Sally Helgesen مترجم:بیتا نظام دوست منبع: strategy+business «حضور مدیریتی» یعنی موفقیت؛ یعنی مهارت‌ها و ویژگی‌هایی که یک مدیر بر اساس آن می‌تواند عملکرد را هم به‌صورت فردی و هم در سازمان تحت نظارت خود توسعه دهد و به مقدار زمانی که یک مدیر برای این کار وقت می‌گذارد، بستگی دارد. شاید دیگر دوره رمزآلود بودن رهبرهای سازمانی به پایان رسیده است و وقت زیرسوال بردن سرسختی و پرابهتی آنها است، چنان‌که همیشه در ذهن ما بوده است. سیلویا آنه هیولت در کتاب خود با عنوان «حضور مدیر» به این موضوع بیشتر پرداخته است. به نظر هیولت حضور مدیریت ترکیبی توضیح‌ناپذیر از مهارت ارتباط و حضور، در کنار جذبه است. وی نحوه کارکرد این ویژگی‌ها در کنار یکدیگر را به‌طور کامل توضیح می‌دهد. اما عده‌ای دیگر حتی معتقد‌ند که حضور رهبری بیش از مهارت‌ها و ویژگی‌ها ریشه در اصل ظرفیت حضور دارد. این یعنی حاضر بودن در لحظه، در ماموریت محوله و در وظیفه امروز.

این حضور را می‌توان در افرادی دید که همه‌ توجه خود را به گوینده خود می‌دهند. اگر به یک سالن سخنرانی نگاه کنید، تقریبا همیشه با کمی دقت می‌توانید بالاترین مقام‌ها را شناسایی کنید. کافی است ببینید چه کسی یا کسانی بیشترین توجه را به مطالب می‌کنند و به‌طور کامل در سالن سخنرانی حاضر هستند. آنها با تلفن همراه خود کار نمی‌کنند، در کیف خود دنبال کاغذ نیستند و با عجله دنبال جای چتری نمی‌گردند! بقیه به جای او این کارها را انجام می‌دهند در حالی که او می‌نشیند و با توجه گوش می‌دهد.

توانایی حاضر بودن، تمرکز کردن و وارد جزئیات فرعی نشدن، به یک رهبر نمایی از حضور، قدرت، آزادی و راحتی می‌دهد. این‌ها ویژگی‌هایی نیستند که به راحتی با رعایت نکاتی ظاهری مثل اینکه چطور لباس بپوشیم، راه برویم و حرف بزنیم، به دست آیند؛ البته همه این نکات در جای خود مهم است اما باید دانست که صرف رعایت آنها نمی‌تواند فرد را تبدیل به یک رهبر کند. بالعکس، افرادی هستند که در نگاه اول چندان به‌عنوان یک فرد مهم جلب توجه نمی‌کنند، اما زمانی که کاملا حاضر باشند، می‌توانند قدرت و آرامش را به‌خوبی به نمایش بگذارند.

این موضوع در چند سال گذشته بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و برای نگهداری آن تلاش می‌شود، زیرا ما در محیطی کار می‌کنیم که به‌طور فزاینده در حال چندفرهنگی شدن است و حاضر بودن یکی از معدود ویژگی‌هایی است که در تمام فرهنگ‌ها یکسان است و نیازی به آموزش‌های خاص حول محور تفاوت‌های فرهنگی ندارد. زمانی که با فردی از آن سوی کره زمین صحبت می‌کنیم، ممکن است بسیاری از گفته‌ها و حرکات او ما را به اشتباه بیندازد، اما زمانی که او در حال توجه کردن به حرف ما است، بدون تردید می‌دانیم که او صد در صد حضور دارد و با مغز و قلب خود در حال توجه کردن است. حضور امری ورای حرکات و کلمات است.

اما هر چه حضور مهم‌تر شود، احتمالا دشوارتر نیز می‌شود. وجود فناوری‌های قدرتمند و همه‌گیر عامل اصلی این دشواری است که هم در کار و هم در زندگی شخصی ما نفوذ کرده است. قرار داشتن این فناوری‌ها در جلوی انگشتان ما در تلفن‌های همراه و سایر وسایل الکترونیک، همواره ما را وسوسه می‌کند تا بخواهیم چندین کار را به‌طور همزمان انجام دهیم. غافل از اینکه در اغلب مواقع انجام دو یا چند کار به‌طور همزمان باعث می‌شود نتوانیم به هیچ یک از آنها توجه کافی داشته باشیم. جالب اینجاست که تلاش بی‌وقفه‌ فناوری برای بالا بردن کارآیی و صرفه‌جویی در وقت درواقع می‌تواند نتیجه‌ عکس بدهد، چرا که مانع حضور کامل ما برای به انجام رساندن دقیق و سریع کارها می‌شود.

اما چه کنیم؟

در گام اول، ما باید به نحوی هوشیارانه‌تر به تنظیم سیاست‌هایی بپردازیم که توسط آن‌ میزان و شدت توجه و حضور ما معین و هدفمند می‌شود. وقتی برای واکنش‌های خود برنامه‌ای از پیش داشته باشیم، هم استرس کمتری خواهیم داشت و هم ظرفیت توجه کردن خود را بالا خواهیم برد و به‌این ترتیب شرایط مورد نیاز برای تحقق یک حضور کامل را فراهم خواهیم کرد. این گام چندان ساده‌ نیست و در ابتدا نیاز است برای مدتی تظاهر کنید، اما زمانی که کنترل ارتباطات اجتماعی خود را به دست بگیرید، دیگر نیازی به تظاهر ندارید و این گام حیاتی را بدون زحمت طی خواهید کرد.

گام دوم این است که عادت خود را به انجام دادن چندین کار همزمان ترک کنید. با انجام این کار اگرچه به ظاهر بهای سنگینی پرداخت می‌کنید، اما در عمل از سیل خطاها و اشتباهاتی که طی انجام کارهای به هم گره خورده مرتکب می‌شوید، جلوگیری می‌کنید. انجام دادن چندین کار به‌طور همزمان گاهی اجتناب‌ناپذیر است، اما بیش از آن امری اعتیادآور است، به‌طوری که اگر فقط چند لحظه بخواهیم به ذهنمان استراحت بدهیم و آن را به حال خود بگذاریم، به سرعت گمان می‌کنیم بیش از حد بیکار هستیم و حتما باید کاری برای خودمان جور کنیم، در حالی که این واقعا درست نیست.

درنهایت باید بدانیم که حضور کامل نیز مثل هر مهارت دیگری نیازمند تکرار و تمرین است. می‌توانید ظرفیت حضور را با روش‌های ساده‌ای افزایش دهید، به عنوان نمونه از زنگ موبایل خود استفاده کنید تا این نکته را به شما یادآوری کند. مثلا می‌توانید برای افراد خاص زنگ متفاوتی انتخاب کنید تا هر‌گاه با شما تماس می‌گیرند به یاد بیاورید که اول یک نفس عمیق و طولانی بکشید و ذهن خود را بر چیزی که می‌خواهید متمرکز کنید و سپس تلفن را جواب دهید. همین ترفند ساده می‌تواند به شما کمک کند تا تغییرات مهمی در رفتار اجتماعی خود بدهید.

فراموش نکنید همه این روش‌ها فقط برای یک منظور ساده است: برای هر کسی که در برابر شما است حاضر باشید.