه‌تنها باعث آزردگی خاطر شما می‌شود، وجهه‌ شما را هم در برابر همکاران و کارمندان دیگر خدشه‌دار می‌کند. درست است که یک مدیر سلطه‌طلب خصوصیاتی دارد که باید سعی کرد با آنها کنار آمد؛ اما حق توهین و بی‌احترامی فراتر از روابط رسمی را ندارد و نباید چنین برخوردهایی را تحمل کرد.