حکمرانی آب در ایران بازاندیشی در روند توسعه

چنین چرخش بزرگی در روند توسعه و احساس نیاز و درخواست جامعه برای ورود موثر بخش حکمرانی به این فرآیند که عملا با بی­‌توجهی به محیط زیست و بهره‌­کشی مضاعف از طبیعت به پیش می‌­رفت ابتدا در اروپای دهه ۸۰ اتفاق افتاده بود. گزارش بروندلند در سال ۱۹۸۷ را می‌توان نماد چنان دگرگونی دانست. این گزارش با عنوان «آینده مشترک ما» توسط کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه منتشر شد و توسعه پایدار را معرفی و نحوه اجتماعی دستیابی به آن را توصیف کرد. فراگیر شدن مفهوم توسعه پایدار در سال ۱۹۹۲ در «کنفرانس زمین» سازمان ملل متحد در ریودوژانیرو ارتباط میان آگاهی‌های فزاینده از مخاطرات زمین و نیاز به بازتعریف مفهوم توسعه از طریق ورود بخش حکمرانی به مساله را بازنمایی می­‌کند. درواقع، به نظر می‌­رسید که منظور از مرحله سوم آنتروپوسن، دوران محافظت از زمین، دورانی برای مشارکت همه جوامع از جمله جوامع درحال توسعه مانند جامعه ما برای تحقق چنین پیش‌­بینی محیط زیست‌گرایانه باشد.  

«روز جهانی زمین»، هر سال در روز ۲۲ آوریل - دوم اردیبهشت ماه- و از سال ۱۹۷۰، به ابتکار سازمان جهانی یونسکو برای آگاهی‌بخشی درباره مخاطرات محیط­‌زیست و پاسداشت سیستم زمین گرامی داشته می­‌شود. حفاظت از منابع آب زیرزمینی، بخش اساسی در حفاظت از سیستم زمین است.؛ آنچه که انتظار می‌­رفت از سال ۲۰۱۵ و با ورود بخش حکمرانی به مخاطرات زیست‌­محیطی و همپای با آگاهی عمومی آغاز شود. مطالعات ما (فقیه خراسانی و جوادیان­زاده، مهرآب، اسفند ۱۴۰۰) درباره روند جهانی حکمرانی آب از طریق تحلیل هزاران مقاله بین­‌المللی با استفاده از ابزار هوش مصنوعی نشان داد که از سال ۲۰۱۴، پیشنهاد یا گزارش نتایج بهره‌گیری از وسایل هوشمند در حکمرانی آب، اوج­‌گیری بی‌سابقه‌ای داشته است. در همان حوالی تاریخی و از سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۴ میلادی)، با تصویب طرح موسوم به «احیا و تعادل بخشی آب­‌های زیرزمینی»، سیستم حکمرانی آب در ایران، ورود همه جانبه ای برای کنترل بخش توزیع آب از طریق تهیه و نصب کنتورهای هوشمند روی چاه‌ها انجام داد. از این منظر و به لحاظ تاریخی، هماهنگی  ایران با جامعه جهانی و با پیش­ بینی دوران حفاظت از سیستم زمین در آنتروپوسن (۲۰۱۵) جالب توجه است. مساله اساسی در این میان اما، عدم تکمیل آگاهی عمومی از اهداف این طرح بود.

سومین مرحله آنتروپوسن، «حفاظت از سیستم زمین» با انتشار آگاهی عمومی از مخاطرات زیست محیطی آغاز می­‌شود و نه صرفا با ورود بخش حکمرانی که اساسا در مرحله پسا آگاهی جمعی قرار دارد. در واقع، به خطر افتادن سیستم زمین به دلیل کاهش سطح آب­‌های زیرزمینی زمانی می تواند جبران شود یا در روند کاهشی قرار بگیرد که افکار عمومی مصرانه از بخش حکمرانی بخواهد که چاره­‌ای مانند هوشمند شدن توزیع و اصلاح الگوی مصرف آب بیندیشد. این یک نتیجه­‌گیری بهنگام است که برای دستیابی به بهترین نتایج زیست محیطی در جامعه به یک شبکه­ پایدار منسجم میان «جامعه مدنی»، «نوآوری در فناوری»، «مداخلات دولت» و «اقتصاد» نیاز است. در واقع در ضعف جامعه مدنی، یا عدم توجه به نوآوری در تکنولوژی یا عدم حمایت دولت از ایده‌­های مرتبط با محیط زیست یا بی ­توجهی به خواست جامعه مدنی برای حفاظت از سیستم زمین، اصولا بخش اقتصاد با دستاویز قرار دادن اولویت‌­های معیشتی اقشار مختلف از جمله کشاورزان در غیاب حمایت­‌های نظام‌­مند حوزه حکمرانی به دغدغه‌­های محیط زیستی تن نخواهد داد.  

نقش دولت در توسعه محیط زیست‌­گرا بسیار اساسی است. به‌روز شدن مبانی قانونی سیاستگذاری در حوزه توسعه و تنظیم مقررات زیست‌محیطی توسط مقامات رسمی، ثبات لازم برای فرآیندهای تصمیم‌گیری تجاری برای نوآوری را فراهم می‌کند. اما این مستلزم خواست ابتدایی جامعه برای ورود حکمرانی به بحث‌های مرتبط با محیط زیست است. مسلم است که دولت-ملت عامل تعادل در برابر رفتار بی‌قید بازار نسبت به محیط زیست است. در اینجا، فرض اساسی این است که اگر آگاهی­ عمومی از بحران‌های زیست­‌محیطی وجود نداشته باشد یا چنین بحران‌­هایی جدی انگاشته نشوند، حتی مداخله مستقیم دولت مانند آنچه در طرح احیا و تعادل­‌بخشی آمده است نیز به دلیل عدم همراهی بازار و اولویت‌­های معیشتی به‌­ویژه در بخش کشاورزی به صورت مستقیم و در بخش صنعت با دغدغه ­های اشتغال­‌زایی، نمی­‌تواند به تمامی نتیجه بخش باشد. اگرچه چنین تمرکزگرایی در حکمرانی آب، به معنای ورود ناگهانی به بحث­‌های محیط زیستی بدون آگاهی بخشی پیشینی، خود از دلایل ناکامی بسیاری از طرح‌­های حوزه محیط زیست است.  

تمدن کاریزی در شهرهای کویری، یک مثال موفق چندین هزارساله در حفاظت مشارکتی از سیستم زمین است. شرح سازگاری با طبیعت در یک تمدن درخشان است که می تواند بخش موثری از انتشار آگاهی عمومی از امکان و ساز و کار سازگاری مجدد (Re-adaptation) با محیط زیست و بقای بشر باشد. بازاندیشی در تمدن کاریزی، مسیر توسعه را بر مبنای ملاحظات بوم ­شناسانه هموار می‌کند. راهکار نوسازی دوستدار محیط زیست مانند آنچه در نصب کنتورهای هوشمند اتفاق افتاده است در هماهنگی با نشر آگاهی عمومی از زندگی سازگار با محیط زیست در نمونه موفقی مانند تمدن کاریزی است که به ثمر می­ نشیند و از سیستم زمین محافظت می­‌کند. بازنمایی مدرن از سنت پیشینیان، یک راه نجات زندگی است.