«گردشگری در کشور ما هنوز به صنعت تبدیل نشده است.» «گردشگران ذائقه خود را در سفر تغییر نمی‏دهند و ما باید با سلیقه آنها هماهنگ باشیم.» «توسعه گردشگری میسر نیست مگر اینکه سازمان‏ها و نهادهای مرتبط با این حوزه در راستای یک هدف گام بردارند.» «بهتر است دولت خود را کنار بخش خصوصی قرار دهد تا اینکه کننده کار باشد.» «بخش خصوصی در بسیاری از موارد می‏تواند پیشرو درتوسعه حوزه گردشگری باشد و نگاهی به دست دولت نداشته باشد.» اینها نقل قول‏های مطرح شده در دو میزگرد برگزار شده از سوی «دنیای اقتصاد» است که در زمینه توسعه گردشگری و چالش‏های پیش روی آن مطرح شد. اینکه چه موانعی سبب رشد بخش گردشگری است و در چه دوره زمانی این امکان رشد مهیا می‏شود و اصلا به چه سازوکاری برای این حوزه که سطح اشتغال‏زایی آن در هر رشته‏ای از فعالیت دست کم ١٢ نفر را در بر می‏گیرد، نیازمندیم جملگی پرسش‏هایی است که در این نشست‏ها مطرح شد. بدیهی است که کشور ما تمامی شرایط را برای بدل شدن به مقصد مهم گردشگری دارد، از جمله اماکن تاریخی، شرایط متفاوت آب و هوایی در چهار گوشه کشور، تنوع غذاها و... اما آنچه مورد انتظار است، کمتر به وقوع پیوسته است. اگر چه آمار‏ها حکایت از ورود جمعیت زیادی از گردشگران به ایران دارد، اما به گفته کارشناسان این حوزه، نباید بسته بودن درهای کشور را قبل از برجام به روی گردشگران نادیده گرفت؛ چراکه این امر سبب شد تا پس از سال‏ها انتظار به یک باره خیل عظیمی از تقاضا از سوی گردشگران خارجی رقم بخورد. از سوی دیگر تحولات پیش روی صنعت گردشگری کار را کمی سخت‏تر می‏کند؛ دیگر روش‏های سنتی پاسخ گو نیستند و اگر حرکت به سمت توسعه به کندی رخ دهد از بسیاری از فرصت‏ها باز خواهیم ماند. چرا که فرصت‏ها در گردشگری و جذب گردشگر در لحظه می‏سوزند.

رقیه حاتمی‏پور: خوشحالم که گردشگری در حوزه رسانه در اولویت قرار گرفته از این منظر که گفته‏ها و برنامه‏هایی که پیشنهاد می‏شود، تا چه حد مورد توجه سازمان میراث یا دست‏اندرکاران و متولیان آن قرار می‏گیرد طبیعتا خیلی باید روی این مبحث کار کرد و سعی داشت که حاصل و چکیده این نشست‏ها به‏صورت یک گزارش به متولیان امر داده شود و فقط در حد چاپ نباشد. این پیشنهاد من و یکی از بحث‏های مهم که به بخش دولتی وابسته نباشیم و اینکه دولت برای ما برنامه‏ریزی کند و خیلی انتظار این را نداشته باشیم که متولیان گردشگری این تخصص را داشته باشند که برای بخش خصوصی برنامه‏ریزی کنند و بخش خصوصی با مشخصات و ویژگی‏های خاص خود کاملا بتواند از آن پیروی و اطاعت کند. در بحث کلان گردشگری بارها مطالبی گفته شده و البته این گفت‏و‏گو و صحبت‏ها هیچ وقت مورد توجه قرار نگرفته است. اینکه ما بدانیم قرار است چه در پیش داشته باشیم و برنامه‏ دیگری اجرا شود، راهساز نیست. آیا نباید گردشگری که حوزه بسیار با اهمیتی است و در دنیا همه برای آن برنامه دارند، برنامه‏ریزی داشته باشد؟ به همین سادگی و سهولت نیست که صبح چشممان را باز کنیم و هرچه پیش آید خوش‏آید باشد! این روش عملا ما را به اهداف برنامه‏های طویل‏المدت و برنامه‏های توسعه‏ای ۱۴۰۴ نخواهد رساند.

در بخش خصوصی ما لایه‏های مختلفی داریم؛ اما بیشتر بخش خصوصی فعال هستند و برنامه‏ریز دارند. البته برخی نیز پیرو هستند؛ به‏طوری‏که وقتی یک مقصد جدید گردشگری باز می‏شود، همه follower هستند. هیچ وقت برای خودشان برنامه‏ریزی نکردند. یک ضعف بزرگ بخش خصوصی در کارها و برنامه‏ریزی‏های گردشگری نداشتن product manager است، نداشتن کسی که محصول را تعریف کند و به بازار بدهد. اگر ما به‏صورت حرفه‏ایproduct manager در برنامه‏هایمان داشته باشیم، برنامه‏های جدید در چارچوب مجوزهایمان تولید می‏شود و دیگر نیازی نداریم که هر روز بگوییم آقای میراث فرهنگی! اجازه هست که مثلا من فلان سمینار را برگزار کنم یا اصلا فلان مقصد را مطالعه کنم و این مسیر را باز کنم و بروم.

معتقدم که بخش خصوصی فعال ما می‏تواند خود بر پایه تخصصی که دارد به سازمان میراث فرهنگی برنامه تزریق کند. از سوی انجمن‏ها هم وقتی پیشنهادی به سازمان میراث فرهنگی منتقل می‏شود نیز با موانعی مواجه می‏شویم. نکته اصلی اینجاست در بحث‏های مسوولیت‏پذیری و تقسیم وظایف من تا آنجایی که خودم در انجمن بودم و در جریان بودم به‏ویژه در حوزه دفاتر، پیشنهادهایی که به سازمان شده یا بایگانی شده یا کپی‏برداری غلط (تغییرشکل‏داده) شده و به‏نوعی از خود سازمان خواسته شده که به‏نام سازمان رقم بخورد. به همین دلیل این برنامه‏ها در آنجا مدفون می‏شوند. موضوع آخر اینکه سر رئیس سازمان از آدم‏هایی که سال‏ها محیط وی را احاطه کردند، باید خلوت شود و هیچ خوراکی و هیچ برنامه‏ای برای رئیس سازمان نبرند. رئیس، یک نفر است و یک سازمان عریض و طویلی است؛ پس ضرورت بازسازی ساختار سازمان میراث فرهنگی در حال حاضر به‏شدت حس می‏شود سازمان میراث فرهنگی به متخصصانی با علم و دانش روز و همسو با اتفاقات روز نیازمند است.

گردشگری پیشنهادWTO

عظیم فضلی‏پور: سال ۲۰۰۵ (سال ۱۳۸۴) بعد از ۱۱ بار درخواست، درنهایت عضو ناظر WTO شدیم. در همان سال یک فهرست بسیار جالبی را سازمان تجارت جهانی به ایران داد که شامل ۳۴ قلم کالا و خدمات بود. راس این ۳۴ قلم که به ایران پیشنهاد شد، «گردشگری» بود. آن زمان مطرح شد که اگر ایران بخواهد عضو فعال سازمان تجارت جهانی شود و تراز بازرگانی‏ آن منفی نباشد، بهتر است که روی حوزه گردشگری سرمایه‏گذاری کند. دو مثال واضح هم که بیشتربزرگ‏ترها به خاطر دارند؛ زمانی که ماهاتیر محمد به ایران آمد و اصفهان را دید حرف جالبی زد که هنوز هم باقی مانده، گفت: «مدیریت گردشگری اصفهان را به من بدهید، معادل پول نفت را به شما می‏دهم!» در دو دوره قبل ریاست‏جمهوری نیز که یک گروه از فرانسه به ایران آمدند تا کاروانسراهای ایران را بازسازی کنند، پیشنهادی به دولت دادند؛ گفتند: «مدیریت کاروانسراهای ایران را به ما بدهید، معادل پول نفت را به شما می‏دهیم!»

امروز عصر چهارم تجارت هست، درواقع داریم برند را می‏خریم نه کالا را. وقتی که می‏خواهیم بلیت بخریم، ‏نمی‏گوییم آژانس برویم، اسم می‏بریم؛ می‏گوییم می‏رویم فلامینگو یا مارکوپولو. وقتی که می‏خواهیم مکان را انتخاب کنیم، ‏نمی‏گوییم می‏خواهیم به هتل برویم، حتی در مال‏ها که امروز یکی از شاخص‏های برندسازی شهری هستند، به‏عنوان یکی از شاخص‏ها درحقیقت public placeها تعریف می‏شوند؛ اسم می‏بریم ومی‏گوییم می‏رویم پایتخت، می‏رویم پالادیوم، می‏رویم ارگ. دیگر دوره آن گذشته که ما کالا می‏خواهیم. امروز در حقیقت اگر هر سرمایه‏گذاری که داریم انجام می‏دهیم روی برند انجام می‏دهیم به این خاطر که دیگر ما بحث place را هم دیگر در گردشگری نداریم، بلکه ما بحث destination را داریم. بهتر بدانیم که تعریف destination با place در بحث برندسازی خیلی تفاوت دارد.

