مرد دقیقه 90 !

گروه ورزش: علی دایی سرمربی نفت تهران شد. این خبری بود که در خلال تعطیلات عید فطر روی خروجی خبرگزاری‌های مختلف رفت و نشان داد شهریار فوتبال ایران در لیگ شانزدهم نیز بدون تیم باقی نخواهد ماند. با توجه به تعیین تکلیف تقریبا تمام نیمکت‌های لیگ برتری، این‌طور به نظر می‌رسید که دایی فصل جدید را بیرون از گود شروع می‌کند و در میانه‌های راه به‌عنوان جایگزین مربیان ناموفق و اخراجی به لیگ اضافه می‌شود، اما با حضور او در نفت، این معادله به هم خورد. نفتی‌ها که بعد از کلی کشمکش تکلیف‌شان روشن شد، ابتدا نیمکت تیم‌شان را به افشین پیروانی تعارف کردند، اما مخالفت فدراسیون فوتبال با جدایی مدیر تیم‌های ملی باعث شد مذاکرات با علی دایی استارت بخورد. در نهایت هم شهریار خیلی زود با مالکان جدید این باشگاه به توافق رسید تا کارش را در نفت شروع کند. دایی فصل گذشته سرمربی صبای قم بود، اما در پی اختلافاتی که با مدیران این باشگاه پیدا کرد، از تیم قمی جدا شد. صبا برای آغاز فصل جدید، با صمد مرفاوی به توافق رسید و به این ترتیب جدایی دایی از این تیم رسمیت یافت. او حالا به فاصله کوتاهی بعد از آن اتفاق، سرمربی نفت تهران شده است؛ انتخابی دیگر درست از جنس سایر گزینش‌های دایی!

تهران و فقط تهران!

علی دایی از زمان شروع کار مربیگری، هرگز تیمی را خارج از تهران یا نزدیکی‌های آن انتخاب نکرده است. او کارش را با سایپا شروع کرد، به تیم ملی و پرسپولیس رسید، سراغ راه‌آهن رفت، به پرسپولیس برگشت، صبای قم را گرفت و حالا هم سرمربی نفت شده است! از مجموع نمایندگان سرشناسی که تهران در این سال‌ها در لیگ برتر داشته، تنها دو تیم باقی مانده که دایی هدایت آنها را تجربه نکرده است؛ یکی استقلال که اصلا حرفش را هم نباید زد و دیگری پیکان که به نظر می‌رسد دیر یا زود پیش خواهد آمد. تمرکز بیش از حد دایی روی تیم‌های تهرانی، این فرضیه را که او به خاطر دغدغه‌های تجاری‌اش طاقت دوری از پایتخت را ندارد، تشدید می‌کند.

باز هم دیر شد

علی دایی استاد انتظار کشیدن برای انتخاب تیم است. او در این سال‌ها آن‌قدر برای نشستن روی نیمکت تیم‌های مختلف صبوری به خرج داده که اغلب کارش را دیر شروع کرده است. انتخاب او به‌عنوان سرمربی نفت تهران، تنها در فاصله دو هفته تا آغاز لیگ شانزدهم رقم خورد. این شبیه همان اتفاقی است که سال گذشته در صبا برای شهریار رخ داد. پیش‌تر او در راه‌آهن هم چنین تجربه‌ای داشته است و البته سایپا و پرسپولیس (دوره اول) را هم که اساسا در میانه‌های فصل تحویل گرفت. به‌طور کلی این‌طور به نظر می‌رسد که دایی به انتخاب‌های دقیقه نودی عادت کرده و قدرت ریسک بالایی در این مورد دارد. شاید خیلی از مربیان وسواس فراوانی روی دوران آماده‌سازی داشته باشند و کوتاه شدن آن را تحمل نکنند، اما داستان در مورد دایی فرق دارد و او با کوتاه‌ترین فرجه پیش‌فصل هم کنار می‌آید.

محبوب مالکان خصوصی

به نظر می‌رسد علی دایی گزینه محبوب خیلی از مالکان و سرمایه‌گذاران خصوصی در فوتبال ایران است. او زمانی در راه‌آهن مربی شد که بابک زنجانی این تیم را خریداری کرده بود. مردی که انتشار تصویر بازی کردنش با دایی در یک محفل خصوصی، کلی سروصدا به پا کرد. در قم هم اسپانسر صبا که از بخش خصوصی بود به دایی روی خوش نشان داد و شهریار را روی نیمکت نشاند. حالا نوبت به نفت و گروه بهنام پیشروی کیش رسیده است تا دست دوستی به سمت شهریار دراز کند. شاید در فوتبال ایران هیچ‌کس به اندازه دایی سابقه کار با مدیران بخش خصوصی را نداشته باشد. این‌طور به نظر می‌رسد که «برند» جذاب دایی، بیش از همه چشم سرمایه‌گذاران غیردولتی را خیره می‌کند و آنها ترجیح می‌دهند از فرصت حضور در فوتبال برای همکاری با مشهورترین و بین‌المللی‌ترین چهره این حوزه سود ببرند.

یک پایان ناخوش دیگر؟

سرمربی جدید نفت تهران، ید طولایی در آغاز دوستانه همکاری‌ها و البته پایان توام با دلخوری آنها دارد! او با آغوش باز کار در تیم ملی را پذیرفت، اما بعد از برکناری، به شدت از دست مسوولان فدراسیون فوتبال و شخص علی کفاشیان کینه به دل گرفت. دایی در راه‌آهن هم کم‌وبیش شرایط مشابهی داشت. در پرسپولیس هم اتفاقاتی از همین جنس رخ داد، هرچند این بار جدایی رویانیان و حضور حمیدرضا سیاسی در باشگاه یک عامل تعیین‌کننده بود. اگر نخواهیم راه دور برویم، فصل گذشته در صبای قم هم عین این سناریو تکرار شد. دایی با اسپانسر صبا روابط خوبی داشت، اما به مرور زمان این رابطه به سردی گرایید و در نهایت طرفین با خاطره‌ای نه‌چندان خوش از یکدیگر جدا شدند. حالا همکاری دیگری بین دایی و مالکان نفت شروع شده؛ رابطه‌ای که صمیمانه به نظر می‌رسد و البته امیدواریم این بار بر خلاف خیلی از دفعات قبلی، خوب و خوش هم به پایان برسد! به هر حال دایی در چنین فضایی کارش را در نفت تهران شروع می‌کند و باید ببینیم در این تجربه سربلند خواهد بود یا خیر؟