نیلوفر کنگرانی

قداست پیراهن تیم‌ملی یا جادوی جادوگر؟

این سوالی است که این روزها همه از خود می‌پرسند دعوت علی کریمی به تیم‌ملی از سوی دایی آن‌طور که انتظار داشتیم باعث ختم به خیر شدن دعواها و حاشیه‌ها نشد. کریمی در مقابل پرچم سفید دایی، پرچم قرمز را بالا برد تا نشان دهد به هیچ عنوان حاضر به صلح نیست.

واقعا در این مقطع حساس چکار باید کرد؟

علی کریمی در این روزها آن‌قدر عالی کار می‌کند که هیچ مربی نمی‌تواند چشم بر روی او ببندد.

جادوی کریمی در دو بازی دایی را هم مسحور کرد تا او راضی به دعوت شماره ۸ شود. ایران بازی‌های حساسی برای صعود به جام جهانی در پیش رو دارد. بازی‌هایی که هرکدام حکم مرگ و زندگی دارند. مسلما در این شرایط کریمی می‌تواند کمک بسیار بزرگی به تیم‌ملی کند و عصای دست دایی باشد.

جادوگر دوست داشتنی با حضورش در تیم‌ملی یک وزنه سنگین روحی خواهد بود و می‌تواند یک تنه بار این تیم را به دوش بکشد. همه اینها درست، اما آیا برای حضور او باید التماس کرد؟

دایی در مصاحبه‌هایش آب پاکی را روی دست همه ریخت. او که خودش حتی جانش را برای این پیراهن در طبق اخلاص گذاشته بود حاضر نشد حتی یک تعارف خشک و خالی به کریمی کند. او با گفتن این جمله که تیم ملی سرباز می‌خواهد به کریمی گفت که این‌جا، جای این نازکردن‌ها نیست.

البته فدراسیون فوتبال سیاست نرم‌تری را در قبال این بازیکن در پیش گرفته است. کفاشیان اعلام کرده که برای وساطت پا پیش خواهد گذاشت تا کریمی بازگردد. لحن حرف زدن کفاشیان که قصد داشت نهایت نرمش را نشان دهد و گفتن این جمله که کریمی روی من را زمین نخواهد انداخت مشخص کرد که مسوولان فدراسیون تا حد التماس هم حاضر به پیشروی هستند!

به نظر می‌رسد به نوعی تاریخ چهار سال پیش در حال تکرار است. چهار سال پیش در چنین روزهایی ناز هاشمیان را می‌کشید و امروز ناز علی کریمی را و تا چهار سال دیگر یا کمتر معلوم نیست نوبت چه کسی است و این نازکشیدن‌ها یعنی پهن کردن پیراهن تیم‌ملی روی زمین و رد شدن از روی آن. و آیا ارزش این پیراهن در همین حد است در حد فرش قرمزی که زیر پای آقایان پهن کنند تا آنها افتخار دهند پایشان را رویش بگذارند و با رد شدن از روی آن به تیم‌ملی تشریف بیاورند؟

شاید نیامدن کریمی به تیم‌ملی ضربه وارد کند، اما جرم خسارت وارد کردن به ارزش و شان یک بازیکن ملی‌پوش خیلی بیشتر است. آقایان رییس برای حفظ میز خود دست به هر کاری می‌زنند و به هر دستاویزی می آویزند که بتواند سمت آنها را حفظ کند.آنها رفتنی هستند،اما این پیراهن و قداست آن سال‌های سال ماندنی است پس آن را ارزان نفروشید. بگذارید کسانی این پیراهن را بر تن کنند که برای داشتن و حفظ آن حاضرند هر سختی را تحمل کنند.