Time

رئیس‌جمهور ایالات‌ متفرقه

مجله تایم به رسم هر سال یک چهره معرفی می‌کند و به آن لقب چهره سال می‌دهد. برای سال جاری نیز تایم ترامپ را به‌ عنوان چهره سال انتخاب کرده و البته با کمی شیطنت. در عکسی که روی جلد خود قرار داده، سر ترامپ درست زیر کلمه «M» قرار گرفته تا شبیه شاخ‌های شیطان شود. در این مجله به قلم سردبیر آن درخصوص چرایی انتخاب ترامپ می‌خوانیم: (با توجه به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 در ایالات متحده) امسال چگونه خواهد بود: بهتر یا بدتر؟ این پرسشی است که عمیقا ترامپ را به چالش می‌کشد و کشور نیز حاضر نیست به آن پاسخ دهد. ترامپ و 9 نفر دیگر جزو کاندیداهای سال بودند. رقیب او از حزب دموکرات نیز در این لیست قرار داشت اما در نهایت قرعه به نام میلیاردر نیویورکی می‌افتد. به نوشته سایت تودی، ترامپ توانست به‌دلیل پیروزی غیرمنتظره‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سایر رقبا را کنار بزند. در این فهرست افرادی همچون مارک زوکربرگ، موسس فیس‌بوک به‌دلیل حضور قوی در عرصه رسانه‌ای و تبلیغات، بیانسه، ستاره موسیقی آمریکا به دلیل برنده شدن جوایز مختلف در مسابقات «MTV»، هیلاری کلینتون به‌عنوان اولین زنی که توانست نامزد اصلی یکی از دو حزب اصلی ایالات‌متحده باشد، ولادیمیر پوتین به دلیل حضور روسیه در جنگ سوریه و دخالت در انتخابات آمریکا، نایجل فریج، رهبر سابق حزب مستقل بریتانیا به دلیل رهبری جدایی‌طلبان این کشور برای جدایی از اتحادیه اروپا، سیمونه بیلز، ستاره ورزشی 19 ساله ایالات‌متحده به‌دلیل کسب مدال طلا در مسابقات ژیمناستیک در المپیک ریو، نارندا مودی، نخست‌وزیر هندوستان به‌دلیل مبارزه وی با فساد، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به دلیل شکست دادن کودتاچیان در ترکیه و همچنین تیم دانشمندان «The CRISPR» به دلیل کار بر روی اصلاحات نژادی حضور داشتند.مجله تایم اما به دو دستگی مردم آمریکا پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر اشاره می‌کند و می‌گوید که ایالت‌های متفاوتی علیه ریاست‌جمهوری وی دست به اعتراض زدند و این تفرقه همچنان وجود خواهد داشت. از این‌رو تایم برای ترامپ عنوان «رئیس‌جمهوری ایالات‌ متفرقه» به‌کار برده است.

