عجایب یک شکست

اشاره ارمغانی به حضور حدودا ۱۰۰ تماشاگر چینی در سالن بسکتبال مجموعه ورزشی آزادی بود که با شور و حرارت خاصی تیم ملی کشورشان را تشویق می‌کردند و کاملا جو سالن را تحت تاثیر قرار داده بودند. این درحالی است که تماشاگران ایرانی پشت درب‌های سالن گیر کردند و به دلیل آنچه «عدم صدور مجوز» عنوان شد، مسوولان حراست از ورود ایرانی‌ها ممانعت به عمل آوردند. در این بین کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی فوتبال، تنها تماشاگری از جانب ایران بود که توانست روی سکوها حضور پیدا کند و البته کسی هم توقع نداشت که او بسکتبالیست‌ها را تشویق کند! این روزها اساسا هیچ ایرانی‌ای نمی‌تواند رویدادهای ورزشی برگزار شده در وطن را از نزدیک شاهد باشد و این موضوع حقیقتا تاسف برانگیز است. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت تیم‌های ملی به محض کسب موفقیت و قهرمانی، خوشحال باشند و همه‌چیز را تنها مختص به شادی پس از کسب جام ببینند. اما این همه‌ چیزی نیست که از ورزش ایران به دنیا مخابره می‌شود. قرار بود در همین پنجره انتخابی، تیم ملی استرالیا نیز برای بازی با بلندقامتان ایران به تهران سفر کند که آنها از انجام این کار سر باز زدند. فدراسیون جهانی بسکتبال نیز روز گذشته به دلیل حاضر نشدن استرالیا، حکم به برتری فنی ۲۰‌برصفر  ایران در این نبرد داد. البته فیبا اعلام کرد که این حکم قطعی نیست و منتظر دلایل استرالیایی‌ها برای عدم حضور در تهران خواهد بود و شاید این حکم تغییر کند. دلیل استرالیایی‌ها همان چیزی است که چند ماه قبل سبب این شد تیم ملی فوتبال جوانان آنها برای رقابت‌های مقدماتی قهرمانی آسیا به عراق سفر نکند. کنفدراسیون فوتبال آسیا دست به هرکاری زد که این کشور در رقابت فوق شرکت کند، اما فدراسیون فوتبال استرالیا با تبعات حذف از این رقابت‌ مهم کنار آمد و تیم ملی جوانانش را به دلیل ناامنی عراق، به این کشور اعزام نکرد. حالا کار به جایی رسیده که با بی‌انصافی خارجی‌ها یا هرچه که باشد، این تصویر از ایران مخابره می‌شود که ما نمی‌توانیم حتی یک رویداد ورزشی در کشورمان برگزار کنیم. وقتی جایی برای تماشاگران ایرانی نیست، چطور می‌توانیم این حس را القا کنیم که همه‌چیز عالی است و تنها بیگانگان با ما عناد دارند؟