نویسنده: Elizabeth Saunders مترجم: مریم رضایی منبع: Switch & Shift .همه ما نقاط کوری در زندگی داریم که شامل رفتار‌ها، رویکردها و چشم‌اندازهایی است که نمی‌دانیم ما را به عقب می‌کشند . ما نمی‌توانیم این نقاط را ببینیم، نمی‌توانیم تشخیص دهیم که آنها چگونه بر تعاملات و ارتباطات ما تاثیرگذارند. متاسفانه برخی از آنها ما را از رسیدن به سطحی از موفقیت که خواهان آن هستیم، بازمی‌دارند. تاثیر این نقاط کور فقط به خود شما محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند موفقیت یک تیم را محدود کند. آیا کشف این موانع به سادگی این است که به خودتان اجازه دهید حتی با وجود نقاط کور به موفقیت برسید؟ برای این کار باید اجازه برخی چیزها را برای خودتان صادر کنید که نویسنده در این متن به آنها می‌پردازد:

اگر تنها چیزی که شما را از تجربه زندگی و ساخت کسب‌وکار رویاهایتان عقب می‌کشد، خودتان باشید، چه می‌شود؟

به‌طور کلی، زنان بیش از مردان با «شکاف اعتماد به نفس» دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. داشتن یک رویکرد مختص به خود و درک اینکه چطور می‌توان به شیوه‌ای موثر و واقعی ارتباط برقرار کرد، به شما در محیط کار حس قدرت و اعتماد به نفس می‌دهد. اما وقتی کسب‌وکار خودتان را دارید، تنها فردی که باید مدیریت کنید خودتان هستید. گاهی اوقات این کار سخت‌ترین چالش پیش روی شما است، چون فقط می‌توانید به مرحله‌ای برسید که ذهن شما آن را امکان‌پذیر تشخیص می‌دهد. وقتی ذهن‌تان را به چیزهایی که ممکن هستند توسعه می‌دهید، باید به خودتان اجازه دهید که باور داشته باشید این احتمالات برای شما وجود دارند. به عنوان زنی که بیش از ۸ سال صاحب یک کسب‌وکار بوده‌ام، در مورد خودم و دیگران به این نتیجه رسیده‌ام که باید به خودمان اجازه دهیم در سه حوزه کلیدی زیر به جلو حرکت کنیم:

اجازه دهید خودتان باشید

فعالیت در کسب‌وکار به عنوان یک زن، شما را در موقعیت حساس و ظریفی قرار می‌دهد. تجربه من می‌گوید باید سخت کار کنید تا بتوانید کسب‌وکارتان را به شیوه‌ای که با شخصیت‌تان به عنوان یک انسان همخوانی داشته باشد، بسازید. برای خودتان نقش‌های تکراری در نظر نگیرید. من برای آن دسته از زنانی که صاحب کسب‌وکاری هستند و فقط برای خدمات‌‌رسانی به زنان متمرکزند احترام زیادی قائلم. اما صراحتا کسب‌‌وکار خود من این‌گونه نیست و در خدمات‌دهی تفاوت جنسیتی قائل نمی‌شوم. سعی کنید به یک قالب کلیشه‌ای از آنچه «کارآفرین زن یا مرد» می‌نامند، تبدیل نشوید و اجازه دهید برندتان مطابق با شرایط رشد کند. بدون احساس شرمندگی از چیزی، خودتان باشید و در این صورت بیشترین ظرفیت را برای رشد کردن به عنوان یک کارآفرین خواهید داشت.

اجازه دهید تحول شکل گیرد

صرفا به این دلیل که یک مسیر خاص در گذشته برای شما و کسب‌وکارتان کاربرد داشته، به این معنی نیست که الان هم باید همان را طی کنید. این طبیعی است که در طول زمان رشد کرده و تغییر کنید. این موضوع برای کسب‌وکارتان هم با توجه به تغییر تقاضای بازار، رشد شخصی و فرصت‌های نوظهور صدق می‌کند.