The Economist

تردید در بازارها

مجله اکونومیست در این شماره موضوع تجارت در دوران ترامپ را بررسی کرده است. این مجله البته اشاره می‌کند که حامل پیام‌های خوبی در این حوزه نیست و جهان باید خود را برای روزهای سختی آماده کند. به نوشته این مجله در حالی که ۶ هفته تا زمان ورود ترامپ به کاخ سفید مانده، امواج شوکه‌کننده ترامپ به سوی بازارها روانه شده است. مدیران و سهامداران درخصوص صحبت‌های ترامپ مبنی بر کاهش مقررات دست و پاگیر، کاهش مالیات‌ها و رونق دادن به اقتصاد از طریق زیر ساخت‌ها در بهت به سر می‌برند و گیج شده‌اند. اما کارگران، به‌خاطر تمایل وی به اجبار شرکت‌ها در حفظ مشاغل، سرمست شده‌اند. در چند هفته اخیر ترامپ شرکت اپل را به‌خاطر اینکه آی‌فون‌های بیشتری در آمریکا نفروخته است به شدت مورد سرزنش قرار داد، به شرکت فورد به‌خاطر تصمیمش مبنی بر جابه‌جایی مرکز تولید خودروهای اسپورت لینکلن پرخاش کرد و پس از آنکه رئیس بوئینگ به‌طور علنی درباره خطرات سیاست‌های تجاری حمایت‌گرایانه هشدار داد، جنگ لفظی با مقامات این شرکت را آغاز کرد. شدیدترین اقدامش هم در رابطه با بوئینگ این بود که از این شرکت خواست برنامه خود را تغییر دهد و ۸۰۰ شغل را در کشور حفظ کند، به جای آنکه آنها را به مکزیک منتقل کند. یک نظرسنجی نشان داده که پس از این مواضع ترامپ در رابطه با بوئینگ، از هر ۱۰ نفر آمریکایی ۶ نفر با او موافق شده‌اند. به نظر می‌رسد این قدرت‌نمایی با اقبال عمومی مواجه شده است. مواضعی که مقبول اما مشکل‌ساز است. گر چه مواضع نوظهور ترامپ در قبال کسب‌وکارها نشانه‌های امیدبخشی دارد، اما علائمی هم در دل خود جای داده که عمیقا نگران‌کننده است. این نگرانی‌ها در علاقه او به اصلاح نظام مالیات شرکت‌ها، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و تا حدودی مقررات‌زدایی نهفته است. این خطرات در وهله نخست به مرکانتیلیسم مبهمی که در رفتارهای ترامپ در قبال کسب‌وکارها مشاهده می‌شود، نهفته است و در وهله دوم در تاکتیک وی یعنی تطمیع یا حمله به شرکت‌های خاص، که برای رسیدن ترامپ به اهدافش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

News week

ترامپ هماورد چین

مجله نیوزویک این هفته به تاکتیک ترامپ درخصوص شرق آسیا پرداخته است. ظواهر امر نشان می‌دهد که ترامپ قصد دارد یک جنگ تجاری علیه شرق آسیا، به ویژه چین به راه بیندازد. نیوزویک با اشاره به بحران مالی سال 2008 می‌نویسد: پس از بحرانی که آمریکا در سال 2008 با آن مواجه شد و به‌دنبال آن خرد شدن این بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا، کارخانه‌های این کشور و شرکای تجاری آن دچار ضررهای فراوانی شدند. از سوی دیگر با باز شدن درهای تجاری چین، شهرهای این کشور شاهد هجوم کارخانه‌های تولیدی از سراسر دنیا بودند. کارخانه‌هایی که هر کالایی را که می‌توان تصور کرد تولید و این تولیدات را به سراسر دنیا صادر می‌کردند. تجارتی که اقتصاددانان غربی بعدها آن را «شوک چینی» نامیدند. زمانی که بحران مالی آمریکا رخ داد، کارخانه‌هایی که تولید و صادرات آنها وابسته به چین بود با مشکلات اساسی روبه‌رو شدند. بسیاری از این کارخانه‌ها که در خاک چین استقرار داشتند به تعطیلی کشیده، و کارکنانشان از کار برکنار و مجبور شدند شهرهای صنعتی را به سوی خانه‌های خود در زادگاهشان ترک کنند. در این دوران بود که شهرهای صنعتی چین شاهد تظاهرات گستردة کارگرانی بود که بیکار شده بودند و نیروهای امنیتی‌ سعی در متفرق کردن آنها داشتند. حالا اما آمریکا به رهبری ترامپ قصد دارد تا برنامه‌های بیشتری علیه پکن اتخاذ کند. او در توییت‌‌هایش نیز مستقیم و غیرمستقیم به چین تاخته و گفته است که به پروتکل‌های آمریکا با چین آنگونه که هست وفادار نخواهد ماند. او پس از اینکه با رئیس‌جمهوری تایوان تلفنی گفت‌وگو کرد در توییتی نوشت: «چینی‌ها هیچگاه در مورد درستی اقداماتشان همچون کاهش ارزش پول ملی، وضع تعرفه بر صادرات آمریکا و ایجاد پایگاه‌های نظامی گسترده در دریای چین جنوبی با ما مشورت نکردند».چینی‌ها این واقعیت را به‌خوبی می‌دانند که اگرچه ممکن است ترامپ از برخی صحبت‌های رادیکال انتخاباتی خود عدول کند، اما زمانی که نوبت به چین می‌رسد، بخصوص در زمینه تجارت، ترامپ همان ترامپ همیشگی خواهد بود.