چیزی که متاسفانه امروز می‏توانیم در مورد ایران بگوییم؛ ۱) اصلا در بعد کلان که به‏ویژه بحث برند ملی اصلا کار نکردیم. در کالاهای تولید شده از سوی چین شما China را نمی‏بینید، PRC را می‏بینید. گروهی که فکر کردند که برند چین را چگونه احیا کنند و با یک تصویر خوب People Republic of China) PRC)را می‏گذارند می‏دانند برای مردم سخت است که بفهمند که این برای کجاست. از نظر قانونی کاملا قانونی است PRC، ولی از آن طرف دارد کم‏کم آن وجهه بد کالای چینی را می‏شوید. همه کسانی که این مطلب را می‏خوانند، بروند ببینند. تک تک استان‏ها را سرچ کنند، ببینند سایتی که در مورد اصفهان ساخته شده، بالا بیاید. ما در سایت اصفهان چه داریم؟ سایت شیراز چه داریم؟ سایت یزد چه داریم؟ چیزی نداریم! صرفا اخبار استاندار می‏آید که استاندار چه کسی را دیده، رئیس گردشگری چه کسی را دیده... این به چه درد می‏خورد!؟ بعد سایت دوزبانه‏ است! انگلیسی را که بازمی‏کنم، فقط منوها انگلیسی می‏شود، اما موارد دیگر هیچ تغییری نمی‏کند. سایت گوگل دو بازوی اصلی دارد که ما اصلا از این دو بازو استفاده نکردیم.

در هیچ حوزه‏ای؛ یکی ویکی‏پدیا است که دست راست گوگل است، یکی هم یوتیوپ است که دست چپ گوگل است. مثلا اصفهان چقدر در ویکی‏پدیا معرفی شده، آن چیزی که مثلا من به‏عنوان گردشگر فرانسوی می‏خواهم ببینم! و نه در ایران. می‏خواهم بگویم ضعف از اینجاست؛ حالا من که همیشه درباره این نکته‏ که دوستان هم در مورد دولت اشاره کردند، تا جایی که امکان داشت به رئیس‏جمهور سابق و به آقای روحانی هم نامه نوشتم، زمانی که ایشان تازه رئیس‏جمهور شده بودند. در حوزه‏ای مثل زعفران که اکنون افغانستان در حال به ثبت رساندن این محصول به نام خود است گفتم که این خطر دارد برای این حوزه اتفاق می‏افتد، به داد برسید که متاسفانه در این ۶ سال گذشته هیچ اتفاقی نیفتاد.

بازیگر اقتصاد گردشگری چه کسی‌است؟

رضا اباذری: عطف به بیانات خانم حاتمی‏پور؛ بازیگر کار گردشگری و اقتصاد گردشگری چه کسی است؟ بخش خصوصی بازیگر است. این بازیگر در کشور ما به دو مورد نیاز دارد؛ ۱) نقشه راه که حالا ما نگوییم طرح جامع، ۲) ارائه برای برون‏سپاری و فعالیت در مورد دوم خیلی ضعیف است، با بررسی سنوات گذشته و حداقل در ۲۰ سال گذشته می‏بینیم عزم و اراده جدی نداشتیم. یک بار در پایان دولت دهم، روزهای آخر عمر دولت دهم آمدند همه امور را به بخش خصوصی با مصوبه محول کردند، مصوبه هم از سوی مجلس باطل شد. اما با سرعت ۲۰۰-۳۰۰ کیلومتر به دیوار بتنی خوردیم، به خاطر اینکه کاری خام و ناپخته بود.

می‏توانم بگویم در دولت یازدهم دیده نشده که عزم این کار باشد به جز؛ قانون برنامه پنجم توسعه، ماده ۱۱۵ بند ح اشاره‏ای شده به اینکه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری می‏تواند بخشی از امور تصدیگرانه خود را به تشکل‏های تخصصی و حرفه‏ای واگذار کند. البته این هم پیشرفتی برای اینکه بخش خصوصی را درگیر ماجرا کنیم، آن هم در اجرا نه اصل سیاست‏گذاری. فعلا صحبتی راجع به سیاست‏گذاری نشده است. باز موضوع سلیقه مطرح می‏شود. دوم اینکه؛ باید در مورد تشکل‏ها بگویم. ما تشکل‏های صنفی‏ای داریم که ۵۰-۶۰ سال عمر دارند یا عمر خیلی زیادی ندارند ولی پتانسیل خیلی زیادی دارند و از دل اصناف بیرون آمدند و خود فعالان گردشگری در این تشکل‏ها ذی‏حق هستند و این‏طور نیست که دولتی بیاید این کار را بکند. متاسفانه اتفاقی که می‏افتد می‏آیند ما را با کشور فرانسه مقایسه می‏کنند!

کشور فرانسه اگر در گردشگری موفق است، به این دلیل نیست که ساختار تشکل‏هایش به شکل و سبک ما است، امور با دقت سیاست‏گذاری‏ شده و نگاه دولت به این بوده که گردشگری را توسعه بدهد. بنابراین من فکر می‏کنم شرط لازم این دوستی، ‏این ارتباط و این توسعه بین بخش دولتی، ‏خصوصی و حتی عمومی این است که عزم ملی برای ایجاد این رابطه و بهبود این رابطه وجود داشته باشد. دولت‏ها راهی ندارند جز کوچک‏سازی و چابک‏سازی؛ وگرنه با بدنه دستگاه دولتی مثلا فرض کنید سال ۱۹۸۰ نمی‏شود ۲۰۱۷ را اداره کرد. اگر عزم نباشد، این طرف یعنی بخش خصوصی نمی‏تواند کاری برای گردشگری بکند.

وقتی به سوابق و تجربیات سال‏ها، ماه‏ها و روزهای گذشته نگاهی بیندازیم، همان‏طور که خانم حاتمی‏پور اشاره داشت بخش خصوصی دارد کار خود را به‏طور مستقل پیش می‏برد؛ دفاتر و هتل‏ها بالاخره کار خودشان را می‏کنند. ولی اگر این ارتباط نباشد شاید آن توقعی که از کشوری با قابلیت‏های گردشگری ایران سراغ داریم انجام نشود. آقای دکتر راجع به امکانات گردشگری ما اشاره کردند؛ بله! همان‏طور که ایشان می‏فرمایند کشور ما تبدیل به برند نشده برای اینکه ما به منابع گردشگری‏مان خیلی می‏بالیم، ولی شما به من بفرمایید چقدر محصول داریم!؟ کجا به محصول تبدیل شده که ما بگوییم این سفرنامه را ما به شما می‏دهیم. منابعی که ما داریم اگر تبدیل به محصول نکنیم، به‏زودی همان منابع را نیز از دست خواهیم داد، مشابه‏ کشورهایی که کپی‏کاری می‏کنند یا در یونسکو ثبت‏ جهانی می‏کنند یا اینکه خودشان محصول ایجاد می‏کنند؛ به‏طوری‏که مثلا فرض بفرمایید دیدن جشن نوروز در کشوری مثل ازبکستان جذابیت توریستی بیشتری نسبت به شیراز ما دارد؟

چارچوب‌ها اهداف را عوض نمی‌کنند

پیروی: من صحه می‏گذارم به اصل گفتار خانم حاتمی‏پور و آقای دکتر و جناب استاد. پیشنهادم این است که اگر بتوانند استادان را جمع بکنند وخود رئیس سازمان گردشگری از مسوولان فنی‏ که استادان گردشگری جهانی هستند، سمیناری بگذارند و اهداف دیرینه را سازمان‏دهی کنند. وقتی که این اهداف سازماندهی می‏شود، تمام معضلاتی که خانم حاتمی‏پور، آقای مهندس و استاد عزیز فرمودند از این طریق چارچوب چارت‏ اصلی و اهداف اصلی را نمی‏توانند عوض کنند.

حاتمی‏پور: نباید عوض کنند.

