مصرف گرایی ، ایده‌ای برای دیده شدن

محمد زارعی
کارشناس ارشد جامعه‌شناسی

هر نوع کنش یا واکنش اقتصادی و اجتماعی در درجه اول در قالب بافت و زمینه‌ای معنا پیدا می‌کند که عامل اجتماعی یعنی همان فرد در آن پرورش یافته، جامعه‌پذیر شده و به عرصه رسیده است. معنای هر نوع کنشی را که از هر فردی سر می‌زند به‌طور کامل می‌توان در حوزه عمومی و میدانی تعبیر کرد که عاملان اجتماعی در آن به کنش متقابل مشغولند. ولع مصرف یا مصرف‌گرایی به مثابه یک رفتار اقتصادی نامناسب یکی از کنش‌هایی است که در بافت اجتماعی جامعه ایرانی شیوع گسترده‌ای داشته و تا جایی پیش رفته است که به کنش کلامی روزمره نیز راه یافته است. مصرف در جامعه کنونی ما تبدیل به یک نشانه تشخص یابی و بدل به یک معیار انتخاب و تصمیم‌گیری و جزئی از اهداف و آرزوهای آینده عاملان اجتماعی شده است. فرد مصرف‌گرا یک نوع رفتار اقتصادی خاص را که با ولع عمیق نسبت به حضور گسترده در جامعه نیز همسو هست برگزیده و در پی دیده شدن تا حد یک وسواس پیش می‌رود. قطعی‌ترین عنصری که می‌تواند تجلی سلیقه طبقاتی و تربیتی و شخصیتی فرد باشد، مصرف است. هر چه جنون آمیزتر، موثرتر و گاهی البته تحسین‌برانگیزتر.

هر نشانه‌ای که بتواند چنین افرادی را به دیگران بیشتر بشناساند و در چشم آنان بنشاند و درجهت دیده شدن عمیق از سوی اجتماع عمل کند یک عنصر ارزنده از سوی چنین افرادی محسوب می‌شود. از خودروی لوکس تا سایر المان ‌های پر زرق و برق؛ زیرا این افراد دلبسته نشانه‌ها هستند، نشانه‌هایی که با مصرف بیشتر و اصطلاحا ولخرجی بی‌حساب به دست آمده و با به اجرا گذاشتنش در انظار عمومی و تعامل روزمره به رخ کشیده می‌شوند. این دست افراد می‌خواهند با دارندگی و یا با اجرای نقش فرد دارنده، خود را برازنده نشان دهند زیرا بافتی که در آن پرورش یافته‌اند به آنها گوشزد کرده است «دارندگی و برازندگی» و شایستگی آنقدرها هم اهمیتی ندارد. پس آنها با ادایی که از خود بروز می‌دهند و قالبی که برای تعامل خود انتخاب می‌کنند سعی می‌کنند خود را برازنده نشان دهند. نشانه‌ها امروزه وسیله‌ای برای ارضای اجتماعی است. نشانه‌ها نمادهایی است که هر کس با خود داشته باشد بر این گمان است که پس من هم ارزنده هستم.

این نشانه‌ها در هر قالبی ممکن است در آید، از ظاهر و نوع پوشش گرفته تا سلیقه مطالعاتی و سینمایی. از خودرو و نوع موسیقی تا نمایی که در جلوه بیرونی ساختمان استفاده می‌شود. همه و همه در جهت هر چه بیشتر به رخ کشیده شدن پیش می‌روند. زیرا آدمهای این سبک زندگی و عاملان این نوع طبقه با عادت‌واره‌هایی خاص پرورش یافته‌اند که خود را هر لحظه حتی در بدترین شرایط زندگی با نشانه‌هایی معرفی می‌کنند که بتواند بهتر آنها را به رخ دیگران بکشاند. مصرف‌گرایی البته یک ناهنجاری یا یک نوع بیماری روانی یا اختلالی در شخصیت نیست بلکه تنها سبکی برای زندگی است که به‌طور روزافزون همه‌گیر می‌شود، به‌ویژه در جوامعی که فرصت دیده شدن و رشد و پیشرفت در اختیار همگان قرار نداشته و افراد برای اینکه به حساب آورده شوند سعی می‌کنند اگر هم در جایگاه نازلی در سلسله مراتب اجتماعی قرار دارند که قدرت کمی برای ابراز وجود در اختیارشان است، لااقل از نشانه‌های لوکس بودن و برازندگی به سبک مصرف گراها استفاده و پیروی کنند تا برای حتی مدتی کم و در نزد افراد غریبه در گروه‌بندی‌های آن به اصطلاح «از ما بهتران» قرار گیرند.

