این داستان واقعی است
رشد و توسعه شبکه‌های اجتماعی در ایران به مثابه یک بازوی انسجام بخش به مطالبات مدنی جامعه، در کمتر از یک دهه اخیر، پس از گذار از کژکارکردهای رسانه‌ای همچون ترویج جوک‌ها و روایت‌های غیراخلاقی درباره زندگی روزمره و توهین به اشخاص مشهور و... سرانجام توانست در یک موضوع مهم برای مردم،‌ به کارکرد اصلی خویش دست یابد؛ کمپینی برای اعتراض به وضعیت کیفی و قیمت خودروهای داخلی!

این کمپین شاید اثرگذارترین حرکت جمعی کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران است که توانسته خط خبری رسانه‌های جریان اصلی را نیز تحت‌تاثیر قرار بدهد و برای نخستین‌بار رسانه‌های رسمی و دولتی کشور را مجاب کند تا قدرت اجتماعی فضای مجازی در ایران را به رسمیت بشناسند. بنابراین با قاطعیت می‌توان گفت که نقطه ظهور و تشکیل کمپین «نه به خرید خودرو صفر داخلی» به لحاظ اجتماعی یک نقطه عطف در تاریخ اجتماعی معاصر به‌شمار می‌‌آید و به خوبی توانسته است همچون یک «رسانه واقعی» مطالبات جامعه و به‌ویژه طبقه متوسط را در مقابل تصمیم‌گیران صنعتی و اقتصادی کشور بر کرسی بنشاند. این اتفاق بی‌تردید خوشایند و نشان‌دهنده ارتقای هوش اجتماعی و تبیین قدرت تصمیم‌گیری جمعی است که جامعه ایرانی به کمک رسانه‌های کوچک و شبکه‌های اجتماعی به خوبی از آن استفاده برده است. با این همه این کمپین اگرچه به لحاظ اجتماعی زمینه‌ساز درک فرایندهای تازه‌تری در مطالعه جامعه ایرانی است، اما خود نیز کژکارکردهایی دارد که از چشم کارشناسان اجتماعی و اقتصادی دور نمانده و نخواهد ماند.

در واقع به بیان ساده می‌توان گفت که عضویت در این کمپین همچون یک شمشیر دو لبه است که همزمان دو نتیجه مختلف الجهت را به ثمر می‌نشاند. نتیجه مثبت همان‌گونه که گفته شد،‌ کمک به درک عمیق‌تر از قدرت جمعی و ارتقای هوش اجتماعی در تصمیم‌های گروهی است و تردیدی نیست که در رشد آگاهی جامعه از روند تصمیم‌گیری‌های اجتماعی مسوولان امر اثر مستقیم و بلامنازع دارد. اما عضویت در این کمپین همزمان نتایج ناگواری را برای اعضای آن نیز رقم خواهد زد. برای تبیین این نتایج ناگوار می‌توانیم به‌صورتی ساده و مصداقی درباره عضویت در کمپین سخن بگوییم.
برای مثال شما قصد داشته‌اید خودرو صفر داخلی بخرید و پیش از خرید متوجه تشکیل کمپین «نه به خرید خودرو صفر داخلی» شده‌اید. شما عضو این کمپین می‌شوید و آز انجا که از یکسو به خودرو احتیاج دارید و از سوی دیگر در این کمپین تاکیده شده است به‌جای خرید خودرو صفر داخلی از خودروهای دست دوم خرید کنید،‌ بنابراین شما از نفر دومی خودرو دست دومش را می‌خرید تا هم به کمپین خیانت نکرده باشید و هم اینکه نیازتان به خودرو را مرتفع کرده باشید. همزمان با شما خیلی دیگر از اعضای کمپین نیز همین کار را انجام خواهند داد و از نفر دومی خودرو کارکرده‌اش را خواهند خرید. در واقع به جای اینکه خودرو گران قیمت داخلی را با قیمت گران از کارخانه بخرند،‌ همان خودرو را کارکرده و دست دوم از شخص دیگری می‌خرند. بنابراین ممکن است با گسترده شدن این کار، در طول یک دوره خاص افراد زیادی به جای خودرو صفر، خودرو کارکرده بخرند. تا اینجا کمپین با سلامت به کارش ادامه داده و تقریبا هیچ آسیب و زیان مالی متوجه شما نیست. اما همان‌طور که می‌دانیم هدف از تشکیل این کمپین کاهش قیمت است؛ به بیان دقیق‌تر کاهش قیمت خودرو صفر. بنابراین اگر افراد بسیاری در این کمپین شرکت کنند و به‌جای خودرو صفر، خودرو دست دوم بخرند و کمپین بتواند در یک بازه زمانی به هدفش که کاهش قیمت خودرو صفر بود برسد، آن موقع داستان شروع می‌شود.