پیروی: نباید عوض کنند. اگر سازمان دقیقا به آنها عمل کند و انجام دهد، تمام مسائلی که برای بنده، خانم حاتمی‏پور و تورگردان‏ها هستند ما که اجزای گردشگری (شاخه‏ها و ریشه‏های گردشگری) ایران هستیم؛ راحت‏تر حل می‏کنیم. ما برای گردشگری، عین کشاورزی باید دانه‏ای بکاریم، نه اینکه همان دقیقه برداشت کنیم. وقتی که نمی‏توانیم بکاریم و نمی‏توانیم آب بدهیم و کود بدهیم و... وقتی نمی‏توانیم اینها را انجام دهیم، چه چیزی را می‏خواهیم درو کنیم؟! این حرکت را باید انجام دهیم.

عظیم فضلی‏پور: من همیشه داستان آلیس در سرزمین عجایب را مثال می‏زنم، وقتی از گربه پرسید که از کدام طرف بروم؟ گفت کجا می‏خوای بری؟ گفت نمی‏دانم. گفت برای چی می‏پرسی؟. پس چرا می‏پرسی؟! الان خانم احمدی که آمده، اصلا کاری با برنامه مدیر قبلی دارد؟ نه. استراتژی‏ای در سازمان وجود دارد؟ نه. اصلا برای برنامه ۱۴۰۴ و برنامه ۲۰۰۵ در آینده قرار است چه کاری انجام بدهند! برنامه ۲۰۱۸ تبریز. پیش از این از بنده درخواست شده تا برندسازی شهر تبریز را به عهده بگیرم، بعد همان اتفاقی که همیشه می‏افتد. یعنی پس از دو بار جلسه و ارائه طرح از آشنایان آقایان ورود می‏کنند، یک گروه دیگر کار را به دست می‏گیرند و بعد شعاری را انتخاب می‏کنند که اصلا مناسبتی با فرهنگ ما ندارد. این جمله را همیشه می‏گویم: «دولت اگر اقتصاد نمی‏داند، تاریخ بخواند.»

اصلا دولت کنار بایستد! یعنی حتی آن برنامه را هم ننویسد، چون براساس سیاست‏های سازمان تجارت جهانی ۹۰ درصد بحث اعمال نظرات از بخش خصوصی و ۱۰ درصد دیگر متعلق به حاکمیت دولت است که آن هم بر حسن اجرای قوانین WTO در ایران نظارت کند. خواهش ما این است که دولت به همان ۱۰ درصد برسد؛ یعنی زودتر از اینکه ما عضو فعال بشویم تجربه کند. بگذارد بخش خصوصی کار کند. بخش خصوصی خیلی خوب می‏تواند کار کند. آنچه که در امروز براساس تفکرات WTO خوب جواب داده، صنف‏ها و NGOها هستند. اگر در این قالب ببینیم به نظر من کارکردهای خوبی دارد؛ یعنی اگر صنف فرض کنید رستوران‏داران، مثلا صنف آژانس‏های گردشگری و هتل‏داران... می‏توانند برای خودشان برنامه‏ریزی کنند. اگر واقعا خود این اصناف بپذیریند که، الان وقت لازم را دارند و دولت هم مزاحم ما نیست، در یک فضای سالم برنامه‏ریزی و رقابت کنند نه اینکه همدیگر را تخریب کنند. که متاسفانه هست و تجربه‏ای که کشورهایی مثل کرواسی داشته‏اند مگر کرواسی چه زمانی وارد این حوزه گردشگری شد؟! خیلی دیر. ولی امروز حداقل دو تا شورای اصلی برای برندسازی زاگرب داریم.

ژاپن نیز تا سال ۲۰۲۰ قصد دارد برای ۲ میلیون گردشگر حلال برنامه‏ریزی ‏کند! پس ما کجاییم؟ ما همه چیزمان اسلامی است. فقط یک مرحله در پیش داریم آن هم باید به دنیا بگوییم که ما برند حلال هستیم، صرف اینکه فکر می‏کنیم همین‏که ما اسلامی هستیم بقیه دنیا هم می‏پذیرند کافی نیست. ما باید از این پتانسیل ارزشمند نهایت استفاده را داشته باشیم.

مگر تا الان موفق شدند؟

رضا اباذری: بفرمایید شما الان بخش خصوصی، دانشگاهیان و حتی کارشناسان بدنه دولت که صاحب تجربه دولتی هستند و قانون‏گذاران همه جمع شوند یک طرحی بنویسند. ضمانت اجرایی‏اش چه؟ می‏دانید که دولت ما دولت ترکیه نیست. دولت ما دولت مالزی نیست. این را من صریح گفتم که چرا انقدر خودمانی هستیم و می‏گوییم ما می‏خواهیم تورساب داشته باشیم! واقعا ملموس هست که ما بیاییم دولت مالزی باشیم، دولت ترکیه باشیم، دولت فرانسه باشیم؟!‏ نه قیافه‏مان شبیه آنها است، نه اخلاقمان. اما بیاییم به آقای استاندار بگوییم آقا! این راه گردشگری، مسیر از اینجاست. اتوبوس را نباید متوقف کرد. شما باید این امنیت را آنجا ببرید. شما باید این سوبسید را برای گردشگر داخلی بگذارید. آقای نماینده محترم مجلس! شما باید این قوانین را برای توسعه گردشگری و توسعه تجارت گردشگری، توسعه فرهنگ گردشگری بگذارید چون ما می‏خواهیم در یک طرح 20 ساله (حالا زیاد هم نگوییم) از نقطه A به نقطه B برسیم. جوابشان چه خواهد بود؟

عظیم فضلی‏پور: ضمانت اجرایی خیلی از دور از ذهن است. دولت فقط کنار بایستد و ناظر باشد. این می‏شود ضمانت اجرا. یعنی آن استاندار بداند که بخش خصوصی دارد فعالیت می‏کند و این دیگر مقرر شده و این مقرر شده که اجرا بشود. چون اگر همان تفکر باشد که اجرایی باشد، همان اجرا و همان نوع تفکر خواهد ماند. یکی از مهم‏ترین دلایلی که ما اصلا نمی‏توانیم عضو WTO بشویم، ساختار فکری ما در ایران است. چون دولت بر همه چیز احاطه دارد و اصلا نمی‏خواهد هیچ چیز را رها کند. منظورم اصلا دولت چهارساله نیست. نگاه دولتی است. این جسم فربه چطور می‏خواهد در فضای تجارت جهانی چالاک باشد و بدود. دولت فقط همان 10 درصد را انجام دهد؛ فقط نظارت کند چون ما دیگر در WTO‏ برنامه‏ریزی نداریم. بخش خصوصی است که برای خودش برنامه‏ریزی می‏کند. از دو طریق قابل‏ برنامه‏ریزی است: 1) یک نگاه جهانی دارد، 2) یک act محلی دارد. نگاهش جهانی است که UNWTO چه مقرراتی دارد تصویب می‏کند، می‏گوید امسال بحث گردشگری روستایی است. از سویی یکی از مهم‏ترین‏ها بحث آموزش به‏روز است. آموزش‏هایمان به‏روز نیست، ما همچنان راجع به محصول صحبت می‏کنیم. وقتی در مورد زعفران صحبت می‏کنیم، راجع به کالای زعفران صحبت می‏کنیم! نه برند آن. حال دیده می‏شود که بهترین برند زعفران در دنیا نامش ویکتوریا است که برای اسپانیا است.

رضا اباذری: آموزش جا دارد در این نقشه راه. تعریف دارد؛ یعنی الان درد دل ما و شما و خیلی از غایبان که اصحاب گردشگری و دلسوزان گردشگری و فعالان در این صنعت هستند، شاید خیلی فراتر از شاخص‏هایی است که ما داریم مطرح می‏کنیم. یعنی اگر بتوانیم روزی آن نقشه راه را داشته باشیم، تمام اینها در دلش جای خواهد داشت. حلقه مفقوده‏، طرح جامع گردشگری کشور است. یعنی همه بیایند با اولویت‏بندی همان‏طور که عرض کردم نماینده پارلمان بداند که باید برود از چه قانونی دفاع کند. از منابع طبیعی و منابع گردشگری و میراثی‏مان که رتبه دهم دارد، ما چه فیلم‏های مستند و چه فیلم و سریال‏هایی داریم که بخواهیم به آن طرف عرضه کنیم؟ اگر هم مواردی بوده اولا استثنا بوده دوما جنبه سیاسی داشته. بنابراین تبلیغات غیرمستقیم انجام نشده است.

موقعیت فعلی ما در جهان و دیدگاه‏شان

الان بعد از حدود 8 سال بسته شدن درها به کشورمان چه ایران‏هراسی، چه تحریم‏های مغرضانه و چه فعالیت‏های سوء‏مدیریت و اشتباهات درونی خودمان هر کدام که دلیلش باشد، اما اتفاقی تحت رویداد موسوم به لبخند رئیس‏جمهور «لبخند آقای روحانی» ماجرا را تغییر داد. واقعا تاثیرگذار بود، ولی امروز اگر بگویند که گردشگر چرا چند برابر 5 سال پیش شده، من براساس علم اقتصاد می‏گویم یک انباشت تقاضا وجود داشته. هفت میلیارد نفر در جهان را چقدر می‏توانی به سمت مصر، چین و مسکو هدایت کنی و بگویی اینها را ببین و ایران را نبین، نبین، نبین، نبین... طرف تقاضا دارد. تقاضا برایش ایجاد شده در ایران. پس من دلیل را اول انباشت تقاضا می‏دانم.