این نوع کنش اجتماعی که به‌طور گسترده‌ای با چگونگی رفتار اقتصادی در جامعه در ارتباط است حاصل محیط و پس از آن خانواده‌ای است که عاملان اجتماعی را پرورش می‌دهند. در جامعه‌ای که فرصت‌های برابر حداقل در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی وجود دارد بسیاری از افراد با دانش، فرهنگ و سرمایه‌های اجتماعی که کسب می‌کنند خود را ابراز کرده و نیاز مبرمی به رفتارهای چندگانه برای ارضای اجتماعی خود نمی‌بینند. اما در یک سازمان اجتماعی که دارای جمعیت جوان بوده و به جای آنکه این ویژگی یک فرصت تلقی شود، تهدید و معضل تعبیر می‌شود و فرصت‌های دیده شدن و رشد و پیشرفت در اختیار همگان در هر طبقه قرار ندارد و تساوی در حقوق اجتماعی نیز قانونی همه شمول، لااقل در اجرا، محسوب نمی‌شود، آنقدرها هم عجیب نیست که مصرف گرایی تا حدی پیش رود که تبدیل به یک موضوع گسترده اجتماعی و پرونده‌های خبری مجلات گردد.

نو کیسه‌ها و تازه به دوران رسیده‌هایی که در اثر اقبالی که در استفاده از فرصت‌های محدود اجتماعی و اقتصادی برایشان رخ داده است، بیش از همه درگیرودار مصرف‌گرایی و نمود خود خواهند بود. زیرا آنها مطابق ارزش‌های یک خانواده و نسل طبقات بالای اجتماعی اقتصادی و فرهنگی رشد نکرده و عادت‌واره‌هایی که اعضای این طبقه از جامعه به فرزندانشان القا می‌کنند را نداشته و بر همین اساس چون یک شبه و بر اثر یک رانت اجتماعی و یا حتی سیاسی - اقتصادی به این عرصه وارد شده‌اند سعی می‌کنند از حالت غریبه بودن به آشنا بودن درآیند و یا سبک زندگی غربتی‌شان را با رفتارهایی که بر می‌گزینند پنهان کنند. آنها از بود به یک نمود اقتصادی رسیده‌اند، هرچند تا نمود اجتماعی- فرهنگی راه زیادی دارند. اولین قدمی که برای تبدیل شدن به یک فرد از طبقات بالا بر می‌دارند خریدهای ناهمگون، عجیب، بیهوده و بی حاصل است. خانه‌های مجلل، سفرهای تفریحی خودرو خارجی لوکس از لوازمی هستند که نوکیسه‌های مصرف زده به‌خوبی از پس آن برمی‌آیند. اما چیزی که آنها را لو می‌دهد عدم توانایی در تعامل اجتماعی است. آنها غربتی‌هایی در لباس آشناها در طبقات بالای شهری هستند و نه طبقات بالای اجتماعی.

پس ولعی در دیده شدن دارند که با پول آن را ارضا می‌کنند. عادت‌واره یا همان منش یک انسان اجتماعی را که با توسل به قدرت اقتصادی بالایی که دارد و از ساختار فرهنگی خوبی هم برخوردار است در خود نداشته و برایش آماده نیز نشده‌. این دست افرادند که سعی می‌کنند از جلوه‌های بیرونی طبقات بالای اقتصادی رونوشتی در رفتارشان داشته باشند و دست آخر خود را در همان قالب رفتاری تعریف کنند؛ از واقعیت و فضای اجتماعی حقیقی تا دنیای مجازی. آنها همه جا خود را یک آشنا جلوه می‌دهند. این دست افراد را می‌توان در قالب تیپ شخصیتی جای داد که با نام افراد زرنگ شناخته می‌شوند. ویلیام بی من در کتاب «زبان، منزلت و قدرت در ایران» در باره چنین افرادی که با تیپ افراد زرنگ شناخته می‌شوند می‌گوید: اگر زرنگی را یک اصل ارتباطی بدانیم آنگاه می‌شود گفت زرنگی تدبیری است که کنشگر زبردست به‌کار می‌بندد تا مانع تعبیر مستقیم کنش‌هایش، شود یا اینکه به‌طور سنجیده دیگران را به سوی تعبیرهای نادرست هدایت کند.

شکاف اجتماعی و اقتصادی عمیقی که اکنون در جامعه ایرانی شاهد آن هستیم حاصل همین رفتارهای نادرست اقتصادی است که ساختار کلان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن را بازتولید کرده‌اند. رفتارها و کنش‌های نامتناسب در هر قالبی که باشند خواه اقتصادی یا اجتماعی محصول محیط و میدانی است که ساختارهای کلان بیرونی و هنجاربخش رقم زده‌اند. چنین الگوهای رفتاری ناصحیح در خلا شکل نخواهد گرفت بلکه در فعل و انفعال‌هایی به وجود می‌آیند و بازتولید شده و دست آخر نهادینه می‌شوند که نهاد‌ها و ساختارها در ایجاد آن نقش اصلی را بازی می‌کنند. مصرف گرایی، هرج و مرج اقتصادی و عدم ایجاد راهکارهای ارضای اجتماعی از سوی جامعه، عاملان اجتماعی را به سمت و سویی هدایت می‌کند که برای دیده شدن یا به حساب آورده شدن مجبورند دست به کنش‌ها و اعمالی بزنند که پاسخ‌گوی نیازهای روانی‌شان که تشخص اجتماعی است باشد.