سال‌های مدیدی است در ذهن مردم این دیار ، اصفهان، شهر فرهنگ و هنر ایران زمین شناخته می شود و همان گونه که در طول تاریخ به ویژه پس از عصر صفوی، به نصف جهان شهرت یافت، آوازه این شهر به واسطه میراث ارزشمند تاریخی و صنایع دستی متنوع در جهان پیچید و مورد استقبال جهانگردان و گردشگران قرار گرفت.گذر تاریخ ، جلوه های بیشتری از شهر تاریخی و مردمان هنر پرور آن نمایان ساخت و زاینده رودی که سال های سال ، راه پر پیچ و خم خود را در مرکز این شهر طی می نمود ، تمدن ساز شد و زیبایی این شهر را دو چندان کرد. این شهر و این همه هنر و زیبایی از گذشتگان به نسل امروز به ارث رسید و اما آنچه امروز شاهد آن هستیم پیکر زخمی و نحیف شهری است که به واسطه بی تدبیری ها ، تشنه و بیمار شاهد زخم های دیگر از جانب عوام و خواص است. هوای آلوده از صنایع ، نیروگاه ها و خودروها ، متروی نیمه کاره در مرکز هویت اصفهان ؛ چهارباغ عباسی که این روزها به متروکه ای در لابه لای بیل های مکانیکی، غبار خستگی و نا امیدی بر آن نشسته است ؛ رودخانه ای که به برهوتی تبدیل شده و پل هایی که با خاطرات آب روان گذشته، فرسوده بر زمین بی حاصل نیمه استوار ایستاده اند....در کنار اینها ، آثار باستانی و تاریخی شهر شاهد تصمیمات اسفناک مسئولانی هستند که انگار آماده و علاقمند به تیشه به ریشه زدن آنها هستند.

متروی شمال به جنوب اصفهان کم بود ، حال متروی شرق به غرب با عبور از زیر میدان نقش جهان نیز قرار است آخرین ضربه ها را به هویت این شهر بزند و آنچه برای ثبت آن در یونسکو تلاش شد را در معرض تهدید قرار دهد. در حالی که بسیاری از کشورها تلاش می کنند تاریخ نداشته خود را مستند کنند و هویت بسازند و بناهای امروزی خود را به شکل و شمایل تاریخی در آورند و گردشگر جذب کنند ؛ در این سوی ، تاریخ می سوزانیم و گردشگر فراری می دهیم. نشان و مثال برای این همه هجمه بسیار است. به مسجد امام (ره)می روی و گنبد زیبای آن را می بینی که به دلیل عدم استفاده از افراد خبره جهت بازسازی ، سال های سال است که داربست ها بر گنبد آن چشم آزاری می کنند و همانند گنبد مدرسه امام صادق(ع) ، زیبایی هنر ایرانی را پنهان کرده اند. وارد چهارباغ عباسی می شوی ، رد پای مترویی را می بینی که آثار زیرین را نابود کرده و در سطح زمین نیز ، زیبایی وجلوه آن را محدود و تار ساخته است. بر روی پل سی و سه پل قدم می زنی ؛ یادگاری های افراد کوته فکر ، بوی تعفن در پستوها و حضور دست فروشان ، پلی که مسیر اصلی دو طرف رود را به یکدیگر متصل نموده و بیشترین مراجعات را دارد ؛ چهره زشتی از جامعه امروز به نمایش می گذارد و صدها مثال دیگر که فقط افسوس دارد و دیگر هیچ.

سئوالی که از رییس سازمان میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی این استان می توان پرسید این است که آن سازمان چه تلاشی برای حفظ میراث به جای مانده از گذشته برای انتقال به نسل های بعد نموده است؟ ما که هنری برای افزودن به این زیبایی ها نداشته و نداریم، حداقل هر آن چه هست را خوب نگهداری کنیم تا در تاریخ ، نسل ما با نسل مهاجمان به این سرزمین مقایسه نشود ؛ آنانی که هویت سوزی کردند و هنر و فرهنگ به تاراج بردند.

حمید مرادی