اگر مسیر کسب‌وکارتان را دوست ندارید، آن را تغییر دهید. رئیس شما هستید. نباید منتظر بمانید دیگران به شما اجازه دهند وارد بازار جدیدی شوید، محصولات یا خدمات جدیدی تولید کنید یا کلا شرکت را از نو بسازید.

وقتی یک مسیر جدید کاری را در نظر می‌گیرم، متحمل ریسک می‌شوم. درحالی‌که در این مرحله، همکاری با مشتریان موجود را ادامه می‌دهم، اما تمرکز توسعه کسب‌وکار را به جذب مشتریانی برای محصول یا خدمات جدید احتمالی تغییر می‌دهم. اگر بر فرآیند توسعه تسلط کافی داشته باشم، بخش جدید کسب‌وکار را می‌سازم یا دیگر بخش‌ها را در یک سطح تثبیت نگه می‌دارم تا خودشان به آرامی افول کرده و باعث تبلور بخش جدید شود. اتخاذ چنین رویکردی به من اجازه می‌دهد حوزه‌های رشد جدید را کشف کنم و اگر تلاش جدیدم مطابق انتظار نتیجه نداد، ریسک مالی زیادی متحمل نمی‌شوم. به خودتان اجازه دهید امکان بروز و اجرایی شدن ایده‌هایتان را کشف کنید. اگر نتایج خوبی به دست آوردید، آزادانه آنها را دنبال کنید و اگر برعکس شد، دیگر پیگیر آنها نباشید.

اجازه دهید شاد باشید

به‌عنوان یک کارآفرین اگر احساس شادمانی نکنید، یک جای کارتان می‌لنگد. مسوولیت اولیه تغییر جهت مسیر کسب‌وکار بر عهده شما است. گاهی لازم است در برنامه کاری فضایی خالی برای فعالیت‌های ضروری در جهت رفاه و آسایش خودتان ایجاد کنید؛ فعالیت‌هایی مثل ورزش، خواب و استراحت. این مسائل تحولی اساسی در روش کار کسب‌وکارتان ایجاد می‌کنند.

اینکه شما چیزی ایجاد می‌کنید یا کسی از شما می‌خواهد کاری انجام دهید یا با انجام کاری پول بیشتری درمی‌آورید، صرفا به این معنا نیست که می‌توانید و باید به جلو حرکت کنید. هر کسب‌وکاری دوره‌های کاری پراسترسی را پیش رو دارد. اما اگر اینها باعث شود همیشه ترس و نگرانی داشته باشید یا از کارتان متنفر شوید، بهتر است به این فکر کنید که چه چیزهایی باید تغییر کند. همچنین اگر واقعا چیزی را که خلق کرده‌اید و کاربرد دارد، دوست دارید، نیازی نیست به خاطر نظر دیگران دست به تغییر آن بزنید. مثلا من زندگی در دشت‌های مرکز غربی آمریکا را دوست دارم و اگرچه کارم در سواحل غربی رشد بیشتری دارد، اما دوست ندارم در این مناطق زلزله‌خیز زندگی کنم و سلامت و شادی خودم را به خطر بیندازم.

در طرف دیگر قضیه، اگر می‌خواهید کسب‌وکاری پیشرفته که سریع رشد کند داشته باشید، وارد عمل شوید. باید کاری را که ایده‌های بالقوه را بالفعل می‌کند انجام دهید. افراد، مکان‌ها و فرصت‌های کسب‌وکار را که نه تنها هورمون هیجان اولیه را تولید می‌کنند، بلکه باعث می‌شوند در پایان کار خوشحال و هدفمند باشید، پیدا کنید. هر کسب‌وکاری که دارید، کوچک یا بزرگ، محلی یا بین‌المللی، متمرکز یا پراکنده، خودتان بودن را فراموش نکنید. هیچ‌کس جز خودتان نمی‌تواند محدوده کارهای امکان‌پذیر را تعریف کند و هیچ‌کس جز خودتان نمی‌تواند باور داشته باشد که می‌توانید این کارها را عملی کنید.