درهای کشور خوشبختانه باز شد. حالا چه اتفاقی می‏افتد!؟ یک خطری قریب‏الوقوع است که قبلا هم تجربه شده و تعریفش در گردشگری است به نام «سندرم میانمار». وقتی در موقعیت مشابهی میانمار درهایش باز شد و گردشگرها آمدند دو اتفاق افتاد؛ یکی زیرساخت‏ها جوابگو نبود یعنی عرضه کمتر از تقاضا بود و بازخورد بدی در جامعه‏ گردشگر داشت و دوم اینکه خود تور اپراتورها، هتل‏دارها و دست‏اندرکاران گردشگری و ذی‏نفعان بهای خدماتشان را بالا بردند. لطمه‏ای که به اقتصاد گردشگری میانمار خورده هنوز تاثیرش برجاست.

ما چه درسی می‏توانیم بگیریم؟
۱) وقتی گردشگر دعوت می‏کنیم، با فرض تبلیغات، چه زیرساختی الان امروز می‏توانیم ارائه بدهیم؟ و برای توسعه این گردشگر اگر فرض را بگذاریم ۱۴۰۴، چه پیش‏بینی‏ای کردیم؟ چه تعداد تخت داریم؟ چه جذابیت‏هایی داریم؟ چه محصولاتی داریم؟ چقدر آموزش دیدیم برای استقبال از این گردشگر؟ پس بنابراین ما باید این را بدانیم.
2) باز کشور ترکیه را مثال می‏زنم؛ کشور ترکیه از 1984 چه کرد؟ گفت ما طرح گردشگری داریم، هرکس زمینی دارد که مناسب گردشگری است بیاید وام به او می‏دهیم و موافقت اصولی می‌دهیم. هر کس هم زمین ندارد، دولت یکسری زمین‏ها را داد تا طرح بیاورند و هتل بسازند. بعد هم وعده داد که من اتاق‏هایتان را پیش‏خرید می‏کنم.

این حمایت‏های مالی برمی‏گردد به صنایع‏دستی، به اشتغال، به توسعه روابط حسنه بین دولت‏ها و ملت‏ها و... حالا اینجا چه اتفاقی می‏افتد طرح دادیم، نقشه راه دادیم و به قول آقای دکتر دولت دخالت‏های اضافی‏اش را کم کرد و به جایش حمایت کرد، بسته‏های حمایتی هم داد؛ یکسری اماکن تاسیسات گردشگری را افزایش داد. حالا اگر ما نیاییم درست پاسخگو باشیم و این تقاضا دوباره کاهش و افت پیدا کند، یک موج سینوسی‏ به‏وجود می‏آید که حالا هتل‏ها خالی‏ هستند، حالا پرسنل بیکارند. از این حرف قصد دارم به این برسم که برنامه‏هایمان نه 5 سال، نه 10 سال و نه 20 سال بلکه به قول معاون وزیر گردشگری مالزی که میهمان من بود، باید ما برای 100 سال برنامه بنویسیم. جوابش اگر طنز هم باشد من را باید تکان بدهد. البته چون فکر می‏کنم سال 82 خودمان اینجا برایشان برنامه‏ای در هتل آزادی گذاشتیم، پرسیدم شما برنامه/ طرح برای گردشگری‏تان چه دارید؟ آیا برای 6-5 سال دیگر دارید؟ گفت ما برای 100 سال دیگر داریم. می‏گویم مزاح این حرف هم باید من را تکان بدهد چه برسد دولتمردان را.

عظیم فضلی پور: من نکته‏ای را خدمتتان بگویم؛ ببینید! اتفاق دیگری که در بحث برندسازی گردشگری خیلی حائز اهمیت است، بحث events managementها است. یکی از رخدادهایی که مالزی خیلی خوب از آن بهره برد، دبی خیلی از آن بهره برد و ترکیه. مثلا چه کار می‏کردند؟ دیگر همه دوستان می‏دانند؛ مثلا فرض کنید خیلی هم بی‏ربط بود، مثلا نمایشگاه پزشکی در استانبول بود! برای دو روز نمایشگاه accumulation و بلیت را برای یک نفر رایگان می‏داد. خب منی که می‏خواهم بروم ترجیح می‏دهم یک نفر را هم با خودم ببرم و به جای اینکه دو شب بمانم که رایگان است، 4 شب بمانم. یعنی از حاشیه‏اش آنقدر در Risk management اینها را دیده بودند، دیدند نه!

این فقط صرف یک بلیت رایگان و دو شب اقامت رایگان که آقای اباذری فرمودند که مثلا آن قسمت‏اش را باید دولت تقبل می‏کرد که در حقیقت قیمت تمام‏شده هر تخت پایین بیاید، عملا این اتفاق می‏افتاد که 10 برابر آن هزینه‏ می‏کردم. اینکه چرا مال‏ها بخش عمده‏ای از گردشگری شدند که بحث خرید مطرح شد که هنوز که هنوز است خیلی‏ها منتظر هستند که تور زمستان دبی شود، تور تابستانه دبی بشود؛ استانبول بشود و تور خرید مالزی اتفاق بیفتد، چون همه‏اش بحث آن حاشیه‏ها بود. یک نکته‏ای هم که وجود داشت کاملا قابل‏شبیه‏سازی است، اما از نوع منفی‏اش است. یعنی همان اتفاقی که در حقیقت در ترکیه افتاد، ما سال آینده تبریز را پیش رو داریم. 2018 تبریز که پیش‏بینی 5/ 1 میلیون گردشگر از کشورهای اسلامی دارند با کل داشته 7 هزار تخت. به‏نظر من همین الان باید این را متوقفش کنند؛ یعنی تبریز پایتختی‏اش را پس بدهد.

دعوت نکنند، ‏سودش بیشتر از اتلافشان است. چیزی که من راجع به کنوانسیون اصرار داشتم. بله. چون در حقیقت country image را خراب می‏کند. ببینید! همه اینها که مشخص است شما 5/ 1 میلیون را تقسیم بر 360 روز سال بکنید با 7 هزار تخت ببینید چقدر تخت کم می‏آوریم. آن هم به فرض آماری که اینها دادند. تازه این 7 هزار تا با بعضی از خانه‏ها بوده و خیلی چیزها را در نظر گرفته بودند. خب این از نظر اقامت ضعف است، حمل‏و‏نقل ضعف دارد، آموزش که صفر. در حقیقت ببینید در ترکیه، همان برنامه‏ که برای رانندگان تاکسی در سال‏های اولیه گذاشتند، چقدر آموزش دادند؟ از فرودگاه تبریز تا هتل قرار است چه اتفاقی بیفتد!


آخر کشورهای اسلامی خودشان دنیادیده‏تر از این حرف‏ها هستند که ما بخواهیم بیاییم بگوییم چون مسلمان هستیم...به نظر این country image را خراب نکنند، بالاخره ایران خودش در سال‏های اخیر زیاد ضربه خورده، ما دیگر خودمان به خودمان ضربه نزنیم. بگذاریم گردشگری اگر خودش می‏خواهد بیاید، بیاید. خیلی دنبال آن پایتخت فرهنگی نباشیم. یک نکته هم در مورد ICH بگویم که همیشه روی دلم مانده و همیشه هم داد و فریادش را زده‏ام؛ آن معاهده سوئیس، ولی متاسفانه اینجایش دیگر دست دولت است و اینجا بخش خصوصی نمی‏تواند کاری انجام دهد. این استثنا است، استثنایی هم که دولت خرابش کرده. بحث این میراث ناملموس بشریت؛ ببینید خیلی از سرمایه‏های ما رفته و آماری که در سایت یونسکو در ICH هست؛ نشان می‏دهد که مثلا از تار و یزد و سنت قهوه‏خانه‏ای‏، همه اینها رفته. یک تعدادی انگشت‏شمار مانده، دولت به جای اینکه برود برج قابوس را ثبت کند که نه قابلیت دزدیدن دارد و نه کس دیگری می‏تواند برود آن را ثبت کند؛ مثلا امارات نمی‏تواند آن را ثبت کند متاسفانه نمی‏دانم چرا اول می‏روند آن را ثبت می‏کنند و بعد از جاهای دیگری که بیشتر موردنیاز ما هستند و سرمایه‏های ما است، دارند چشم‏پوشی می‏کنند؛ مثل ماجرای شب یلدا که دارد اتفاق می‏افتد.

