تک سوار نیویورکی

مت تایبی

هزاران اتفاق مسخره لازم است تا ناخواستنی‌ترین اتفاق ممکن، ممکن شود. به نظر می‌رسد ما اجازه داده‌ایم تا روند انتخابات به شکلی جعلی و وارونه ادامه پیدا کند تا اینکه مردی فریبکار آن را به این شکل در بیاورد. ترامپ آن مرد شیاد نیست. او از حد متوسط بهتر عمل کرده است. به خوبی دیده می‌شود زمانی که او پذیرفت پای خود را در میدان زشت سیاست بگذارد موجی به وجود آمد اما قرار نبود که او چند قدم فراتر از خط شروع بردارد. بی‌شک اما دلایل زیادی برای «برخاستن» او وجود دارد اما نژادپرستی تنها دلیل ممکن برای برخاستن او نیست. ترامپ روشنفکر نیست. او از «Middle march» (کتاب جورج الیوت) سر در نمی‌آورد. اگر او را یک سال با استیون هاوکینگ هم‌بند می‌کردید احتمال اینکه ترامپ فیزیک یاد بگیرد صفر بود. البته هاوکینگ پس از ۳۶۵ روز از زندان بیرون می‌‌آمد و در مورد فوتبال (آمریکایی) و مدل‌های روی صحنه صحبت می‌کرد. اما در پیچ و خم دیوانه‌وار سرنوشت، این میلیاردر پف کرده، سرگرمی‌هایی دارد که همین سرگرمی‌ها به وی بینشی داده تا در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند. او زنان را دوست دارد، برای همین در مسابقات ملکه زیبایی شرکت می‌کند. او از شهرت لذت می‌برد، برای همین دوربین تلویزیونی به دنبال اوست تا بخش‌هایی از زندگی او را به طور مستند پخش کند. او با تجارت «نمایش» به خوبی آشناست.

البته این موارد کمک کرد تا ترامپ تشخیص دهد که تاکنون در کمپین‌های تبلیغاتی ریاست‌جمهوری بد عمل شده است، از این رو شومن میلیاردر ما برنامه‌های پر هزینه سیاسی را به استهزا می‌گیرد. او برنامه‌های «ولف بلیتزر» و «اندرسون کوپرز» را که هر دو در سی‌ان‌ان برنامه اجرا می‌کنند خوار و سخیف می‌شمارد و با آن هاشوخی‌هایی زننده می‌کند.تمام این موارد در پیشینه کاری او دیده می‌شود. اما انتخابات ریاست‌جمهوری موضوعی جدی است. البته پروسه انتخابات درون گروهی یک جوک کهنه و قدیمی است که در آن همه بازنده هستند، جز کسانی که طناب این عروسک‌های خیمه شب‌بازی را در دست دارند. هر زمانی هم که سخنگوی جمهوری‌خواهان و یا کارشناسان نزدیک به جمهوری‌خواهان خواستند این موضوع را تکذیب کنند ترامپ از در دیگری وارد شد و نظر دیگری داشت. در نهمین مناظره جمهوری‌خواهان در «گرین ویل» در کارولینای جنوبی، یک ترامپ کلاسیک را مشاهده کردید. او مناظره را تبدیل به رینگ مسابقات کشتی کچ نمایشی کرد، زیرا او به راستی تجربه این مسابقات را در سال ۲۰۰۷ داشت و می‌دانست که چگونه باید کمر حریف خود را با خاک آشنا کند.

