امیر شاملویی

در ماه نوامبر ۲۰۱۶ یکی از روزهای تاریخی برای ایالات متحده آمریکا رقم خورد دونالد ترامپ در کمال تعجب و ناباوری با وجود عملکرد نا مناسب خود در مناظرات انتخاباتی توانست با کسب اکثریت آرای الکترال به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شود. این رویداد پس از برگزیت دومین شکست انتخاباتی احزاب و طرفداران جهانی شدن در مقابل رقبایی بود که بر طبل ملی گرایی نوین می کوبیدند.در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر اینکه تیم های تحلیل اطلاعات در پیروزی ترامپ نقش مهمی داشته اند و با استفاده از کلان داده ها توانسته اند بر مردم آمریکا تاثیر بگذارند منتشر شد . نکته قابل توجه این است که شرکتی که پشت کارزار انتخاباتی آنلاین ترامپ قرار داشته ،همان شرکتی است که پشت کارزار انتخاباتی برگزیت هم قرار داشته است :کمبریج آنالیتیکا.

به نظر می رسد این شرکت با استفاده از تحقیقاتی که یکی از متخصصان روانسنجی به نام مایکل کازینسکی انجام داده بود توانسته است ابعاد شخصیت بزرگسالان آمریکایی را طبقه بندی کرده و با خرید یا به دست آوردن اطلاعات آنها ،ترس ها ،نیازها،سلایق و گرایش های هر یک از افراد را مشخص کند. مایکل کازینسکی با استفاده از روشی به نام«اوشن» (اقیانوس)که به «فایو بیگ»(۵ بزرگ) نیز مشهور است و تهیه نوعی نرم افزار در فیسبوک موفق شده بود از تعداد زیادی از افراد،پرسشنامه هایی تهیه کند و با تعقیب ردپای دیجیتال این افراد،به ترجیحات واقعی آنان دست یابد.وی معتقد است افراد در پرسشنامه های سنتی به دلایلی از جمله تعصب و تورش نسبت به برخی از پرسش ها به طور ناخودآگاه یا ناخودآگاه جواب مناسبی نمی دهند اما تعقیب ردپای دیجیتال آنها واقعیت شان را آشکار می کند.

کازینسکی معتقد است با داشتن تعداد محدودی از لایک های فیسبوکی افراد خواهد توانست با دقت بالایی(در بسیاری از موارد بیش از ۸۵ درصد)گرایش سیاسی و سایر گرایش های آنان را تشخیص دهد.وی حتی پا را فراتر می گذارد و معتقد است که با داشتن کمتر از ۳۰۰ لایک فیسبوکی افراد را از همکاران ،دوستان،خانواده و حتی خودشان بهتر خواهد شناخت. این همان روشی است که کمبریج آنالیتیکا به صورت کلان به کار برده است. پیامدهای این کار و استفاده از کلان داده ها موجب ترس هایی در افکار عمومی می شود که چقدر حریم شخصی و اطلاعات آنها ایمن است و تا چه حد از آنها استفاده می شود. این امر ممکن است استفاده های مثبتی را که این پدیده می تواند در مدیریت هزینه داشته باشد تحت تاثیر قرار دهد . با این حال استفاده از کلان داده ها تاثیرات مثبتی نیز در کسب و کارها داشته است.از نمونه کارهای مثبتی که با استفاده از کلان دیتا انجام گرفته و به بهبود مدیریت هزینه منجر شده است،می توان به فروشگاه های بزرگ و برخی بنگاه های دیگر اشاره کرد.برای مدیریت این فروشگاه ها یا شرکت های بیمه و تولید کننده های بزرگ خودرو،مشتریان فراوان و نحوه خرید و مخارج آنها و تشکیل پروفایلی برای افراد می تواند بسیار سودمند باشد. با این حال خطرات کلان داده ها به اندازه ای است که برای رفع دسترسی به حریم خصوصی افراد،باید چارچوب های قانونی و تدابیر خاصی اندیشیده شود تا اقبال عمومی نسبت به اینترنت و مزایایی که از طریق کلان داده ها قابل دستیابی است،تحت تاثیر این موارد منفی قرار نگیرد.