کشور آذربایجان پیشنهاد ثبت آن را داده. از این دست زیاد است، آخرینش نان لواش ما بود که ارمنستان رفت ثبتش کرد. من خواهشم این است که این یکی را فقط دولت باید کارش را انجام دهد که در این حوزه خیلی کم تلاش کرده. حداقل تحمل بیشتری بکنند تا چند ماهی از دولت آقای شیخ حسن روحانی باقی مانده... من موضوع جمع‏بندی‏ام همان طرح جامع بود که اگر بتواند به مجلس برود و تصویب شود که روسایی که می‏آیند و می‏خواهند خدمت کنند، طرح مشخص داشته باشند. ببینید! شما باید کاری کنید که دولت آن را به تصویب برساند، متولی کار میراث فرهنگی این کار را بکند، مسوولان و مدیرکل‏ها و روسایی که می‏آیند طرح نظارتی‏شان، هموار کردنشان و حمایت کردنشان را داشته باشند. وقتی بخواهند هموار کنند باید بیایند آموزش بدهند از راننده تاکسی گرفته تا مردم عادی‏،‏ رسانه‏ها به مردم بگویند که چطور فرهنگ‏سازی بشود. مثالی می‏زنم؛ پنج، شش تا ژاپنی بودند؛ تا ساعت ۵ نشسته بودند و عصرانه‏شان را هم خوردند و به خیابان رفتند.

یک دفعه‏ بچه‏ها آمدند گفتند حاج‏آقا بدو یکی‏شان در خیابان ترسیده و. . . من دویدم ببینم چه شده، گفت یک موتوری رد شد و گفت واااق!! من از ایشان عذرخواهی کردم و دوباره ایشان را به آنجا آوردم. گفتم این شوخی کرده، ما مزاح می‏کنیم و چی... آخر چه باید می‏گفتم!! گفتم ببینید! در آن هموار کردن و حمایت کردن خیلی داستان‏ها هست که بخش خصوصی باید انجام دهد؛ طرحش را بدهد و اجرا کند. دولت باید حمایت کند، نظارت کند، اما دخالت نکند. ولی اگر بخواهد هی عوض کند و بگوید این جوری نباشد، آن جوری باشد، آن طرح جامع را می‏نویسند، مجلس هم می‏برند و بعد هم می‏گذارند در گاوصندوق.

تغییر تعامل ما با دنیا

محمدعلی اشرف واقفی: با اجرایی شدن برجام نحوه‏ گفت‏وگو و تعامل ما با دنیا عوض شد و در بخش گردشگری با افزایش ورود گردشگر به کشور مواجه شدیم. در دولت قبل، گردشگری افت شدید داشت درحالی‏که ما همچنان به مسیر خودمان برای توسعه بیشتر این صنعت ادامه دادیم. یعنی همه‏ نمایشگاه‏ها را می‏رفتیم و با دنیا ارتباط داشتیم. فقط منتظر بودیم، زمینه مساعد شود که خوشبختانه با آمدن دولت فعلی و به‏ویژه پس از برجام این اتفاق افتاد. خصوصا در زمینه گردشگری مایس(MICE TOURISM) که شامل میتینگ‏ها، تورهای انگیزه‏آفرین کنفرانس‏ها و نمایشگاه‏ها می‏شود، با استقبال بی‏نظیری روبه‏رو شدیم و ورود گردشگر به کشور چندین برابر شد. نزدیک 20 سال است که ما به یک شرکت نمایشگاهی آلمان برای نمایشگاهی که هر ساله در تهران برگزار می‏شود سرویس می‏دهیم.

امسال حجم شرکت‏کنندگان خارجی که به نمایشگاه آمدند و ما به آنان خدمات سفر ارائه کردیم 5 برابر شد؛ یعنی ما سال‏های قبل به 60 تا70 نفر، اما امسال به 300 نفر خارجی سرویس دادیم. در تهران با کمبود هتل روبه‏رو هستیم. حال آنکه در گذشته می‏گفتند در دو فصل بهار و پاییز که High season است ما کمبود اتاق داریم، ولی الان اصلا دیگر high season و low season در شهر تهران مفهومی ندارد و همیشه با کمبود هتل مواجهیم. اگر امکانات هتل پایتخت را با دبی یا استانبول مقایسه کنید؛ اصلا امکانات زیرساختی و گردشگری ما به‏ویژه در بحث اقامت با آنها قابل‏قیاس نیست. خودمان را برای زمانی که ممکن است ورود گردشگر به کشور بیشتر شود آماده نکرده بودیم. نه‏تنها در بحث گردشگری شاید در هیچ‏یک از زیرساخت‏های کشور این پیش‏بینی نشده بود که اگر چنین اتفاقی افتاد، ما باید چه کار کنیم. به هر حال این کمبود امکانات وجود دارد، این در بحث گردشگری مایس بود. در بقیه زمینه‏ها هم به همین ترتیب است. هرچند کارهای بسیاری انجام شده؛ مثلا در بحث بوم‏گردی واقعا در کشور فعالیت‏های خوبی انجام شده و جواب هم داده است، حتی در بعضی از شهرها، خانه‏های سنتی را برای این منظور آماده کرده‏اند.


مساله دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که وقتی وارد فرودگاه امام خمینی (ره) می‏شوید، اگر سه تا پرواز همزمان در فرودگاه بنشیند همه چیز در آنجا قفل می‏شود. از آنجا که می‏خواهند پاسپورت‏ها را کنترل کنند تا جایی که وسایل مسافر می‏آید، سه، چهار نوار نقاله بیشتر وجود ندارد. امکانات فرودگاه امام خمینی (ره) پاسخگوی نیاز مسافران نیست. حل این مشکلات یک اقدام ضربتی و جهادی می‏خواهد. در بحث ورود سرمایه‏گذار خارجی باید به این نکته اشاره کنم که ما تا زمینه‏های سرمایه‏گذاری در کشور را فراهم و قوانین و مقررات مناسب را تنظیم نکنیم، این امر امکان‏پذیر نخواهد بود. مطلب دیگر، انتظارات ما از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. این سازمان یک سازمان هماهنگ‏کننده‏ است و خودش به تنهایی امکاناتی ندارد. به این منظور، یک شورای‏عالی ایرانگردی و جهانگردی داشتیم. در این شورا معاون اول رئیس‏جمهوری، رئیس شورا بود و نزدیک به ۸ وزارتخانه و سازمان برای ایجاد هماهنگی عضو این شورا بودند. اولین اقدامی که در زمان دولت قبل انجام شد انحلال این شورا بود و با این اقدام دیگر هماهنگی‏ بین این دستگاه‏ها ایجاد نشد. ما واقعا به این واحد هماهنگ‏کننده نیاز داریم.

متاسفانه در حال حاضر هنوز مقررات دست‏ و‏ پاگیر در کشور وجود دارد. اگر یک گردشگر همین الان خودش به ایران بیاید، در فرودگاه ویزایش را بگیرد و این کشور را هم بگردد و هر کجا می‏خواهد برود اقامت کند، مشکل خاصی نخواهد داشت. ولی اگر این در قالب یک گروه و از طریق یک دفتر یا شرکت مسافرتی انجام شد، باید به چند جا مراجعه کرد و پاسخگو بود. باید دنبال ویزا رفت، مجوز وسیله نقلیه‏اش را گرفت... درحالی که کسی که خودش به تنهایی می‏آید هیچ کدام از این مشکلات را ندارد. هنوز راه اساسی برای این مساله پیدا نشده است. مشکلاتی وجود دارد که حدود ۲۰ سال است درباره آن صحبت می‏کنیم، ولی همچنان حل نشده مانده است؛ به‏عنوان مثال برای اتوبوس‏هایمان که با گردشگر به شهرستان‏ها می‏رود، قبل از ورود به بعضی از شهرها باید با نیروی انتظامی آن شهر هماهنگ شود و یک نفر آنجا باشد که برای عبور اینها مجوز بگیرد. در شهر شیراز در مجوز عبوری که از سوی پلیس راهنمایی و رانندگی صادر می‏شود در بعضی از مسیرها که مرکز اصلی اماکن تاریخی و جاذبه‏های گردشگری است امکان تردد وجود ندارد و همین‏طور در ساعاتی خاص وسیله نقلیه به‏طور کلی نمی‏تواند در شهر تردد کند. این در شرایطی است که در تمامی شهرهای توریستی جهان حتی در محل‏هایی که وسایل نقلیه عمومی و خصوصی تردد نمی‏کنند برای تردد وسایل نقلیه گردشگران تسهیلات ایجاد شده است.