The Atlantic

درس‌هایی از کیسینجر

ماهنامه آتلانتیک در شماره ماه دسامبر خود یک مصاحبه مفصل با هنری کیسینجر داشته است. هنری کیسینجر به‌عنوان یک دولتمرد سابق آمریکا جایگاه خاصی در این کشور دارد و به‌عنوان یکی از تئوریسین‌های مهم ایالات متحده به حساب می‌آید. جفری گلدبرگ در این شماره یک مصاحبه مفصل با وی داشته و نام آن را «درس‌هایی از هنری کیسینجر» گذاشته است. در این مصاحبه هنری کیسینجر به‌طور رسمی اعلام می‌کند که از باراک اوباما ناراحت است زیرا رئیس‌جمهوری ایالات متحده چندان از وی مشورت نمی‌گرفته است. این در حالی است که روسای جمهوری سابق ایالات متحده از مشاوره‌های هنری کیسینجر استفاده می‌کرده‌اند. در این مصاحبه این سیاستمدار جنجالی، دکترین اوباما را به باد انتقاد گرفته و در مورد چالش‌های اساسی رئیس‌جمهوری آتی ایالات متحده و همچنین فرآیند اجتناب از جنگ با چین صحبت می‌کند. او در این مصاحبه می‌گوید که از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری شوکه شده اما گفته است که به ترامپ باید وقت داد تا خود را نشان دهد. وزیر سابق خارجه ایالات متحده همچنین اعتراف می‌کند که مشی و مرام وی در سیاست خارجی به‌گونه‌ای است که هیلاری کلینتون می‌توانسته نماینده شاخص‌تری باشد. او همچنین در پاسخ به سوال رابطه چین و آمریکا و البته واشنگتن و مسکو در دوران ترامپ می‌گوید: کاملا مطمئنم که دست به بررسی واکنش‌هایش خواهد زد و یک مطالعه کامل در این رابطه خواهد داشت. البته تردید دارم که واکنش روسیه نیز به همین شکل باشد. البته هنری کیسینجر تاکید می‌کند که ترامپ در دام روسیه نخواهد افتاد و این دل و دلبری‌های موجود بین پوتین و ترامپ یک تعارف بوده است. او در این خصوص می‌گوید: به نظرم ترامپ وارد بازی کلامی شد زیرا پوتین چند بار در موردش خوب حرف زد و او نیز به لحاظ تاکتیکی احساس کرد که باید پاسخ دهد. این مصاحبه در ۶ صفحه تنظیم شده است.