فرض کنید امروز کمپین به هدفش رسیده و خودرو صفر هم ارزان شده است. آیا شما پیروزمندانه شادی خواهید کرد که سرانجام قیمت خودرو کاهش یافت؟ با اطمینان بسیار به شما می‌گوییم خیر! به نظرتان چرا ما می‌‌گوییم شما شاد نخواهید بود و از قضا بسیار نگران و ناراحت هم خواهید شد؟ پاسخ دشوار نیست! زیرا در این صورت شما یک عضو از کمپینی هستید که به جای یک خودرو صفر گران، یک خودرو کارکرده گران خریده‌اید. مثلا به جای یک پراید صفر ۲۰ میلیون تومانی یک پراید مدل ۹۲ و کارکرده را به قیمت حدودا ۱۵ میلیون تومان خریده‌اید. اما حالا با پیروزی کمپین،‌ قیمت یک پراید صفر مثلا به ۱۵ میلیون تومان رسیده است. شما چکار خواهید کرد؟ طبیعی است که هیچ‌کسی حاضر نیست خودرو کارکرده مدل ۹۲ شما را به قیمت ۱۵ میلیون تومان خریداری کند و خودرو شما احتمالا بیشتر از ۱۰ میلیون تومان فروش نخواهد رفت. پس شما حداقل پنج میلیون تومان ضرر کرده‌اید. اما این یکسوی ماجرا است. نکته آنجا است که نفر دومی که شما از او خودرو مدل ۹۲ و کارکرده خریدید،‌ در یک معامله پرسود با ۱۵ میلیون تومان پولی که از شما بابت خودرو کارکرده‌اش گرفته است،‌ یک خودرو صفر بخرد. حالا اگر شما بخواهید خودرو صفر بخرید، باید ابتدا خودروتان را ۱۰ میلیون تومان بفروشید و‌ پنج میلیون تومان دیگر به آن اضافه کنید تا خودرو صفر بخرید. اما بیایید این داستان را به یک شیوه دیگر از اول مرور کنیم. یعنی این پنج میلیون تومانی را که در انتها به ۱۰ میلیونتان اضافه کردید از همان ابتدا به ۱۵ میلیون تومانتان اضافه کنید. با این کار ۲۰ میلیون تومان خواهید داشت که با آن می‌توانید خودرو صفر بخرید.

نکته اینجا است که چه با کمپین و چه بدون آن تفاوتی در هزینه لازم برای خرید خودرو ایجاد نشد. علت این است که این کمپین به این علت که ساختارمندی منطقی ندارد،‌ بدون آنکه تغییری واقعی در بازار ایجاد کند،‌ صرفا بخشی از نقدینگی موجود در جامعه(یعنی پول‌های توی جیب و حساب ما را) به جیب و حساب برخی دلال‌ها (یعنی همان نفرهای دوم که ما خودرو کارکرده آنها را می‌خریم) انتقال داده است.اگرچه اعداد و ارقامی که برای قیمت خودرو و کاهش قیمت و... در این نوشته آمده است، تخمینی است و ممکن است که کمابیش با واقعیت تفاوت داشته باشد،‌ اما این موضوع تاثیری در نتیجه قطعی و منطقی ضرر و زیان مالی اعضای کمپین ندارد و این کمپین به واسطه خلأهای ساختاری و منطقی‌اش بدون آنکه در واقعیت بازار خودرو و قیمت و کیفیت آن اثری بنیادین و تحول برانگیز ایجاد کند،‌ تنها جیب دلال‌های بازار خودرو را با پول‌های ما پر و پرتر می‌کند.