با اتفاقاتی که در پی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا افتاد، ما شاید راحت‏ترین کار را انتخاب کردیم. گفتیم ما هم رفتار متقابل داشته باشیم و به آمریکایی‏ها ویزا ندهیم. تا این لحظه ما بلاتکلیفیم که آیا در اردیبهشت‏ماه یا خردادماه می‏توانیم گروه‏های آمریکایی را وارد کشور کنیم یا خیر؟ ورود این‏ گروه‏های آمریکایی برای ما از چند نظر اهمیت دارد: 1- هزینه‏ای که آمریکایی‏ها در کشور مقصد گردشگری می‏کنند خیلی بیشتر از گردشگران دیگر کشورها است. 2- از نظر مردم جهان حضور گردشگران آمریکایی در یک کشور نشانه امنیت است و آنان را به سفر به آن کشور ترغیب می‏کند. کشور ما در سال 2016 نسبت به 12 سال گذشته در مقام مقایسه با متوسط رشد جهانی در حوزه ورود گردشگر بالاتر بوده است. اما بعید می‏دانم در سال 2017 چنین روندی ادامه داشته باشد. تصمیمات اخیر دولت آمریکا و رفتار متقابل ما درخصوص عدم صدور روادید گردشگران آمریکایی نه تنها بر توریست‏های آمریکایی بلکه بر ورود گردشگران سایر نقاط جهان به ایران نیز اثر منفی خواهد داشت، ما و همکارانمان این موضوع را به‏خوبی احساس می‏کنیم.


بازیگران اصلی گردشگری

علیرضا شیخ‏طاهری: نگاهی به تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای موفق دنیا نشان می‏دهد که سهم بالایی از درآمد هر کشور مربوط به خدمات است و در این میان، سهم خدمات گردشگری یکی از مولفه‏های اصلی این حوزه‏ در کشورهای موفق دنیاست. در حال حاضر کشورهای موفقی مثل سنگاپور، مالزی و ترکیه در بخش گردشگری بسیار خوب عمل کرده‏اند و سهم درآمدی بخش گردشگری کم‏کم به سهم درآمدی فروش نفت نزدیک شده که این امر نشان‏دهنده پتانسیل بالای این صنعت در سطح جهان است و باید به آن توجه ویژه شود. بازیگران اصلی صحنه‏ی گردشگری در کشور ایران،‏ مجموعه‏های شبه‏دولتی مثل (تامین اجتماعی و بنیاد شهید) هستند که با دولت ارتباطات خوبی دارند، این مجموعه‏ها به بخش‏های مختلف این بخش نظارت می‏کنند،‏ بنابراین باید انتظار داشت که تعامل بهتری با دولت داشته باشند، اما متاسفانه برخلاف آنچه که باید باشد، دیده شده است که در تصمیم‏گیری‏های دولتی و در بودجه‏نویسی‏های مجلس هیچ گاه دعوتی از این بخش خصوصی صورت نمی‏گیرد. البته علت اصلی آن قهر کردن این دو بخش با یکدیگر نیست بلکه در کشور ما، به حوزه گردشگری به عنوان یک صنعت نگاه نمی‏شود.

در صنعت باید زیرساخت‏های آن فراهم شود و فقط به گفتن آن نباید اکتفا کرد، یعنی زمانی که می‏گوییم نفت ما صنعت دارد یعنی دانشگاهی برای تربیت افراد وجود دارد و سازوکار رفتار و تنظیم مقررات آن در مجلس دیده شده است. متاسفانه در بسیاری از صنایع و بخش گردشگری هیچ‏کدام از این نشانه‏ها وجود ندارد. راه‏حل خروج از این بحران در مرحله اول این است که یک تصمیم ملی گرفته شود و یک صنعت در حوزه گردشگری ایجاد شود و بعد از آن سازوکارهایش صورت گیرد. در این مرحله پارلمان خصوصی بخش گردشگری شکل می‏گیرد و می‏تواند با دولت برای یک سری رفع محدودیت‏ها چانه‏زنی کند. در حال حاضر این بخش فقط در حد ناله و فغان صحبت می‏کند که فریاد آن به جایی هم نخواهد رسید.


یک زمانی صنعت خودروسازی در کشور با بحران روبرو می‏شود، اما به علت اینکه صنعت است می‏تواند با یک سرمایه‏گذاری و گرفتن یک وام خوب،‏حق خود را از دولت بگیرد و این صنعت را نجات دهد، بنابراین باید به این بخش یک نگاه ملی وجود داشته باشد و حوزه گردشگری به یک صنعت تبدیل شود. بخشی از این کار نیازمند حمیت و همکاری دولت و بخشی از آن هم نیازمند تلاش بخش خصوصی است که این کار محقق شود. در این رابطه بنیاد مستضعفان سرمایه‏گذاری بسیاری در حوزه‏ گردشگری انجام داده است. در حال حاضر آمادگی خوبی برای حضور در این حوزه وجود دارد، کافی است دولت بخواهد که این اتفاق بیفتد و نقش خودش را در این حوزه مشخص و براساس آن عمل کند. در دنیا تجربه ثابت کرده است که هرگاه دولت زیرساخت‏ها را فراهم کرده، بخش خصوصی در حوزه‏ گردشگری انقدر دانش دارد که خودش از زیرساخت‏ها استفاده کند.


دنیا به چند دلیل به ایران از جمله بازار 80 میلیون نفری با درآمد با درآمد سرانه نسبتا خوب، جوان بودن، تحصیلات عالی که در منطقه‏ی خاورمیانه کم است، نگاه ویژه‏ای دارد. گردشگر به دو بخش داخلی و بین‏المللی تقسیم می‏شود،‏ گردشگر داخلی نقش خیلی مهمی دارد اما باید روی فرصت‏هایی که فعالیتی در آن صورت نگرفته است، کار کرد. به عنوان مثال در بخش ریلی کشور تقریبا 2200 واگن مسافربری در حال فعالیت است که عمر بالای 30 سال دارند. بنیاد مستضعفان در حدود 7 درصد (150 دستگاه) از این واگن‏ها را دارد که عمر زیر 10 سال دارند. مردم ایران با مردم 20 سال پیش ایران خیلی تفاوت کردند و به یک درجه‏ای از بلوغ رسید‏ه‏اند. امروزه مولفه‏های نظافت، ادب و نزاکت مهماندار برای مردم خیلی مهم است بنابراین در طول دو سال گذشته در بنیاد سعی شده که نوع خدمات متمایز شود و به مردم توجه بیشتری شود. بحث بهبود خدمات باید تبدیل به یک فرهنگ بشود و باید برای این امر فکر و طراحی کرد.


امروزه مردم ایران سهم بالایی را هر ماه برای استفاده از خدمات گردشگری پرداخت می‏کنند، بنابراین باید بخش گردشگری این تغییر ذائقه مردم را درک کند و با اجرای سازوکارهایی که ارتباطی به تحریم ندارد از بازار گردشگر ۸۰ میلیونی استفاده کند و راه را برای ورود بیشتر گردشگران بین‌المللی فراهم کند. بسیاری از توریست‏هایی که در حال حاضر در مشهد پول خوبی خرج می‏کنند، توریست‏هایی هستند که از کشورهای شیعه‏نشین هستند و ارز بالایی را به کشور وارد کرده‏اند. پسابرجام در بخش گردشگری سلامت تاثیر گذاشته است و هم‏اکنون از کشورهای همسایه مثل پاکستان، آذربایجان، ترکیه و از کشورهای حاشیه‏ خلیج فارس پول خوبی صرف گردشگری سلامت می‏شود. اینجاست که مفاهیمی مثل payment‏ها تاثیرگذار می‏شود. با توجه به اینکه تحریم در بخش خصوصی خیلی معنا ندارد، بنابراین باید دولت نقش خود را در این حوزه کمرنگ کند و اجازه بدهد که بخش خصوصی ورود پیدا کند.


در مورد تحریم اگرچه برجام تاثیر مفید و سازنده داشته و نمی‏شود اصلاآن را انکار کرد اما در همان فضای تحریم هم اگر بخش خصوصی بزرگی را در کشور شکل داده باشیم، بسیاری از مسئله‏های قبلی اتقاق نمی افتد. در همه دنیا نیز همین است. گرچه بخش خصوصی با بخش دولتی با یکدیگر همسو هستند و هیچ‏گاه مقابل یکدیگر قرار نمی‏گیرند،‏ اما در بعضی مواقع بخش خصوصی می‏تواند مسائلی، که دولت به دلایلی نمی‏تواند به آنها ورود کند را حل کند. بنابراین نگاه دولت به حوزه گردشگری باید به عنوان یک صنعت باشد.