بسیاری از فنونی که وی در این مناظره به کار می‌برد بی‌شباهت به فنون این کشتی‌های نمایشی و سرگرم کننده نبود. او مانند «ریک مغرور» (یکی از قهرمانان این مسابقات که سابقه ۱۸ قهرمانی دارد) عمل می‌کرد. او نیز در مسابقات به حضار توهین می‌کرد. مثلا ممکن بود او پیش از اینکه لباس بلند و گشاد خود را از تن بکند و وارد رینگ شود با تماشاچیان با القابی همچون «خوک زشت کثیف و چاق» برخورد کند تا به این طریق نشان دهد وی فردی جذاب و سرگرم کننده است. در «گرین ویل» دونالد ترامپ، به عنوان پیشتاز جمهوری‌خواهان تصمیم گرفت همچون کشتی‌گیر مورد علاقه خود «شاهزاده دینکلی مک‌برت‌رایت» به روی شکم حریف خود یعنی جب بوش بپرد تا او را ناک اوت کند. به نظر می‌رسد که ترامپ به راستی از جب بوش متنفر باشد. او از کوچکترین فرصتی استفاده می‌کرد و به او ضربه می‌زد. گاهی به او «کم انرژی» می‌گفت، گاهی او را «چوب خشک» خطاب می‌کرد و لحظاتی هم بود که می‌گفت: همسرمکزیکی‌اش همچون احمق او را به دنبال خود می‌کشد. اما اگر برای مدت زیادی، ترامپ را تحت نظر بگیرید متوجه می‌شوید او «حرف‌ مفت» می‌زند. مکاشفه در مورد اعمال و رفتار ترامپ، گویی واکاوی یک رهبر اقتدارگرا در طول تاریخ غرب است: یک آدم معمولی که احتمالا توسط یک نفر از اعضای خانواده مورد توطئه و آزار روحی و روانی قرار گرفته است.

بوش‌ها تنها نیمی از تصویر این توطئه هستند. دو رئیس‌جمهور شکست خورده از این خاندان به بیرون آمده است و نزدیک به ۳۰ سال کار تشکیلاتی در این خاندان وجود دارد. در دوران ریاست‌جمهوری دو تن از خاندان بوش دو جنگ به ملت آمریکا تحمیل شد، کارخانه‌ها ورشکست شدند و بسیاری نیز شغل خود را از دست دادند. به ویژه ریاست جمهوری نفر دوم از این خاندان چیزی جز کشته شدن بچه‌های آمریکایی در پی نداشت. از این رو ترامپ به جب بوش بند می‌کند، زیرا جب سمبلی از آن خانواده است. بوش‌ها یک سلطنت هرزه و فاسد هستند، و جب بوش آخرین نسل از این تاج و تخت خانوادگی بود که قدم به رقابت‌های ریاست‌جمهوری گذاشت. جب بوش در یک سال گذشته سعی کرد خود را متفاوت از خاندان خود نشان دهد اما برای ترامپ دقیقا یک فرصت تازه ایجاد شده بود و مرد ۷ میلیارد دلاری سعی کرد از شخصیت آرامی که بوش نشان داد علیه خودش استفاده کند. ترامپ بهتر از مخالفان و رقبای خود درک کرده بود و رقابت را به چشم مسابقات کشتی و اتوموبیل‌رانی می‌دید. در گرین ویل هم ترامپ به دنبال شکار جب بوش بود. برای شکار او هم کار سختی در پیش نداشت کافی بود از اشغال عراق توسط برادرش انتقاد کند. او در این مناظره به جب بوش گفت: جنگ در عراق یک اشتباه بزرگ بود. البته در لحظه‌ای که می‌خواست این جمله را ادا کند، قصد داشت از کلمه‌ای رکیک و مستهجن استفاده کند اما در نهایت تصمیم گرفت آن را پیش از ادا اصلاح کند. او افزود: پرزیدنت جورج دبلیو بوش به ما دروغ گفت. او گفت عراق دارای سلاح‌های کشتار جمعی است اما همه این حرف‌ها دروغ بود و ۲ تریلیون دلار هزینه برای ایالات متحده تراشید. چندین روز پیش از آن، او توییتی نوشته بود که بوش «مامانی» است و باید به جای باربارا با مادر خود در برنامه «شوی صبحگاهی» شرکت می‌کرد. جب حالا در تله افتاده بود و وارد بازی ترامپ شده بود. او می‌خواست نشان دهد که مردی مودب در تور یک فرد بی‌ادب گیر افتاده است. او در توییتی نوشت که ترامپ گستاخی را از حد گذرانده، زیرا حالا پای مادرش را به این مناظرات باز کرده است.

