آداب «جدایی» نمی‌دانیم

بارها و بارها این نقیصه در فوتبال ایران به چشم آمده و تازه‌ترین مصداق در این مورد، به کم و کیف کوچ کمال کامیابی‌نیا از پرسپولیس مربوط می‌شود. به اعتباری، کمال را پرافتخارترین بازیکن پرسپولیس در تاریخ لیگ برتر می‌دانند؛ کسی که از لیگ پانزدهم به پرسپولیس پیوست و از آغاز فصل شانزدهم و شروع سریال قهرمانی‌های سرخ‌پوشان، کنار این تیم باقی ماند. درست یا غلط او پایان فصل گذشته در فهرست مازاد یحیی گل‌محمدی قرار گرفت و قراردادش تمدید نشد. در این میان نحوه برخورد هر دو طرف، یعنی هم باشگاه پرسپولیس و هم خود کامیابی‌نیا طوری بود که «حرمت» نگه نداشتند و این قطع همکاری را به اتفاقی پرحاشیه و بحث‌برانگیز تبدیل کردند.

  بدسلیقگی باشگاه

البته که باشگاه حق دارد بازیکنان مورد نظرش را انتخاب و بقیه را کنار بگذارد، اما حداقل حق نفرات جدا شده این است که یک نشست خبری برای خداحافظی با هواداران داشته باشند، هدیه‌ای بگیرند و با احساس ارزش اهمیت از تیم بروند. همین ابتکار ساده تا ۹۰ درصد از حواشی بعدی کم می‌کند. بسیاری بر این باورند که نه لیونل مسی سزاوارانه از بارسلونا جدا شد و نه سرخیو راموس را به حق از رئال مادرید کنار گذاشتند، اما نهایتا هر دو باشگاه برای بازیکنان خود نشست خبری گذاشتند و جلوی مصاحبه‌های بعدی را گرفتند. بازیکنی که از او تقدیر می‌شود و در نطق وداع اشک می‌ریزد، چنان صحنه‌های ماندگاری خلق کرده که بعد از آن هر اتفاقی رخ بدهد، به ندرت علیه باشگاه موضع می‌گیرد. ما اما در ایران از همین ابتکارات ساده هم بهره‌ای نبرده‌ایم و کلا از هر نوع زیبایی‌شناسی محروم هستیم.

  اشتباه کمال

از سوی دیگر نوع برخورد کامیابی‌نیا هم با جدایی‌اش درست نبود. او ابتدا یک پست اینستاگرامی حاوی گلایه‌های سبک و خفیف منتشر کرد که بازتاب خوبی هم از جامعه گرفت. همه‌چیز در همین حد کافی بود. کمال اما ادامه داد و در مصاحبه‌ای گفت که دوست داشته یک فصل دیگر برای پرسپولیس بازی کند و کفش‌هایش را همان‌جا بیاویزد. او در همین مصاحبه از اینکه پولش را به سختی داده‌اند، اما بازیکنی مثل لئاندرو پریرا به سادگی دستمزد کلانش را گرفته و رفته گلایه کرد. اسم بردن از پریرا باعث شد مهاجم برزیلی پیشین پرسپولیس هم از حق طبیعی خودش برای دفاع استفاده کند و مطالب بسیار تندی علیه کمال به زبان بیاورد. از جمله او گفت: «تقصیر من نیست که کامیابی‌نیا پیر شده و باشگاه دیگر او را نمی‌خواهد.» از اینجا مشاجره کشداری بین طرفین در گرفت که تا همین دیروز هم ادامه داشته است.

  تصویر زیبایی که خراب شد

کامیابی‌نیا صرفا به جدل با مهاجم برزیلی سابق پرسپولیس بسنده نکرد و حتی پای مسعود ریگی را هم وسط کشید؛ جایی که گفت: «مرا به بهانه پیری کنار گذاشتند و بازیکنی آوردند که فقط دو سال جوان‌تر بود.» شاید انتقادهایی نسبت به جذب مسعود ریگی ۳۲ ساله در اردوگاه سرخ‌ها وجود داشته باشد، اما در فوتبال حرفه‌ای بسیار نادر است که یک بازیکن در مورد بازیکن دیگر با این صراحت و چنین ادبیاتی اظهارنظر کند و از همین حالا جانشین خود را به نوعی تحت فشار قرار بدهد.  زیاده‌روی کمال و گریز او از پذیرفتن این واقعیت ساده که «هر آمدنی، یک رفتن هم دارد» باعث شد حامیان دیروز او به منتقدان امروزش تبدیل شوند و به این بازیکن یادآوری کنند اواخر حضورش در پرسپولیس دائما مصدوم بوده و با این وضعیت واقعا به کار تیم نمی‌آمده است. کمال حتی همین حالا هم مصدوم است و ۴ تا ۶ بازی اول ذوب‌آهن را در فصل جدید از دست خواهد داد. آیا حیف نبود آن تصویر زیبا از بازیکنی پرافتخار، به همین راحتی خراب شود و مشتی آه و ناله و نفرین و فحش باقی بماند؟ به خدا «جدایی» هم آدابی دارد که نمی‌دانیم؛ مثل خیلی چیزهای دیگر که بلد نیستیم.