دنیای اقتصاد: انتشار مصاحبه پر سروصدای مسعود شجاعی با یک رسانه فارسی زبان اما مستقر در خارج، حالا به یک جنجال واقعی در فضای فوتبال ایران تبدیل شده است. او در این گفت‌وگو حرف‌هایی زده که به اصطلاح «خط قرمز» محسوب می‌شوند، اما واقعا هیچ‌کدام‌شان آن‌قدرها تازگی نداشتند که نشود در رسانه‌های داخلی مطرح‌شان کرد. شجاعی در مورد فساد در فوتبال ایران، باج‌خواهی رسانه‌ها و مسائل غیراخلاقی در فوتبال پایه حرف زده است. بعد از کلی سروصدا که از مصاحبه او ناشی شد، حالا خبر رسیده هافبک تیم ملی کشورمان به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال هم احضار شده تا در مورد مصاحبه‌اش توضیح بدهد. حتی مهدی تاج هم روی لزوم حضور شجاعی در کمیته اخلاق تاکید کرده تا روشن شود این یک دردسر درست و حسابی برای بازیکن مورد علاقه کارلوس کی‌روش است.

بر خلاف آنچه احتمالا مسعود شجاعی تصور می‌کند، این محتوای حرف‌های او نیست که حساسیت درست کرده، بلکه بیشتر رسانه انتخاب شده از سوی این بازیکن است که موجب التهاب شده. اینکه در فوتبال ایران فساد وجود دارد، اصلا بحث تازه‌ای نیست و حداقل در زمینه علنی شدن آن هیچ منعی وجود نداشته است. در مجلس شورای اسلامی در این مورد تحقیق و تفحص صورت گرفت که البته به جایی نرسید، برنامه نود هم در دو، سه برنامه متوالی به شکل مفصل در این مورد بحث کرد. بنابراین حداقل واضح است که صرف طرح این موضوع، هیچ ممنوعیتی در کشور ندارد. حتی افشای موضوع بسیار دردناکی مثل آزار و اذیت کودکان در مدارس فوتبال هم به هیچ‌وجه تازگی نداشته؛ به‌طوری که پیش‌تر رسانه‌های رسمی داخلی به این موضوع ورود کرده بودند و چهره‌ای مثل ناصر فریادشیران هم به شکل مبسوط در موردش حرف زده بود. باقی معضلات فرهنگی و اجتماعی هم طی این سال‌ها کم‌وبیش و با شدت و ضعف در رسانه‌های کشورمان به بحث گذاشته شده بودند و تقریبا هیچ‌یک از سرفصل‌های مصاحبه مسعود تازگی نداشت. با این وجود شجاعی در اوج کج‌سلیقگی رسانه‌ای را برای درددل کردن برگزید که جای دفاع ندارد.

بیایید فرض کنیم یک روز مسعود شجاعی شماره تلفن عادل فردوسی‌پور را می‌گرفت و از او تقاضا می‌کرد نیم‌ساعت وقت مصاحبه زنده به وی داده شود، بدون آنکه لابه‌لای حرف‌هایش بیاید یا مزاحم افشاگری‌هایش بشود؛ واقعا چقدر احتمال داشت که مجری و تهیه‌کننده برنامه نود با این درخواست مخالفت کند؟ با شناختی که از عادل و فضای برنامه نود داریم، مطمئن هستیم که او با آغوش باز چنین پیشنهادی را می‌پذیرفت و به کاپیتان سوم تیم ملی اجازه می‌داد با فراغ بال حرف‌هایش را در این برنامه به زبان بیاورد. در این صورت دغدغه مسعود هم که بیان حقیقت بود، محقق می‌شد و فارغ از نتیجه موضوع، حداقل مشکلات مد نظر شجاعی بار دیگر جنبه رسانه‌ای پیدا می‌کرد. آیا اینطوری قشنگ‌تر نبود؟ آیا با مصاحبه در نود، مسعود نمی‌توانست صدایش را به مخاطبان بسیار بیشتری برساند؟ در این صورت او نه‌تنها از اتهام جارکشی در بلندگوی بیگانه تبرئه می‌شد، بلکه به کسی هم اجازه نمی‌داد با سنگر گرفتن پشت این اشکال بزرگ، اصل مطالب مطرح شده را نادیده بگیرد.