جب در گرین ویل هم به دفاع از مادرش پرداخت و گفت: من ۶۳ سال پیش به دنیا آمدم، به بالا که نگاه کردم مادرم را دیدم، این برای من مثل بردن لاتاری است. او افزود: آمریکایی‌ها عاشق مادران خود هستند. چطور او (ترامپ) به این موضوع بی‌توجه است. جب ادامه داد: مادر من قوی‌ترین زنی است که به عمر خود دیده‌ام. اما گفتن این جمله تبدیل به یک تیرزهرآلود در دستان ترامپ شد. او بی درنگ گفت: پس او (مادر) باید در این انتخابات شرکت می‌کرد. پاسخ ترامپ اما با هو کردن حضار در سالن مواجه شد اما او ذره‌ای از پاسخی که داد احساس ندامت و پشیمانی نداشت. البته بعدها مشخص شد که در حدود ۹۰۰ تا ۱۶۰۰ صندلی در اختیار رهبران محلی و ملی جمهوری‌خواهان قرار گرفته بود. این افراد عمدتا جزو مخالفان ترامپ بودند، از این رو این همه سر و صدا علیه وی نمی‌تواند امری غیرعادی تلقی شود. این در حالی است که ترامپ پیش از مناظره گفته بود که تنها همسر و پسر او در سالن حضور دارند. البته در این روز بسیاری از صاحب‌نظران از مشی و مرام جب بوش استقبال کردند و به وی بابت «سفت و سخت ماندن» در برابر ترامپ تبریک گفتند و نیویورک تایمز نیز نوشت: بوش در نهایت ایستادگی از خود نشان داد،اما غافل از اینکه این مناظره تبدیل به کلیدی شد تا ترامپ درها را به سوی موفقیت یکی پس از دیگری باز کند.

ترامپ در روزهای بعد از مناظره اصرار می‌کرد چیزهایی که در باب جب بوش گفته عین حقیقت است و ذره‌ای از گفته‌های خود عقب نشینی نمی‌کند. این در حالی است که رهبران جمهوری‌خواه از کسی حمایت می‌کردند که توانسته بود ۱۰۰ میلیون دلار برای کمپین خود عایدی داشته باشد اما در رقابت‌ها جایی بهتر از پنجم یا ششم پیدا نکرد. آنها در واقع از کسی دفاع می‌کردند که بزرگ‌ترین افتخار خاندانش اشغال عراق بوده است. این در شرایطی است که در حال حاضر خاورمیانه از یک بحران عظیم رنج می‌برد، از این بحران، بحران دیگری زاده شده و آن هم بحران پناهندگی است اما حزب جمهوری‌خواهان درگیر مباحث پیش پا افتاده شده بود. جمهوری‌خواهان در این دوره از انتخابات دچار یک مشکل اساسی شدند. در این حزب نامزدها به پیش فرستاده شدند تا دونالد ترامپ را که پیشتاز جمهوری‌خواهان بود به زیر بکشند. راهبردهای جمهوری‌خواهان ساده بود: اگر سقف حمایتی دونالد ترامپ ۳۴ درصد باشد، ما به نامزدی احتیاج داریم که بتواند رای ۳۵ درصدی جمع‌آوری کند. بازی با اعداد به این سادگی نیست، مگر اینکه پیش از ماه مارس اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌افتاد. ترامپ تا آن زمان رایی بین ۲۵ تا ۴۰ درصدی داشت: پیر و جوان، آموزش دیده و ندیده، محافظه‌کار سفت و سخت و مگین کلی (که ترامپ به وی توهین جنسیتی کرده بود) هیچکدام نتوانستند دونالد ترامپ را به زیر بکشند. حتی وی که به واضع «نظریه دیوار ضد تجاوز به نوامیس» شهره است، و مکزیکی‌ها را عده‌ای متجاوز خوانده بود، توانست در میان لاتین‌تبارها محبوبیتی ۲۵ درصدی به دست آورد. حتی جب بوش که زنش اصالتا مکزیکی است و گفته می‌شد در میان لاتین‌تبارها محبوبیت زیادی دارد، نتوانست به این حد از محبوبیت در میان این گروه دست پیدا کند.

