مهدی محمدی

تا پیش از دهه سی و چهل شمسی، زمین شهری موجود در اصفهان برای کاربری‌های سنتی کافی بود. بازار، میدان و گذرهای پیاده و تعدادی خیابان شوسه که در کنار هم برای زندگی تقریباً سیصدهزار نفر اصفهانی جواب می داد و خبری از کارخانه یا مجتمع های تجاری در شهر نبود. اما طی سی سال گذشته با افزایش جمعیت آن که بخشی متاثر از روند شتابان مهاجرت و البته انفجار جمعیت دهه شصت بود، ما را با شهری مواجه ساخته که با دست اندازی به زمین‌های اطراف خود در شمال و جنوب، غلت می زند تا شرق و غرب خود را هم تصرف کند.

حضور چندین مجتمع صنعتی بزرگ در کنار شهر مثل فولاد مبارکه، ذوب آهن، پلی اکریل و پالایشگاه اصفهان همراه شد با نیاز به جذب نیروی کار که همراه با خانواده های خود به اصفهان مهاجرت کردند. در همان سالها سعی شد با احداث شهرهای جدید در اطراف استان از میزان جمعیت ورودی به شهر کاسته شود که شاهین شهر و فولادشهر نمونه‌های اولیه بودند و پس از آن بهارستان و شهرک مجلسی در دست احداث قرار گرفتند. اما اکنون جمعیت شهر افزایشی شش برابری یافته، و نسبت جمعیت مرکز استان با اولین شهر پرجمعیت آن معنادار است. به گفته غلامی مدیر کل راه و شهرسازی استان اختلاف جمعیت کلانشهر اصفهان با شهرهای درجه یک، دو و سه رابطه منطقی ندارد و این اختلاف با شهرهای درجه یک به ۵۰ درصد نیز می‌رسد. کاشان با جمعیت ۳۵۰ هزار نفر بیشترین جمعیت را دارد یا شهرهای بهارستان، فولادشهر و مجلسی که برای سرریز جمعیت اصفهان بنا شدند ولی هنوز نتوانسته‌اند نقش مهمی ایفاکنند.

امروز فشار زیادی به زیرساخت‌های شهری و منابع محیطی آن وارد می‌شود. تراکم جمعیت در قسمت مرکزی و شمالی شهر مثل ملک شهر و شهرک نگین بالا رفته در عین اینکه سرانه فضای سبز یا ضریب اشتغال و امکانات اداری گسترش نیافته است. مناطق ۳، ۹ و۱۰ با دارا بودن مجموع ۷۶۹هکتار بافت فرسوده حامل مخاطرات زیادی در بحث‌های مدیریت شهری، حمل و نقل، حوادث غیر مترقبه یا آتش سوزی و غیره هستند. هر چند در سال ۸۵ ضریب آنتروپی توزیع جمعیت و مشاغل را در اصفهان تقریبا عادلانه و نزدیک به یک نشان می‌دهد اما طی سال های اخیر با گسترش افقی شهر در شمال و غرب و بارگذاری‌های جدید مسکن مهر با وضعیتی بغرنج از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در این مناطق مواجه هستیم. بخش مرکزی و بافت تاریخی اصفهان هم به واسطه قوانین موجود توانایی توسعه عمودی خود را از دست داده که باعث افزایش قیمت‌های زمین در بخش تجاری و مسکونی آن شده است.

هرچند در محور جنوب نیز کوه صفه به عنوان مانع طبیعی بر سر راه توسعه افقی شهر خودنمایی می‌کرد اما با تسطیح و ساخت صنایع کوچک اطراف آن و احداث سیتی سنتر و شهر جدید سپاهان شهر و ساخت و سازهای غیر مجاز تا مرغ و بهارستان به نظر مانعی بر سر راه توسعه بی رویه افقی اصفهان نیست. حضور پالایشگاه و پتروشیمی و شهرهای پرتراکم خمینی شهر و نجف آباد در غرب و شمال غربی اصفهان دیگر موانع این توسعه محسوب می‌شوند. اگر CDS یا راهبرد توسعه شهری را مبنا قراردهیم، باید برای رشد شهر، از راه توسعه بر اساس منشاء وارد شویم که در آن توسعه برنامه‌ریزی شده با توجه به کاربری زمین، میزان سرانه زمین و اشتغال، مسائل اجتماعی و اقتصادی وهمچنین ملاحضات زیست محیطی وعدالت اجتماعی را ملاک کار اهمیت دارد. از آنجا که بلندمرتبه سازی و فشرده سازی تا کنون نتوانسته مشکلات شهر را با توجه به منابع محدود آب و خدمات شهری، حل کند ممکن است بعضی راه حل گسترش افقی شهر را پیشنهاد کنند. این روش در عین دارا بودن مزایایی مانند انتخاب آزادانه تر محل زندگی، پایین آمدن نرخ جرم و جنایت به واسطه کاهش تراکم جمعیتی یا فراهم شدن امکان باغداری و کشاورزی در درون محدوده شهری، می‌تواند تبعات منفی هم داشته باشد.

