در رابطه با بیماری‌های مختلفی که می‌تواند در افراد عصبانی بروز پیدا کند، پژوهش‌های بیشماری تاکنون صورت گرفته است تا آنجا که تقریبا تمامی محققان اعتقاد دارند ریشه بسیاری از بیماری‌های موجود در جامعه ناشی از سیستم عصبی و عواملی است که موجب اخلال در سازوکار طبیعی آن می‌شود. عصبانیت از جمله عوامل مهم در بروز بیماری‌های روحی نیز محسوب می‌شود. در حال حاضر تحقیقات وسیعی درخصوص هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی بیماری‌های روحی در کشورهای مختلف در حال انجام است. بر اساس یافته‌های آژانس تحقیقات و کنترل کیفیت مراقبت‌های بهداشتی ایالات متحده آمریکا، هزینه‌های ناشی از رسیدگی به بیماری‌های روحی در این کشور در سال ۲۰۰۶ پنجاه و هفت میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد شده است. این هزینه معادل مخارج صرف شده در رابطه با پیشگیری و درمان سرطان در این کشور است.

بیماری‌های روحی هزینه‌های زیادی در سطح خرد و کلان به سیستم اقتصادی تحمیل می‌کند. برای مثال اضطراب و ترس جدای از بروز بیماری‌ها در افراد و هزینه‌های ناشی از درمان، موجب کاهش بهره‌وری نیروی کار شده و هرز منابع در سیستم اقتصادی را به‌دنبال خواهد داشت. اگرچه نمی‌توان به‌صورت مستقیم هزینه ناشی از بروز عصبانیت در جامعه را اندازه‌گیری کرد، اما نمی‌توان گفت که این هزینه‌ها قابل چشم‌پوشی است. عصبانیت هزینه‌های اجتماعی بیشماری دارد که از طرق مختلف بار مالی سنگینی به بدنه اقتصاد وارد می‌کند. در سطح خرد، عصبانیت در خانوارها ممکن است موجب بروز پدیده‌های ناگواری چون طلاق شود که نسل آینده نیروی کار را با چالش‌های اساسی مواجه خواهد ساخت. به بیان دیگر، عصبانیت می‌تواند از این طریق بر سطح کیفی و کمی سرمایه انسانی در سیستم اقتصادی تاثیرگذار باشد. علاوه بر این عصبانیت می‌تواند موجب بروز رفتار خشن در بین افراد جامعه شده و هزینه‌های مناقشات اجتماعی را در سطح جامعه بالا ببرد.

این نوع رفتار همچنین شاید به بروز پدیده تروریسم در یک کشور نیز کمک‌هایی کند. برخی تجربه‌های جهانی نشان داده است که گاه نادیده گرفتن یک تشکل یا حزب در طول زمان و انباشت عصبانیت در بین افراد آن، موجب بروز وقایع تروریستی در آن گروه شده است. به‌طور کلی هزینه انباشت عصبانیت در افراد جامعه را می‌توان در دو دسته بیماری‌های ناشی از آن و پیامدهای اجتماعی ناگوار دسته‌بندی کرد. عصبانیت، می‌تواند حس وفاداری مردم در قبال سرمایه‌های ملی و کالاهای عمومی را کاهش ‌دهد. مردم ناراضی در تصمیمات اقتصادی خود بیش از آنکه منفعت اجتماعی را در نظر بگیرند، بر سود شخصی خود تمرکز دارند و این عاملی در جهت هرز منابع است. در چنین سیستمی آنها از هر فرصتی برای نشان دادن نارضایتی خود از سیستم حاکم بر جامعه استفاده می‌کنند.

شکل‌گیری چنین الگوهای رفتاری رفته‌رفته سازوکار حاکم بر یک جامعه را از حرکت به سمت اهداف بلندمدت توسعه‌ای به سمت ارضای اهداف کوتاه‌مدت فردی هدایت می‌کند که هزینه آن در سطح کلان برای سیستم اقتصادی یک کشور قابل‌ملاحظه خواهد بود. در این چارچوب، عصبانیت همچنین ممکن است موجب خروج سرمایه‌های انسانی و مالی از کشور به سمت مقصدهایی شود که بستر مناسبی نسبت به وضع موجود برای آنها در نظر گرفته است. یکی از پیامدهای این عصبانیت و نارضایتی نیز می‌تواند خروج نخبگان و استعدادهای ملی به سمت کشورهای دیگر باشد. عصبانیت بستری برای حرکت از نارضایتی فردی به سمت اخلال در تصمیمات اقتصادی اجتماعی فراهم می‌کند که هزینه‌های اقتصادی آن بدون شک در سطح بسیار بالایی خواهد بود. برخی از کارشناسان از جمله عوامل موفقیت نگرش‌های پوپولیستی که حتی در جوامع پیشرفته چون آمریکا و انگلستان نیز شایع شده است را ناشی از عصبانیت مردم از وضع موجود می‌دانند.

وقتی فردی از زبان مردم شروع به بیان مشکلات و نارضایتی‌های موجود می‌کند به‌سرعت به سمبل ملی تبدیل شده و از اقبال عمومی بالایی در انتخابات برخوردار می‌شود. حتی اگر آن فرد چارچوب سیاستی و برنامه اقتصادی مشخصی نداشته باشد مردم برای تخلیه عصبانیت انباشت شده طی سال‌ها، حاضرند به‌رغم بروز هزینه‌های سنگین برای کشور، رای خود را به حساب او واریز کنند. بنابراین کالبدشکافی ریشه‌های عصبانیت یک اضطرار در هر جامعه‌ای محسوب می‌شود. این پدیده، ظرفیت تصمیم‌سازی موثر در سیستم اقتصادی یک کشور را کاهش داده و موجب کاهش بهره‌وری و هرز منابع خواهد شد. اگرچه یافتن متری مناسب برای اندازه‌گیری دقیق میزان هزینه‌های ناشی از بروز این پدیده کار بسیار دشواری است اما آنچه مسلم است این هزینه‌ها در سطح بسیار بالایی قرار دارد که توجه تصمیم‌سازان هر کشوری را برای کاهش آن می‌طلبد.