افزون بر این گفته می‌شود آمارها نمی‌تواند در مورد میزان محبوبیت او دقیق صحبت کند و احتمالا او محبوبیتی بیش از آمارها دارد. برای همین جمهوری‌خواهان تصمیم گرفتند مسیر رقابت را برای او سخت‌تر کنند. او در بین نامزدهای زیادی که وجود داشتند محبو‌ب‌تر بود، حالا اگر تعداد نامزدها کمتر می‌شد، بخت و اقبال وی نیز فروکش می‌کرد. زیرا آرای باقی نامزدها به حساب رقبای ترامپ واریز می‌شد. برای همین آنها بر این باور بودند رقابت ترامپ با دو تا سه نامزد به‌صرفه‌تر است. رهبران جمهوری‌خواه وقتی متوجه شدند که تد کروز در آیووا اول شده و مارکو روبیو سوم، تصمیم گرفتند این استراتژی را در پیش بگیرند. جشن روبیو در آیووا کلاسیک بود. «دندان خرگوشی» فلوریدایی روی صحنه آمد و به نوعی خود را جزو برندگان آیووا اعلام کرد اما این اعلام پیروزی مانند این است که تلخکی تاج شاهی را روی سر خود بگذارد. البته چندی بعد اعلام شد که روبیو بر روی صحنه زیاده‌روی کرده و جایز نبود اینگونه ندای پیروزی سر بدهد. مواردی از این دست نه تنها در زمان خود کارایی نداشته بلکه بعدها علیه او هم شد.

چرا رسانه‌ها از ترامپ متنفرند؟

بسیاری از خبرنگاران پیشرو می‌گویند که او فردی دیوانه است و احتمال اینکه هیتلر بعدی تاریخ باشد زیاد است. چرا چنین چیزی علیه ترامپ گفته می‌شود؟ پاسخ ساده است، زیرا جمهوری‌خواهان او را محافظه‌کار نمی‌دانند. اما داستان درگیری او با خبرنگاران تنها در این حد باقی نمی‌ماند. او به مگین کلی، مجری فاکس نیوز توهین جنسیتی می‌کند، زیرا از او پرسیده شده بود چرا به زنان توهین کرده و آنها را خوک چاق و کثیف خطاب کرده است. البته عبارات آشناست اما این عبارات ممکن بود در کارزار ریاست‌جمهوری معکوس عمل کند اما نکرد. رسانه‌ها تمام سعی خود را کردند که ترامپ را به زیر بکشند اما نتوانستند. به عنوان مثال پس از اینکه روبیو در آیووا سوم شد، سی‌ان‌ان در گزارشی اعلام کرد که پیروز واقعی ماروکو روبیو بوده است، زیرا وی توانسته با کوششی مستمر جایگاهی شایسته در انتخابات آیووا پیدا کند. اما آیا این گفته نشانی از واقعیت داشت؟ آیا نمی‌توان آن را در راستای راهبرد اشتباه جمهوری‌خواهان دانست؟ به گفته بسیاری از کارشناسان راهبردهای اشتباه رهبران جمهوری‌خواه موجب می‌شد وی در نظرسنجی‌ها روزبه روز وضعیت بهتری پیدا کند، تا جایی که موجب شد دو نامزد باقی‌مانده نیز عرصه را خالی کنند و او تبدیل به تنها تک‌سوار جمهوری‌خواهان شود. اگر ترامپ تنها برنده رقابت ‌جمهوری‌خواهان می‌شود، ناشی از راهبرد اشتباه تصمیم‌گیران این حزب قدیمی است.