نکات منفی توسعه افقی شهر را می توان در کاهش تعاملات اجتماعی، از بین رفتن هویت محله و حس تعلق مکانی، افزایش هزینه ایجاد خدمات شهری، تخریب منابع طبیعی یا ایجاد جزیره گرمایی و مواردی دیگر خلاصه کرد. با توجه به وضعیت بارگذاری‌‎های جدید جمعیتی و ظهور حاشیه نشینی در اصفهان می توان گفت باید ضمن تعریف نوعی حد توقف برای توسعه جمعیتی شهر و ایجاد امکانات در شهرهای اقماری برای جذاب تر شدن سکونت در آنها، مثل شبکه مترو و خدمات تفریحی وگردشگری باید برای توسعه افقی و عمودی شهر به صورتی سازمان یافته با همکاری دستگاه های ذیربط بر اساس سند آمایش استان اقدام کرد. بر این اساس در شمال اصفهان با ایجاد شبکه دسترسی محلی و شهری مثل قطار شهری و تراموا و انتقال برخی مراکز خدمات حاکمیتی و درمانی مانند اداره برق، گاز و مخابرات از چهارباغ بالا به این مناطق و ترغیب سرمایه گذاران به ساخت مراکز تفریحی و تجاری متناسب با نیاز منطقه در میان مدت از فشار بر هسته مرکزی کاسته شود. راه اندازی قطار تندرو اصفهان به تهران هم می تواند نقش مهمی داشته باشد چون حضور ایستگاه های درون شهری خود باعث رونق تجارت و جذب خدمات به این مناطق خواهد شد.

دیگر مسیر توسعه افقی کالبد شهر اصفهان را می توان در مسیر بهارستان و خود این شهر جستجو کرد. آب وهوای مناسب و اراضی مناسب برای جا دادن جمعیت در کنار مزیت توسعه نیافتگی این منطقه می‌تواند با برنامه ریزی صحیح و توزیع عادلانه امکانات بخش بیشتری از مهاجران به اصفهان را جذب و حتی زمینه خروج بخشی از جمعیت اصفهان برای کاهش فشار بر زیرساخت های شهری را فراهم کند. وجوه فرهنگی، برنامه ریزی برای اشتغال پایدار با تکیه بر توسعه مشاغل کوچک و دانش بنیان بر اساس سند آمایش استان باید با کمک شهرداری و فرمانداری ها محقق شود. اجرای صحیح ضوابط شهرسازی با نگاه همه جانبه به ظرفیت زیستی مناطق و پایدار بودن ارایه خدمات در اجرای برنامه ریزی توسعه شهری عامل اصلی است و گرنه بر روی کاغذ تا کنون ۶ بار طرح جامع و تفصیلی برای اصفهان نوشته شده است و ماحصل آن چیزی است که اکنون می بینیم.

مبحث بعدی نجات اصفهان از مرگ زیست محیطی و مصرف بی رویه منابع آبی، خاکی و شهری آن است. توسعه نامتوازن صنعتی در سال‌های گذشته امروز گریبان این شهر را گرفته و جاذبه و دافعه توامان آن باعث شده تا اصفهان در حال تبدیل به تهرانی دیگر باشد. باید برای انتقال صنایع آلاینده و ایجاد رابطه صحیح با محیط زیست تصمیمی جامع گرفته شود.چه که سند آمایش استان مبنای توسعه را گردشگری، علم و فن آوری یا صنایع هایتک فرض کرده و دیگر عصر ایجاد و نگهداری هزینه بر صنایعی مثل ذوب آهن یا پتروشیمی گذشته است. هر شهری برای زنده ماندن نیاز به توسعه دارد اما توسعه پایدار در کالبد شهری مانند اصفهان که تاریخی طولانی و سنت شهری ستبری دارد باید با حفظ شاخص‌های طبیعی و ارزش ساز آن، راه را برای افزایش کیفیت زندگی شهروندان خود باز کند و برای آینده برنامه ای قابل حصول و با ضمانت اجرایی داشته باشد.