اولویت صنعتی کردن گردشگری

ایرج جهانگیر: اولین مساله که دولت باید به آن توجه کند، صنعتی کردن حوزه گردشگری است تا اهمیت این حوزه مشخص شود. از بالاترین مراجع دولتی تا پایین‏ترین سطح مردم، حتی آن کسی که در هتل‏ها به‏عنوان میزبان یا گارسون کار می‏کند، باید اهمیت این صنعت برایش کاملا روشن شود. چرا اهمیت؟ برای اینکه گردشگری تنها صنعتی است که بدون اینکه چیزی را از کشور خارج کند، ارز خوبی را به کشور وارد می‏کند. کشورهای ترکیه، ‏ اسپانیا، ‏ ایتالیا و دیگر کشورهایی که بیشترین درآمد گردشگری را در دنیا دارند، ‏ در این حوزه سرمایه‏گذاری بالا و از آن حمایت کرده‏اند. زیرا می‏دانند که بدون زحمت زیاد بسیاری از مشکلات کشورشان را حل می‏کند. مضاف بر اینکه صنعتی است که با هر بخشی که راه‏اندازی می‏شود تعداد بیشماری مشغول به‏کار می‏شوند. بنابراین باید به این صنعت نگاه حمایتی و فرامرزی داشت و زیرساخت‏های آن را فراهم کرد.


یکی دیگر از کارهایی که در حمایت از حوزه گردشگری مطرح است بحث یارانه‏دادن و کاهش هزینه‏های جاری (مثل: آب، برق، گاز و تلفن) واحدهای گردشگری است. در کشورهای همسایه و اروپایی به علت اینکه حمایت‏های خوبی از این حوزه صورت می‏گیرد و هیچ‏گونه هزینه‏ای بابت زیرساخت‏ها نمی‏دهند، جذب سرمایه‏گذار به راحتی انجام می‏شود و حتی کشورهای دیگر نیز برای این کار اقدام می‏کنند. زیرا آن دولت‏ها دریافته‏اند که با انجام این کارها ارز بسیاری وارد کشورشان می‏شود. واقعیت این است که بسیاری از مجموعه‏های گردشگری در ایران به صورت خودجوش انجام می‏شود. گردشگرانی که وارد ایران می‏شوند در دو بخش توریست مذهبی و توریست اکوتوریست هستند، ایران جزو معدود کشورهایی است که افراد می‏توانند همزمان در یک قسمت شنا کنند و در قسمتی دیگر به اسکی روند. قابل ذکر است بیشتر توریست‏های غیرمذهبی‏ای که می‏آیند اکوتوریست هستند و برای بحث طبیعت‏گردی است. اگر روی بحث طبیعت‏گردی کار بشود مطمئن باشید که تعداد گردشگران بیشتر هم خواهد شد. ایران صحراهایی دارد که آفتاب خوبی دارد و بسیاری از کشورهای اروپایی عاشق آفتاب ایران هستند که متاسفانه روی آن کاری انجام نشده است.


اما مهم‏ترین مساله، بحث زیرساخت‏هاست که برای ورود توریست خارجی آماده نیست. کشور ما به لحاظ فرودگاهی، جاده‏ای، ریلی و امکانات تفریحی در شهرهای مختلف بسیار ضعیف عمل کرده است. همچنین مسترکارت‏ یکی دیگر از کارهایی که بحث پرداخت‏های گردشگران را راحت می‏کند و باید روی آن کار شود. به جرات می‏توان گفت که در زمینه شهربازی و باغ‏وحش به‏طور تقریبی 20 درصد آن چیزی که در دنیا است، ایجاد کرده‏ایم. در حال حاضر برای امکانات تفریحی کاری صورت نگرفته است که توریست خارجی به خاطر استفاده از آن وارد ایران شود. بنیاد مستضعفان درصدد است امکانات تفریحی خوبی را در این زمینه به کشور وارد کند تا مردم ایران به خاطر این وسایل به کشورهای دیگر نروند. متاسفانه کشور ما و به‏خصوص شهرستان‏ها در این مورد ضعیف عمل کرده‏اند که این امر بد است. در تمام کشورهای دنیا ساخت شهربازی و باغ وحش به علت زیان‏ده بودن آن برعهده شهرداری‏ها است. در حال حاضر باغ‏وحش ارم با درآمد شهربازی اداره می‏شود. اگر باغ‏وحش دست یک مجموعه خصوصی بود به علت اینکه هزینه بر است، تا الان بسته شده بود، اما شهرداری وارد این بحث نمی‏شود زیرا می‏داند که برایش هزینه دارد.


دولت باید به سرمایه‏گذاران کمک کند تا در شهرهای دیگر مثل یزد، ‏ سیستان‏وبلوچستان و.... امکانات تفریحی فراهم کند. درحالی‏که امروزه سرمایه‏گذار باید صفر تا صد کار، از خرید زمین تا مجوز گرفتن از سازمان‏های مختلف را خودش متحمل شود که همین موضوع باعث دلزدگی آنها می‏شود. دولت و سیاست‏گذاران باید برای این حوزه کاری کنند که سرمایه‏گذاران به برگشت سرمایه‏شان امیدوار باشند. وقتی سرمایه‏گذاری در این حوزه آنقدر سنگین است که کسی وارد آن نمی‏شود. باید دولت ورود کند و بخش اعظمی از این امکانات تفریحی و رفاهی را خود از کشورهای اروپایی وارد کند تا حداقل خود مردم کشور پولشان را در خود کشور خرج کنند. باید با حمایت و همکاری دولت بگذاریم مردم به‏عنوان خودجوش خودشان کار کنند. همچنین به سرمایه‏گذاران داخلی باید وام‏هایی با درصد کم داده شود یا اینکه از وام‏های صندوق سرمایه‏گذاری استفاده کنند.

رتبه 141 ایران از حیث زیرساختی
مصطفی سروی: از نظر زیرساخت‏های گردشگری در دنیا در رتبه ۱۴۱ هستیم. این رتبه فقط به هتل‏ها بازنمی‏گردد. کشور ما از نظر حمل‏ونقل ریلی، جاده‏ای و از نظر پرواز مشکلاتی دارد. در حال حاضر در تمام استان‏ها گنجینه عکس و اطلاعات هست؛ ولی هیچ جا متمرکز نیست. این مساله ربطی به برجام و تحریم‏ها ندارد. مشکل اصلی هماهنگ نبودن خودمان است و در هر استانی جزیره‏ای عمل می‏شود و هیچ مرکزی نیست که اینها را جمع‏آوری کند. من یک سفر به کرمان داشتم. بسیار زیرساخت‏های خوبی در این استان ایجاد شده، اما از این پتانسیل‏های استانی به خوبی استفاده نمی‏شود. به‏عنوان مثال هواپیمایی ماهان به‏عنوان یکی از بهترین ایرلاین‏های کشور برای این استان است؛ ولی به این استان خدماتی که باید را ارائه نمی‏دهد. هواپیمایی ماهان باید پایگاهش کرمان باشد. شما ببینید حتی یک پرواز خارجی هم به این استان وارد نمی‏شود. خب این باعث خواهد شد که این استان خود به خود از دایره گردشگری حذف شود.


از دیگر مشکلات کرمان این است که گفتند کرمان نا امن است. در سال‏های گذشته یک ناامنی اتفاق افتاده و این موضوع را خودمان در داخل کشور برجسته کرده و دامن زدیم و این استان را ناامن معرفی کردیم و اینها باعث شد تا از پتانسیل‏های بسیار یک استان چشم‏پوشی شده و از حوزه گردشگری خارج شود. مساله دیگر که باید به آن اشاره کنم این است که تمام نمایشگاه‏های پربازدید در جهان در فصل کم‏بازدید آنها برگزار می‏شود؛ ولی ما تمام رویدادها و نمایشگاه‏های پربازدیدمان در فصل توریست‏پذیرمان است. از نمایشگاه نفت و گاز گرفته که در اردیبهشت ماه است تا جشنواره فیلم کودک اصفهان که در فصل توریست‏پذیر است! ذکر این نکته را ضروری می‏دانم؛ متاسفانه در سال‏های اخیر خود تحریمی‏ها بیشتر شده است. حداقل باید کمی اینها را مدیریت کرد. برای مثال ما مجوز تردد ملی نداریم. هر استانی می‏رویم باید جداگانه مجوز بگیریم و هرکدام هم قوانینش استانی و مختص آن استان! از این‏رو با توجه به اینکه گردشگری بیشترین ظرفیت را برای درآمدزایی و رشد اقتصادی دارد باید اقدامات فوری برای رشد این صنعت در نظر گرفته شود. به همین منظور از مسوولان خواستارم تا با مشارکت دادن بخش خصوصی به رشد گردشگری کمک کنند.

