جام شوکران را سربکش

حمیدرضا کشاورز

روزنامه گاردین در گزارشی بسیار خواندنی داستان بازگشت افشین قطبی به‌ایران و سرمربیگری او در تیم ملی را به زیبایی و با نوشتن از تمام اتفاقات حاشیه‌ای روایت کرده است. او در سرنوشت سازترین روزهای سرزمینی که در تب انتخابات قرار دارد‌، قصد دارد ‌ایران را به جام جهانی ببرد...

افشین قطبی سریع‌تر از سایرین میهمان‌نوازی زیبای ایرانی‌ها را درک کرد. مربی تیم ملی ایران ماه گذشته در میان تشویق هواداران و باران گل‌هایشان به فرودگاه امام خمینی آمد. این دومین باری بود که پسر دست و دل‌باز فوتبال ایران این چنین مورد هجوم دوستدارانش قرار می‌گرفت. این بار همه آمده بودند تا ورود جدیدترین مربی تیم ملی کشورشان را جشن بگیرند. آنها مشتاقانه و در حالی که اوضاعی متزلزل در گروه مقدماتی جام جهانی داشتند به ورود قطبی چشم دوخته بودند. این میزان احساسات آن قدرها شگفت‌آور نبود. عجیب‌تر این بود که مردی که در میان این سیل قرار داشت یک شهروند آمریکایی بود؛ جالب این که او ساکن آمریکا بود و در جام جهانی ۹۸ فرانسه برای بازی آمریکا مقابل ایران در جبهه مقابل قرار داشت. اما اکنون قطبی اعاده حیثیت کرده و آمده تا یک رویای تقریبا غیرممکن را عملی‌ سازد و «تیم ملی» را برای چهارمین بار به جام جهانی ببرد. مسیر قطبی، از فوتبال دانشگاهی تا هدایت تیم فوتبال‌ایران بسیار جالب است. او در سن ۱۳ سالگی و کمی پیش از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به آمریکا رفت. او دیگر مادرش را ندید تا نزدیک به ۳۰ سال بعد که به کشورش بازگشت. قطبی در فوتبال دانشگاهی مربی شد و سپس با تیم ملی آمریکا به جام جهانی فرانسه رفت. در آن رقابت‌ها شاید تنها ناکامی قطبی در دوران فوتبالش رقم خورد و ایران در آن دیدار مشهور دو بر یک آمریکا را برد تا یک میلیون نفر در تهران به خیابان‌ها بریزند.او در جام جهانی بعدی دستیار گاس هیدینک در تیم ملی کره جنوبی بود. کره‌ای‌ها توانستند به مرحله نیمه‌نهایی برسند. اما قطبی سرانجام در سال ۲۰۰۷ بخت بازگشت به ایران را یافت. او مربی پرسپولیس، یکی از بزرگ‌ترین تیم‌های ایران شد. تاکنون قطبی توانسته موقعیتی افسانه‌ای در سرزمین مادری خود بیابد. در رگ‌های او خون ایرانی جاری است و تجربه تراز اول جهانی را هم دارد. بسیاری در همان ابتدا می‌گفتند او باید مربی تیم ملی شود و وقتی پس از ۳۰سال به مملکت خود بازگشت، هزاران نفر به فرودگاه رفتند تا از او استقبال کنند. روزگار گذشت و علی دایی هدایت تیم را در دست گرفت، ولی تیم تحت نظارت او در گروه بسیار دشوارش نتوانست نتیجه بگیرد. در این گروه کره جنوبی و عربستان سعودی، صعودکنندگان همیشگی و کره شمالی، شگفتی‌ساز همیشگی حضور داشتند و تنها دو تیم به جام جهانی می‌رسند. روزگار سخت، احتیاج به کارهای دشوار دارد و حالا فدراسیون فوتبال ایران قطبی را برای تیم ملی در نظر گرفته، هر چند که قرارداد او کوتاه‌مدت و تا اواسط جولای باشد. دو کشور ایران و آمریکا محیط سیاسی جدیدی را تجربه می‌کنند و پرزیدنت اوباما با خواستن این که «ایران مشتش را باز کند» خواسته از رابطه بین دو کشور تشنج‌زدایی شود. این باعث شده درها برای مانورهای دیپلماتیک نرم باز باشد. حالا این اتفاق ناممکن با حضور اوباما در کاخ سفید ممکن گشته. البته به قطبی جام شوکران داده‌اند. او برای نجات ایران باید در سئول مقابل تیمی بازی کند که از انتظارات فراتر رفته و دارد به دومین حضورش در جام جهانی نزدیک می‌شود. پیروزی تنها نتیجه قابل قبول در تهران است. با تساوی یا شکست او برکنار می‌شود و ثابت می‌شود مخالفانش راست می‌گفتند. البته اگر ببرد... باز هم به پایش گل خواهند ریخت.