چند روز قبل بود که حجت کریمی، سرپرست باشگاه استقلال ضمن اعلام پرداخت تمامی بدهی‌‌ها و توافق با بازیکنان خارجی تیم نظیر کوین یامگا برای اعطای مطالبات، از تلاش شبانه‌روزی برای پیگیری و حل مشکلات این مجموعه سخن گفت و اضافه کرد: «من یک خادم هستم و آمدم به این تیم کمک کنم. تا جایی هم که توانستم کار کردم. می‌توانستم مانند مدیران قبلی به ۴ بازیکن پول بدهم، دنبال کارها نروم و این حواشی را هم نداشته  باشم، ولی سنگین‌‌ترین کار را قبول کردم. در سخت‌‌ترین شرایط و با وجود هزاران مشکل این کار را قبول کردم و نگفتم در باشگاه پول نیست.»

اگر حتی بخشی از این گزاره هم درست باشد که قطعا هست، کریمی در همین مدت زمان کوتاه دست به فعالیت‌‌های بزرگی زده که به نوع خود ستودنی است، اما نخستین سوالی که به ذهن هواداران متبادر می‌شود این است که آیا نمی‌شد این اقدامات را در قامت عضو و رئیس هیات‌‌مدیره انجام داد؟ از زمان حضور کریمی در باشگاه استقلال به عنوان عضوهیات‌‌مدیره و سپس رئیس شدن در این منصب، بیش از یک سال می‌‌گذرد و اصلا دلیل انتخاب وی در این سمت، فعالیت‌‌های اقتصادی و آشنایی با راه‌های درآمدزایی و تزریق پول به باشگاه بود. چه بسا که سوابق و مستندات درباره او می‌گویند که وی به عنوان فردی متمول، پیش از این اقدامات اقتصادی تاثیرگذاری در فدراسیون کشتی انجام داده و شخص با ارتباطاتی است. اما چگونه می‌شود که در حدود دو سال حضور در هیات‌‌مدیره باشگاه پرماجرایی مثل استقلال، خروجی پتانسیل کریمی زمانی مشخص شود که او از قامت یک عضو هیات‌مدیره به عنوان نفر شماره یک باشگاه معرفی شود؟ اگر او پیش از این قدرتی نداشته، پس اصولا نقش هیات‌‌مدیره چیست؟ دوستانی که دور هم جمع می‌شوند، میان‌وعده می‌‌خورند و حقوق‌‌های بالا دریافت می‌‌کنند؟ کریمی به درستی اشاره می‌‌کند که در زمان مدیریت گذشته، مدیرعامل وقت می‌توانسته طلب استراماچونی را پرداخت کند، اما ترجیح داده پولی که در اختیار داشته را به امور جاری باشگاه اختصاص دهد و صدای بازیکنان بابت دریافت مطالباتشان درنیاید. خب شما که مخالف این‌کار بودید، چرا اجازه چنین اقدامی را به مدیر قبلی دادید که استقلال این‌گونه در خطر حذف از لیگ قهرمانان آسیا قرار بگیرد؟ به نظر می‌‌رسد ژست مدیر مردم‌‌مدار و تمنای تحسین، چیزی نیست که از ردای دوستان خارج شود و آنها تا زمانی که خودشان در راس امور نباشند، قدمی برای موفقیت مجموعه برنمی‌‌دارند که اگر این‌گونه بود، در این مدت آقای کریمی و البته همکارانشان در هیات‌‌مدیره با ظرفیتی که از آن دم‌ می‌‌زنند، می‌توانستند به جای اینکه تماشاچی باشند خیلی کارها در استقلال بکنند که وضعیت این تیم به چنین حال و روزی نیفتد. اما تز منجی بودن چیزی است که جلوی انجام خیلی کارها را در زمان مقتضی می‌گیرد.