مغلطه مربی ایرانی- خارجی

در اینکه دلال‌ها خیلی اوقات بازیکن و مربی ضعیف خارجی را با قیمت گزاف به باشگاه‌های ایرانی قالب می‌کنند تردیدی نیست، اما نه سودجویی آنها (که همین حالا در حوزه بازیکن و مربی داخلی هم با قدرت در جریان است) و نه نتایج خوب نمایندگان کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا نباید منجر به دفاع از یک قانون انحصارگرایانه و ضدرقابتی شود. چطور ممکن است با همین چند بازی، یکی مثل چراغپور نتیجه بگیرد مربی ایرانی برای تیم‌های داخلی بهتر است، اما در بحثی با این درجه از اهمیت، به موفقیت‌های تیم‌ملی یا باشگاه پرسپولیس با مربیان خارجی در سال‌های گذشته توجه نکند؟ اجازه بدهید از همین لیگ قهرمانان مثال متناظری داشته باشیم. صعود سه تیم از مرحله گروهی، نه‌تنها اتفاق بی‌سابقه‌ای برای فوتبال ایران نیست، بلکه آخرین بار سه فصل پیش تکرار شده است. ما آن فصل چهار نماینده در لیگ قهرمانان داشتیم. در گروه اول تراکتور با ارطغرول ساغلام با وجود ارائه نمایش‌های خوب از دور مسابقات کنار رفت. با این حال پرسپولیس با برانکو ایوانکوویچ، استقلال با وینفرد شفر و ذوب‌آهن با امیر قلعه‌نویی به دور بعد رسیدند. فوتبال ایران بدشانس بود که در مرحله بعدی بلافاصله استقلال و ذوب‌آهن به هم برخورد کردند. در آن دوئل، ذوب‌آهن بازی رفت را یک بر صفر برد، اما استقلال در مسابقه برگشت با هت‌تریک مامه تیام سه بر یک برنده شد و به دور بعد صعود کرد. این یعنی یک فوروارد خارجی با یک مربی خارجی در مقابل قلعه‌نویی، یکی از قدرتمندترین نمادهای «مربی ایرانی» پیروز شد. استقلال در مرحله بعد به السد قدرتمند باخت، اما پرسپولیس برانکو با حذف همین السد راهی فینال شد. آیا آن زمان باید نتیجه می‌گرفتیم فقط مربی خارجی خوب است؟

کاش به بهانه موفقیت مربیان ایرانی بر طبل انحصار نکوبیم. هم مربی ایرانی خوب داریم و باید میدان در اختیارشان قرار بگیرد، هم مربی خارجی خوب وجود دارد که می‌تواند به فوتبال کشور کمک کند. عجیب است که به همین راحتی دست به خودتحریمی می‌زنیم و تازه به اتکای چند موفقیت عادی، این قبیل قوانین ضد رقابتی را تئوریزه می‌‎کنیم.