ترزای قرمز

نویسنده: Fraser Nelson
مترجم: مریم رضایی
 

حزب محافظه‌کار انگلستان هیچ‌گاه تا این اندازه از پیروزی خود در انتخابات عمومی مطمئن نبوده است. نرخ محبوبیت ترزا می ‌همه رکوردها را شکسته است. هدف او در این مبارزه انتخاباتی صرفا این نیست که حزب کارگر را شکست دهد، بلکه او می‌خواهد این حزب را تخریب کند. اعضای «توری» (نام قدیمی حزب محافظه‌کار) پارلمان که از 10 سال در قدرت بودن حرف می‌زنند، اکنون محتاط‌ترند. برخی از آنها ادعای ماندن در دولت تا سال 2040 را دارند. در این دوره از مبارزات انتخاباتی بریتانیا، نام خود حزب محافظه‌کار کمتر مورد اشاره قرار می‌گیرد. در عوض، تنها نام «تیم ترزا می» شنیده می‌شود و به نظر می‌رسد رای‌دهندگان هم این موضوع را تایید می‌کنند.

با توجه به هدفی که محافظه‌کاران دارند، ترجیح می‌دهند این‌گونه باشد. بعضی مواقع حتی به نظر می‌رسد خودشان کاملا مطمئن هم نیستند. پیام‌های حزب توری حول جرمی کوربین می‌گردد و نه چیز دیگر. دو سال پیش، توری‌ها ایده‌هایی مثل قانون تنظیم قیمت انرژی را رد کرده و آن را «مارکسیستی» می‌دانستند. آنها می‌گفتند تلاش برای تثبیت قیمت‌ها مثل تعیین قانون برای آب‌وهوا کار بیهوده‌ای است. حالا تنظیم قیمت به یکی از سیاست‌های حزب محافظه‌کار تبدیل شده است. در سال 2015، طرح اد میلیبند مبنی بر تعیین ساعتی 8 پوند برای حداقل دستمزد، یک طرح مخرب برای اشتغال بود که هر کسی را که مهارت‌هایش کمتر از این میزان می‌ارزید، بیکار می‌کرد. حالا ترزا می‌ پیشنهاد ساعتی 9 پوند را داده است. همچنین طرح‌های منتشر شده او حاکی از افزایش بار مالیاتی به بالاترین حد در 35 ساله گذشته است. لوح اد میلیبند موسوم به «اد استون» که بسیار مورد تمسخر قرار گرفت و او برنامه‌هایش را روی آن حک کرده بود، بلافاصله بعد از انتخابات تخریب شد. اما او شرمسار نبود.

ظرف چند ماه، تعدادی از ایده‌هایش - از جمله کمیسیون ملی زیرساخت، مشارکت پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ها‌ در مرخصی زایمان و طرح ملی دستمزد معیشت - از سوی محافظه‌کاران مورد پذیرش قرار گرفته بود. ایده مالیات بستن به کارفرما برای تامین مالی دوره‌های کارآموزی قبل از بیانیه حزب کارگر مورد بحث قرار گرفته بود، اما مورد قبول واقع نشد. این طرح اکنون یکی از سیاست‌های توری‌ها است. استقبال ترزا می ‌از تنظیم قیمت انرژی بسیار قوی بود، چون از مهم‌ترین ایده‌های میلیبند بود. جورج آزبورن، وزیر دارایی سابق بریتانیا، می‌توانست به حمله به بیانیه قدیمی حزب کارگر متهم شود، اما ترزا می ‌پیش از جرمی کوربین دست به کار شده بود. تنظیم مبلغ پاداش‌های مدیران اجرایی یکی از ایده‌های بیانیه حزب کارگر در سال 2017 بود که می ‌یک سال پیش از آن در مورد اعضای کابینه خودش به کار گرفته بود.

خانم می ‌همچنین طرح کوربین را مبنی بر اعمال سختگیری بیشتر برای آن دسته از شرکت‌های خارجی که قصد خرید شرکت‌های بریتانیایی را داشتند، تعلیق کرد و فیلیپ هاموند، وزیر دارایی فعلی انگلستان، کلا آن را لغو کرد. این‌گونه مخالفت‌ها زیاد بوده، اما آنها را مسکوت نگه داشتند؛ به‌خصوص به این خاطر که هاموند نگران واکنش لندن نسبت به خوی مداخله‌جویانه‌اش بود. اما گزارش‌های اخیر خبر از اعتراض‌های هاموند به برخی از حمایت‌های می ‌می‌دهد که خود او هم آن را انکار نکرده است. برخی از هم‌قطاران هاموند فکر می‌کنند او در دفاع از سیاست محافظه‌کاری بازار آزاد، زیاده‌روی می‌کند، به‌خصوص وقتی نخست‌وزیر واقعا چنین چیزی را باور ندارد. چندین ماه است که به نظر می‌رسد علاقه اصلی می ‌متعهد کردن «توری‌‌ها» به هدایت کردن سیاست‌هایی باشد که همقطاران او از آن دفاع کرده‌اند.

