دیلن ذهن مخاطب را قلقلک می‌دهد

بهنام ناصح

چند سالی است که نوبل ادبیات، کم و بیش با حاشیه همراه است. جز «یوسا» که انتظار برنده شدنش می‌رفت اغلب در روز اعلام نتایج جایزه با نام‌هایی مواجه شده‌ایم که یا پیش از آن کمتر شناخته شده بودند یا از نگاه منتقدان در حد و اندازه این جایزه معتبر نبودند. جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۷ از این نظر شگفتی جدیدی آفرید. این‌بار آکادمی جایزه خود را به شخصیتی بسیار مطرح اعطا کرد؛ ولی چهره‌ای که بیش از ادبیات در موسیقی شناخته شده بود. اهدای جایزه به «باب دیلن» موجی از انتقادات و حتی پیام‌های تمسخر‌آمیز حواله برگزارکنندگان نوبل کرد. همه این اتفاقات به‌علاوه واکنش عجیب دیلن و کم توجهی او به دریافت این جایزه موجب شد توجه جهانی به آثارش فزونی گیرد. در چند ماه اخیر در کشور ما هم تعداد زیادی از ترجمه‌های مختلف از ترانه‌های دیلن به بازار آمد، اما هیچ‌کدام از آنها عطش علاقه‌مندان هنر این هنرمند را برای دانستن زندگی و کنه شخصیت تاحدی مرموز او سیراب نکرد، تا اینکه به تازگی جلد اول کتاب زندگینامه خودنوشت او با عنوان «خاطرات باب دیلن؛ وقتی حالت بده کسی سراغت رو نمی‌گیره» با ترجمه محمدعلی برقعی از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر و راهی بازار نشر شد. مخاطب کتاب به مدد لحن خودمانی متن اثر با بخش‌هایی از دنیای دیلن آشنا می‌شود. به بهانه انتشار این کتاب و در حاشیه مراسم رونمایی از این اثر با محمد‌علی برقعی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید. برقعی متولد ۱۳۶۰ کارشناس زبان انگلیسی و مترجم آثار ادبی است. ترجمه چندین نمایشنامه در کارنامه او دیده می‌شود و دستی هم در نوازندگی و آموزش موسیقی دارد.

نکته‌ای که بیش از هر چیز در این کتاب جلب توجه می‌کند نثر آن است. چطور شد لحن محاوره‌ای را برای متن کتاب انتخاب کردید؟

یکی از دشواری‌های ترجمه این کتاب به نثر آن مربوط می‌شد. نثر باب دیلن در این کتاب نثری غیرمعمول بود. نویسنده کتاب خود شاعر و ترانه‌سرا است و به‌دلیل تکنیک‌های ترانه‌سرایی‌اش نوبل برده است و گذشته از نثر و شعرش، خودش هم آدم معمولی نیست، پس انتظار می‌رود نوشته‌اش هم غیرعادی باشد. اصلا جایزه نوبل را هم به‌دلیل به‌کارگیری تعابیر نوین به او داده‌اند. دیلن این تعابیر را در نثرش هم استفاده می‌کند. ابتدا ترجمه کتاب را با زبان معیار نوشتم و پس از ترجمه چند صفحه متوجه شدم لحن نویسنده درست در نمی‌آید، برای همین دوباره آن را با زبان محاوره‌ای بازنویسی کردم. شکل نوشتاری متفاوت دیلن به این نیز مربوط می‌شود که وی در نوشتن این کتاب ویراستار نداشته و تمام کارهای کتاب را خودش انجام داده است.

به‌دلیل نداشتن ویراستار، زبان کتاب دقیقا زبان خودش است، از این‌رو هم آشفتگی و هم غلط دارد؛ حتی غلط املایی، و این کار ترجمه را دشوار می‌کند. جالب است بدانید سایت بزرگ و گسترده‌ای توسط هواداران باب‌دیلن اداره می‌شود که هرگاه او کنسرتی اجرا می‌کند یا ترانه‌هایش را بازخوانی می‌کند افراد زیادی درباره جزئیات کنسرتش نظر می‌دهند. در بخشی از این سایت، کسانی که مثل من انگلیسی زبان اولشان نیست یا اینکه با اصطلاحات آمریکایی به‌کار رفته در ترانه‌های دیلن آشنا نیستند مشکلات مفاهیمی را در میان می‌گذارند و کسانی که آمریکایی قدیمی‌تری هستند به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. در ترجمه این کتاب در چندین مورد از این سایت کمک گرفته‌ام.