بازاریابی اولین دریچه‏ی ورود به گردشگری
رضا محبوبی: اگر بخواهیم یک نگاه فرآیندی و سیستمی به حوزه‏ی گردشگری داشته باشیم، شاید اولین دریچه‏ی ورود به حوزه‏ی گردشگری بحث بازاریابی و معرفی فرصت‏‏های گردشگری است. یعنی به‏نوعی جاذبه‏هایی که می‏تواند خوب معرفی شود و جذابیت ایجاد بکند برای یک مخاطبی که بخواهد یک چند روزی وقتش را صرف بازدید از آن جاذبه‏ها کند. این قضیه مخصوصا در بخش بین‏المللی نمود بیشتری پیدا می‏کند. سال‏های اخیر در حوزه‏های مختلف طبیعت، حوزه‏های بوم‏گردی و گردشگری کارهای ارزنده‏ای انجام شده و دارد انجام می‏شود. فرصت‏های خیلی خوبی هم در آن حوزه‏ها وجود دارد یا امکانات پزشکی و درمانی‏ای که در کشور وجود دارد، در مقایسه با کشورهای همجوار هم به لحاظ کیفیت و هم به لحاظ هزینه فرصت‏های خیلی خوبی را برای جذب گردشگر حداقل در حوزه‏ی گردشگری گروهی ایجاد کرده است.

لذا به‏نظر من یکی از نکاتی که همه‏ی فعالان این حوزه قطعا البته در این چند سال هم کارهای ارزنده‏ای انجام‏ شده و می‏تواند با کیفیت خوب انجام بشود؛ بحث معرفی تنوع فرصت‏هایی است که می‏تواند برای گردشگران خارجی در ایران جذاب باشد. یعنی همان اندازه که سال‏ها در حوزه‏های باستانی، فرهنگی و تبلیغات انجام شده؛ در حوزه‏های طبیعت (طبیعت بکر) و مهمان‏نوازی ایران و غذاهای ایرانی و از این چیزهایی که در این حوزه هست به نظر من این کار را می‏تواند انجام بشود. قبل از برجام و قبل از اینکه این توافقات اتفاق بیفتد در رسانه‏ها ی دنیا چه اخباری از ایران داشت پخش می‏شد! شما فرض کنید در فضایی هستید که خبر از تحریم و خبر از مقابله است. ولی وقتی برجام اتفاق می‏افتد این خبرها به لحاظ رسانه‏ای فروکش می‏کند و اخباری که می‏تواند جای آن را بگیرد اخبار مثبت است. به‏نظر من با توافقی که اتفاق افتاده، فضا را به لحاظ رسانه‏ای باز کرده که خیلی راحت می‏شود اینها را در عرصه‏ی بین‏المللی تبلیغ کرد. یعنی آثار اولیه دریچه را در اینجا خیلی راحت می‏توانیم ببینم که البته جا دارد کارهای زیرساختی‏تر انجام بشود؛ به‏عنوان مثال در سال گذشته این بحث مطرح شد که به‏دلیل ناامنی‏هایی که مثلا در ترکیه اتفاق افتاده که بخشی از گردشگران روسی دیگر نمی‏توانستند به ترکیه بروند و منع شدند و مقاصد دیگری را انتخاب کردند. خب فرض کنید می‏خواهیم اینها روی بحث ایران تمرکز کنند یا ورود گردشگران از حوزه‏ای مثل چین رو به افزایش و گسترش است.

نکته اینجاست که ما در معرفی جاذبه‏های گردشگری ایران به زبان‏های روسی و چینی در رسانه‏های مختلف چقدر موفق عمل کنیم. به‏نظر من این یک نکته‏ای است که به توجه ویژه نیاز دارد. حالا اگر آن معرفی اتفاق افتاد، خب گام بعدی امکانات و زیرساخت هست چون نهایتا هر گردشگری در طول اقامتش یک سری امکاناتی را باید استفاده کند. در هر صورت اولین بحث اقامتگاه و هتل است. هتل‏هایی که در شأن و خواسته‏ ا یک گردشگر خارجی و بین‏المللی باشد، چقدر داریم؟ به‏نظر می‏رسد، اینها ظرفیت‏هایی هست که باید توسعه داده بشود. در کنار بحث‏ اقامتی، بحث‏های ریلی، هوایی و جاده‏ای جای خودش را دارد. در هر صورت یک سری از خدمات گردشگری مثل حمل‏و‏نقل و اقامت خدمات پایه هستند؛ اما یک سری خدمات دیگر خدمات مکمل هستند که بعضا ما خلأ آنها را احساس می‏کنیم؛ مثل اجاره‏ی خودرو که در همه جای دنیا وجود دارد. خب الان این حوزه نیاز به توسعه‏های خیلی زیادی دارد.


مساله بعدی در حوزه payment و پرداخت است. طبق آمار، سازمان گردشگری جهانی درباره ایران، در سال 2015حدود 2/ 5 (پنج و دو دهم) میلیون نفر گردشگر ورودی برای ایران داشتیم. بحث انتقال پول، بحث امنیت پولی، بحث change پول در بازار ما بسیار مهم است. حالا بحث ویزا و مستر کارت پیش می‏آید که دو تا شبکه‏ی جهانی معتبر پرداخت هستند، اما با این تحریم‏های باقیمانده‏، امکان ورود آنها وجود ندارد. اما در کنار آن، ما یک زیرساخت payment بسیار قوی در کشور داریم. امروز بالای 5 میلیون دستگاه پوز در فروشگاه‏هایمان داریم و بالای 50 هزار دستگاه عابر بانک داریم که جزو یکی از سرانه‏های خیلی خوب وضعیت کشور هستیم. ما درگاه‏های خرید اینترنتی بسیار زیادی داریم، این امکانات را داریم و در همین بسته هم ما می‏توانیم برای گردشگر درگاه بیرون و مسیر را باز کنیم. خوشبختانه روی این قضیه کارهای خوبی هم در شبکه بانکی و هم در بانک مرکزی شده است. یکی دو محصول خیلی خوب هم الان در بازار هستند که می‏شود برای گردشگر خارجی کارت با نام بانکی ایرانی داد و او بتواند با آن کارتش بیاید و در این بستر استفاده کند. لذا به‏نظر من این کارها هم ضروری است و هم گردشگری را تسهیل می‏کند. اگر معرفی را خوب انجام دهیم و این زیرساخت‏ها را خوب اجرا کردیم، بحث دیگر این است که گردشگر چطوری می‏تواند، خریدش را انجام بدهد.


دو بخش بازار در گردشگری ورودی داریم که یک بخش آن دوستانی است که سال‏ها در این حوزه هستند و آن بازاری که ایران اشتراک گذاشته است یعنی پکیج‏های تور و کل برنامه‏های سفری که چیده می‏شود. بخش دیگر که افراد جوان‏تر مخاطب آن هستند؛ افراد کوله‏به‏دست هستند و تصمیم می‏گیرند که خودشان مقصدشان را انتخاب کنند، برنامه سفرشان را بچینند و اقدام به سفر بکنند. این در دنیا رو به افزایش است و در ایران هم رو به افزایش است. حالا در این فضا اگر بخواهیم برای این مخاطبان راهکاری ارائه بدهیم، اینها می‏خواهند پروازشان را رزرو کنند؛ یا اینکه قبل از اینکه سفرش را بیاید، سه تا مقصد و سه تا شهر را انتخاب کرده و می‏خواهد در هر سه تا شهر دو روز سه روز بماند و اتاقش را و هتلش را بخواهد بیاید رزرو انجام بدهد. این را واقعا به چه صورتی باید انجام بشود؟ از این زاویه به نظر می‏رسد نقطه‏ای که لازم است روی آن تمرکز شود، حوزه‏ی زیرساخت گردشگری الکترونیکی است.

در حوزه‏ی گردشگری الکترونیک هم به‏نظر من می‏طلبد که کارهای زیرساختی خیلی خوبی انجام بشود، نه صرفا درگاه‏های فروش خدمات گردشگری که شاید اتصال به عرضه‏کننده‏های خدمات گردشگری‏شان به‏صورت دستی و به‏صورت غیرآنلاین تامین می‏شود. این هم موضوعی هست که در حقیقت به‏نظر می‏رسد که واقعیت کارهای خیلی خوبی در این یکی دو سال انجام شده و استارت‏آپ‏های خیلی خوبی شکل گرفتند و خیلی دارند کمک می‏کنند؛ اما خب در این قضیه جا بسیار است، تجربه‏ی حدود ۲۰ ساله در دنیا در این حوزه وجود دارد. ما تجربیاتمان در این دو سه ساله دارد شکل می‏گیرد که به‏نظر من اگر خوب حرکت کنیم، کمک خوبی به توسعه‏ی صنعت گردشگری است.

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند

فرصت‏ها در جذب گردشگر لحظه‏ای می‏سوزند