پس چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ انتخابات زودهنگام یعنی زمان زیادی برای مباحثات بیشتر وجود ندارد و البته کابینه خانم می ‌یاد گرفته تفکرات او را در مورد خیلی از مسائل محرمانه نگه ندارد. آنها سه تئوری پیش روی خود دارند؛ اولین تئوری این است که فرمان «ترزای قرمز» او یک حیله است. او مجبور است کرسی‌های حزب کارگر را به دست آورد و بنابراین باید متفاوت به نظر برسد. او فقط وعده‌های پوچ یا بی‌ضرر حزب کارگر را مورد استفاده قرار داده که خیلی از آنها صرفا طرح پیشنهادی هستند تا قانون؛ بنابراین جای نگرانی وجود ندارد. ترزا می ‌خودش در همه‌پرسی طرفدار ماندن در اتحادیه بود و حالا به قهرمان برگزیت تبدیل شده است. توری‌های برنده انتخابات جز منعطف بودن هیچ حرفی برای گفتن ندارند. اگر می‌ قرار است رای‌دهندگان قبلی حزب کارگر را به جبهه توری‌ها بکشاند، طبیعی است که مرکز ثقل حزبش کمی به سمت چپ متمایل می‌شود.

تئوری دوم این است که می ‌به‌دنبال تحکیم قدرت شخصی خودش است و بنابراین سعی می‌کند برنامه خودش را طرح‌ریزی کند؛ از جمله ایده‌هایی که هیچ‌یک از اعضای توری طرفدار آن نیستند (مثل تنظیم قیمت انرژی). از اینکه از سوی افرادی همچون فیلیپ هاموند خوار شود خسته شده و از اینکه مجبور باشد در مورد محافظه‌کاری صحبت کند متنفر است. او معتقد است محافظه‌کاری یعنی کاری که یک نخست‌وزیر محافظه‌کار انجام می‌دهد. بنابراین، انتخابات یک پیروزی برای او خواهد بود، نه برای حزبش. در واقع، انتخابات مجوزی خواهد بود برای کارهایی که انجام آن خوشایند او است. تئوری سوم می‌گوید می ‌به شیوه خودش یک مدرن‌ساز است و اینکه تاچریسم دیگر شاهرگ حزب توری نیست. هدف ایجاد یک دولت کوچک‌تر و دریافت مالیات کمتر، امروز دیگر کاربرد ندارد. یا مالکوم ترن‌بال در استرالیا را در نظر بگیرید که ظاهرا یک لیبرال بازار آزاد بود، اما در نهایت تسلیم و مجبور شد بودجه «نفی بانکداری سرمایه‌ای» را تصویب کند. برخی از توری‌ها معتقدند طرح بازار آزاد، جبران سوسیالیسم دهه 70 میلادی بود، اما اکنون به طرح جهانی‌سازی به سبک داووس تغییر پیدا کرده که به نوبه خود به فستیوالی بی‌پایان برای ثروتمندها تبدیل شده است.

جهانی‌سازی نیز بیش از حد گسترده شده و باید از شدت آن کاسته شود که رای به برگزیت یادآور این موضوع بود. خانم می‌ چپ‌گراترین رهبری است که توری‌ها تقریبا ظرف 40 سال گذشته داشته‌اند. در شرایط عادی، این موضوع او را مقابل اعضای راست‌گرای پارلمان قرار می‌داد؛ افرادی که سر جان میجر زمانی آنها را «حرامزاده» خطاب کرده بود و شاه‌کشی برایشان شکلی از تمدد اعصاب بود. اما الان این‌گونه نیست. اعضای تاچری پارلمان همان‌هایی هستند که بیشترین تعهد را به برگزیت دارند و هنوز کاملا باور نکرده‌اند که خروج از اتحادیه اروپا در حال وقوع است. از نظر آنها مسائل ملی - یعنی ترک اتحادیه اروپا و جلوگیری از استقلال اسکاتلند - مهم‌تر از هر چیزی است. همان‌طور که یکی از اعضای ارشد توری می‌گوید: «به عنوان یک محافظه‌کار سه اولویت برای خودم دارم: کشور، امنیت و اقتصادی با مالیات پایین. دیوید کامرون هیچ یک از این سه اولویت را برای من محقق نکرد. ترزا می ‌دو تا از آنها را به من می‌دهد. بنابراین، این دو اولویت را نگه می‌دارم و از او حمایت می‌کنم و به بقیه آن بعدا فکر می‌کنم.» همچنین این عقیده وجود دارد که قدرت محافظه‌کارها از نگاه خوش‌بینانه و انعطاف‌پذیری ایدئولوژیک آنها نشات می‌گیرد.