یکی از شگفتی‌هایی که درباره باب‌دیلن وجود دارد این است که او با صدایی نه‌چندان فوق‌العاده‌، موسیقی‌ نه چندان منحصربه‌فرد و ترانه‌هایی که بدون موسیقی بسیاری از جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد، توانسته دل میلیون‌ها نفر را به دست آورد و محبوب نسل‌ها شود. به نظر شما علت پدیده‌ای به نام دیلن چیست؟

باب دیلن ستاره شد و بعد همه به‌دنبال این بودند که ببینند چه شد که او ستاره شده. شاید مجموعه‌ای از عوامل باعث شده که دیلن به خواننده‌ای تا این حد محبوب بدل شود. غربی‌ها مثلی دارند با این مضمون که «زمان درست و مکان درست». به نظر می‌رسد این مثل درباره این هنرمند صدق می‌کند و آن صدای معمولی و موسیقی معمولی در زمان بجا مطرح شد و آلبوم اولش بجا به بازار آمد. شاید اگر ده سال قبل یا بعد این کارها را عرضه می‌کرد تا این حد از آثارش استقبال نمی‌شد. البته مثل همه شاعران وترانه‌سراها تعدادی از آثارش معمولی است و تعدادی هم ضعیف به نظر می‌رسد اما برخی از آنها حتی بدون آهنگ و با مطالعه متنش لذتبخش و شگفت‌انگیز است. یکی از دلایل محبوبیش را شاید بتوان در عامه‌پسند بودن نوع موسیقی‌اش دانست. الان این نوع موسیقی جازی که او اجرا می‌کند به نظر تا حدی روشنفکری تلقی می‌شود، اما زمانی جزو موسیقی مردمی محسوب می‌شد.

نکته دیگر این‌ است که ترانه‌هایش در عین پیچیده بودن، زبان ساده‌ای دارند و کلمات ثقیل در آن کمتر دیده می‌شود. با این حال ساختارشان جمله‌ای پیچیده درست می‌کند که بدیع است و همین ذهن آدم را قلقلک می‌دهد. از خصوصیات ترانه‌های او طولانی بودن آنهاست. خودش در کتاب گلایه می‌کند که اغلب ترانه‌های امروزی سه تا چهار دقیقه شده است و وقتی تمام می‌شود و دوباره گوش می‌کنید چیز جدیدی برای شنیدن ندارند و خودش می‌گوید اگر چه زمان ترانه‌های او هم همان سه تا چهار دقیقه است، ولی آن‌قدر متنش زیاد است که با ده‌بار گوش کردن هم برایتان عادی نمی‌شود. شاید همین صدای فوق‌العاده نداشتن هم که بازخوانی اثر را برای مخاطب معمولی آسان می‌کند از جنبه‌های مثبت آثارش به‌شمار رود و عاملی است که باعث جذب علاقه‌مند بیشتر شده است چون ترانه‌هایش بهتر با مخاطب احساس نزدیکی می‌کند تا با خواننده‌ای با صدایی دور از دسترس.

خاستگاه فکری و اجتماعی دیلن چه میزان در این موفقیت یا به اصطلاح در زمان و مکان درست قرار گرفتن کمک کرده است؟

قطعا بسیار موثر بوده است و بخش مهمی از موفقیتش را مدیون همین صدای اعتراضی است؛ صدایی که همراه هم‌نسلانش پس از جنگ جهانی دوم و فشارهای اقتصادی و حتی فشارهای سیاسی در زمان مک‌کارتیسم سرداد اما همه ماجرا این نیست. دیلن سعی داشته خود را بیش از یک صدای اعتراضی تاریخ‌مصرف‌دار مطرح کند برای همین گاه در مصاحبه‌ها و صحبت‌هایش این صدای اعتراضی را کمرنگ جلوه می‌دهد. او کسی است که ادبیات غرب را به خوبی خوانده و با آن آشناست و نگاهی وسیع‌تر و جهان‌شمول‌تر از اعتراض‌های مقطعی اجتماعی دارد.

نقطه اشتراک خوانندگان نسل دیلن، آشفتگی زندگی خصوصی، اعتیاد و... است. خود دیلن تا چه حد درگیر چنین نابسامانی‌هایی بود؟

دیلن هم در مقطعی از زندگی درگیر چنین مشکلاتی بود. چنین خصوصیاتی در برهه‌ای جزو جداناپذیری از زندگی هنرمندان خواننده بود. هر کس که قدم در جاده می‌گذاشت و تور و کنسرت می‌گذاشت وارد این جریانات می‌شد؛ به‌ویژه اگر جوان بود و روحیه سرکشی و طغیان داشت. البته این مسائل در ده سال اول شهرت دیلن رخ داد و بعد با ازدواج با همسر دومش مسیر زندگی‌اش به‌کلی تغییر کرد. به شدت گوشه‌گیر شد و دنبال زندگی آرام و بدون هیاهو بود.

دیلن ذهن مخاطب را قلقلک می‌دهد