The week

حکم ایتالیایی

شماره آخر مجله ویک به موضوع رفراندوم در ایتالیا پرداخته است. این مجله عکسی از رنتزی، نخست‌وزیر مستعفی ایتالیا انداخته که با لگد ایتالیایی‌ها موجه شده است. ایتالیا کشوری است که به چکمه شبیه است و کاریکاتوریست این مجله توانسته موضوعی خلاق از این رفراندوم در آورد. به نوشته این مجله رنتزی در همه‌پرسی اخیر ایتالیا یک لگد از سوی مردم این کشور دریافت کرد. رنتزی قسم خورده بود اگر در همه‌پرسی این کشور شکست بخورد از مقام خود استعفا می‌دهد. امری که 24 ساعت پس از اعلام نتایج محقق شد و رنتزی 41 ساله از سمت خود کنار کشید. در این همه‌پرسی تقریبا 60 درصد مردم جواب «نه» دادند و رنتزی به این صورت از پست خود کنار رفت. او در این همه‌پرسی قصد داشت تا اصلاحاتی در قانون اساسی این کشور به وجود آورد اما مردم ایتالیا به وی اجازه اصلاح ندادند. مخالفان این همه‌پرسی سیلویو برلوسکونی و برخی از چهره‌های ضد اروپایی بودند که توانستند مردم را با خود همراه سازند.این پیروزی برای جنبش عوام‌گرای 5 ستاره یک پیروزی بزرگ به حساب می‌آید. این جنبش یک جنبش ضد اروپایی است و نتیجه این انتخابات می‌تواند سایر گروه‌های افراطی و پوپولیستی را در اروپا به تحرک بیشتر وادار کند. البته نتیجه رفراندوم چندان غیرمنتظره نبود اما نتیجه انتخابات منجر به پیروزی حزب ضد اتحادیه اروپا شد. جریان ضد اروپا تاکنون چندین قربانی داشته است. ابتدا دیوید کامرون، بعد فرانسوا اولاند (وی دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد نخواهد شد) و حالا نیز ماتئو رنتزی. به نظر می‌رسد که در سراسر اروپا رای‌دهندگان از وضعیت موجود ناراضی هستند و رای‌ها علیه وضع موجود و به سود پوپولیست‌ها است. در حال حاضر رهبران اروپا امیدوار هستند که تکنوکرات‌ها در ایتالیا قدرت را به دست بگیرند. سردبیر فایننشیال تایمز در توصیف رنتزی و باخت او می‌گوید: برای اروپایی‌ها رنتزی یک اصلاح‌طلب اصیل اما از نوع ناقص آن به حساب می‌آمد.

National Enquirer

قاتل کندی پیدا شد؟

نشریه دست راستی و پوپولیستی نشنال انکوایرر که دیدگاه‌های نزدیک به طرفداران ترامپ دارد در آخرین شماره‌اش در تیتر خود مدعی شده است که فیدل کاسترو در بستر مرگ مدعی شده است که جان اف کندی را کشته است. این مجله که از پیش از انتخابات حامی ترامپ بوده است در یکی از گزارش‌های اصلی خود نیز مدعی شده است که ترامپ می‌تواند با پیاده کردن برنامه‌هایش ۲۵ میلیون شغل را در داخل آمریکا حفظ کند.اما این مجله تندرو در گزارش اصلی خود مدعی شده است که کاسترو در نهایت پذیرفت که دستور قتل کندی را صادر کرده است. این مجله می‌نویسد: در یک فاش‌گویی فوق‌العاده، رهبر کوبا سرانجام پذیرفت که دستور قتل جان اف کندی را داده است. به نوشته این مجله کاسترو در بستر مرگ در آخرین لحظات زندگی خود در گوش یکی از افراد مورد اعتماد خود اعتراف می‌کند که دستور قتل رئیس‌جمهوری سابق آمریکا را داده است. از نظر این مجله، برای کاسترو گویا این موضوع اهمیت داشته است تا وی پیش از اینکه از دنیا برود این موضوع را آشکار کند. این مجله همچنین با دو هفته تاخیر به زندگی کاسترو پرداخته و برای این منظور با یک جاسوس زن آمریکایی که قرار بوده کاسترو را ترور کند گفت‌وگو کرده است. این مجله مدعی است که سازمان سیا یک زن برای کشتن کاسترو مامور کرده اما این زن در عوض کشتن وی، عاشق رهبر کوبا می‌شود. مجله نشنال انکوایرر از زنی به نام ماریتا لورنز نام می‌برد که به‌عنوان جاسوس وارد زندگی رهبر کوبا می شود اما وی در نهایت عاشق فیدل کاسترو می‌شود. ماریتا در حال حاضر ۷۷ ساله است و مدعی است که از کاسترو صاحب فرزند شده اما چندی بعد فرزند وی می‌میرد. او در حال حاضر نیز در کوبا زندگی می‌کند و به این مجله می‌گوید: عشق به فیدل کاسترو مانند یک عشق ممنوعه بوده است.