بنابراین اگر مردم یک ترکیب گزینشی از نفی بانکداری سرمایه‌ای و برگزیت را بخواهند، پس توری‌ها می‌توانند ترزا می ‌را دوست داشته باشند. نکته طعنه‌آمیزی که وجود دارد این است که توری‌ها درست در زمانی که اصلاحات قدیمی آنها در حال محقق شدن است، چندان روی خوشی به سیاست‌های بازار آزاد نشان نمی‌دهند. آنچه جان اف کندی آن را «واقعیت متناقض» اعمال مالیات نامیده بود - یعنی نرخ مالیات کمتر به معنی بازده بیشتر است - روز به روز بیشتر اثبات می‌شود. اندک کاهش‌هایی که جورج آزبورن اعمال کرد را در نظر بگیرید: نرخ مالیات شرکت‌ها کاهش یافت، اما مالیات دریافتی از شرکت‌ها اکنون به بیشترین حد خود رسیده است. وقتی نرخ مالیات از 50 درصد به 45 درصد کاهش یافت، ثروتمندان بیش از هر زمان دیگری مالیات پرداخت می‌کردند. امروز، یک درصد ثروتمند جامعه، 27 درصد مجموع مالیات بر درآمد را پرداخت می‌کنند و 50 درصدی که پایین‌ترین درآمد جامعه را دارند، سهم‌شان کمتر از 10 درصد کل مالیات بر درآمد است. شاید بارزترین موفقیت، کاهش مالیات برای افراد کم‌درآمد بوده است؛ اقدامی که برای تشویق افراد مرفه به سوی اشتغال بیشتر طراحی شد. این سیاست در کنار کاهش مالیات برای کارفرماها، به پرسرعت‌ترین افزایش نرخ اشتغال‌زایی در تاریخ بریتانیا تبدیل شده است.

افزایش اشتغال‌زایی به این معنی است که در دولت دیوید کامرون، درآمد فقیرترین افراد جامعه سریع‌تر از سایرین افزایش یافت و این مساله با روندی که می‌گوید هر وقت سیاست کاهش مالیات اعمال می‌شود، سود قابل توزیع بیشتر از حد انتظار است، تناسب دارد. با این حال، ظاهرا هیچ‌کس از این سیاست حمایت نمی‌کند. بریتانیا انتخابات عجیب و غریبی پیش رو دارد. حزب کارگری که نمی‌داند کجا اشتباه کرده، در برابر حزب توری قرار دارد که نمی‌داند چه چیزی را درست انجام داده است. وقتی نابرابری درآمد به کمترین حد خود در 30 سال گذشته رسید، ترزا می‌ هیچ اظهارنظری در مورد آن نکرد. تمرکز او تنها بر برگزیت معطوف شده و باید باشد. اما آیا این به آن معنی است که دستاوردهای دیگر را نادیده بگیرد؟ بسیاری از اعضای توری از ماندن در اتحادیه حمایت کرده بودند. آنها با اینکه خیلی به اتحادیه اروپا اهمیت نمی‌دادند، اما نگران این بودند که برگزیت برای هم‌قطارانشان دردسر ایجاد کند و در ضمن کلیه اصلاحاتی که مد نظرشان بود - از جمله تامین رفاه، مدارس و مالیات - متوقف شود. نگرانی‌های آنها تاکنون به‌جا بوده است. بنابراین محافظه‌کاران از حزب مالیات کم به حزب برگزیت تغییر ماهیت می‌دهند. وقتی بریتانیا اتحادیه را به‌طور کامل ترک کند، آنها دوباره طرفدار فعالیت اقتصادی آزاد می‌شوند. در هر صورت، به احتمال زیاد ظرف 10 سال آینده توری‌ها در اکثریت خواهند بود و در حال حاضر ظاهرا این مهم‌ترین موضوع است.

منبع: مجله Spectator