اجتماعی

معلولان پارازیت و آلودگی هوا

اعتراض به پارازیت‌ها و آلودگی هوا، دیگر فقط بحث درون خانوادگی سازمان‌های مردم نهاد و یا احزاب اصفهان نیست. دغدغه مسوولان دولتی و نهادهای عمومی و نمایندگان مجلس هم به آنها اضافه شده تا بحرانی که پیش از این تنها زیست محیطی تلقی می‌شد، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی خود را هم در اصفهان نمایان کند. تولد نوزادان ناقص الخلقه و معلول، جهش های ژنتیکی و افزایش میزان مرگ و میر و سکته های قلبی و عروقی اکنون در اصفهان تا حدی مشهود است که رییس شورای شهر اصفهان در آخرین دوره ریاست چهارساله خود؛ صریح‌تر از قبل و همزمان با روز جهانی معلولان در صحن علنی شورا از نقش آلودگی‌ها در به وجود آمدن معلولیت‌ها سخن راند و به صراحت اعلام کرد که پارازیت و گرد و غبار هر دو از عوامل معلولیت هستند و ایران با این دو عامل معلولیت درگیر شده است. امینی معتقد است که ساکنان شهرهای بزرگ مثل اصفهان که در هاله‌ای از دود سیاه نفس می‌کشند؛ با مشکلات ناشی از معلولیت مواجه می‌شوند و این موضوع قابل کتمان نیست. به گفته امینی از هر هزار تولد در ایران دو نوزاد اختلال کروموزمی دارد که با آلودگی هوا این آمار می‌تواند تا ۲۴ درصد افزایش پیدا‌کند.

ورزشی

خاموشی شاعر پابرهنه های سپاهان

صدای شاعر سکوها و پابرهنگان فوتبالی اصفهان دیگر در ورزشگاه نو تیم مورد علاقه اش نمی‌پیچد. لیدر مشهور سپاهان، هم با سابقه بود و خاصه در شعارهایش خلاقیت عجیبی داشت و هرچه داشت برای سپاهان هزینه کرد: از صدایش، از عمرش و از مال و دارایی اش. مهدی میرسعیدی که نزد هواداران سپاهان به "مهدی عربه" شهرت داشت، از قدیمی ترین سپاهانی‌ها بود که گلویش را وقف طوفان زرد آسیا ساخته بود. آن روزها سپاهان همچون امروز در سطح آسیا شناخته نشده و هنوز به عنوان مدعی قهرمانی هر ساله مطرح نبود، اما مهدی عربه در سرما و گرما با وسیله شخصی یا با اتوبوس‌هایی که در اختیار داشت هواداران سپاهان را به ورزشگاه می‌رساند و حتی هواداران را به شهرهای دیگر برای حمایت ازسپاهان می‌فرستاد و بارها و بارها پول بلیت آنها که آرزوی دیدن بازی سپاهان را داشتند، پرداخت. زندگی و عشق به فوتبال فقط در شخص او خلاصه نبود او هر بار که به ورزشگاه میرفت یکی از پسرانش را به عنوان نماد شانس با خود می برد و معمولا با این حرکت او سپاهان در خانه، مغلوب حریف نبوده است. صدای این لیدر با تعصب چند روزی است خاموش شده و دیگر سپاهان لیدری محکم که به قول خودش هواداران سپاهان به فرمانش باشند ندارد.

سرمایه نمادین

سالروز جاودانگی فخر اصفهان

۳۵ سال است حنجره طلایی تاج موسیقی ایران نمی لرزد، صدای جاودانه اش در ۱۳ آذر ۱۳۶۰ پس از ۷۸ سال خاموش شد، اما جاودانه ماند. صدای تاج همچنان هر شنونده ای را به سوی خود می‌کشد و نوای او کامل سوار بر نت‌ها بود تا مکتب اصفهان را بی نظیر به گوش جان برساند. کشف صدای تاج توسط پدرش تاج الواعظین اتفاق افتاد: آنجا که تاج روزی زمزمه کنان به خانه می رود و پدر از صدای حیرت انگیز پسرش به وجد می آید و او را نزد استادان آواز راهنمایی می‌کند. صدای تاج به خاطر احترام و عزتی که برای مردم شهرش دارد نه تنها بر جان بلکه در دل اصفهانی‌ها جاودانه است. آنجا که در بازار اصفهان به درخواست یک کاسب عاشق زیر آواز می زد یا آنجا که زیر پل خواجو به درخواست کودکی می ایستاد و می خواند تا هم دل کودک را شاد کرده باشد و هم گوش پل ها و بازارهای اصفهان را از طنین خوش صدایش بهره مند کند. تاج، فخر آواز ایران است چراکه نکات را از اساتید خود سریع می‌گرفت، موسیقی را با دانش درآمیخت و هم خود را جاودانه ساخت و هم سرمایه ای بی بدیل برای اصفهان برجای گذاشت.

هنری

فرنگ رفته‌های اقتصاد هنر اصفهان

درست که این روزها چشم ها به پایتخت دوخته شده است و هرکس، هنری دارد و سودای دیده شدن، یاد تهرانش می‌شود اما هستند مردان و زنانی که اگر چه رفته بودند اما حالا بازگشته اند، در انبانشان علمی است که اندوخته اند و در سرشان فکر تعالی هنر. مثل زوج جوان هنرمند اصفهانی که همپای هم در شهرشان ایستاده اند تا ایده هایی نو از جنس هنرهای معاصر را بپردازند، برای شهر که همه تار و پودش هنر است.امین فخاری در فرانسه درس خوانده، رشته پژوهش های علمی- نظری هنر نزد دانشگاه ژول ورن و سمیرا هاشمی ابتدا به بریتانیا رفته و در دانشگاه بیرمنگام کارشناس هنر معاصر شده است، کارشناسی ارشدش را هم در ایالات متحده، شهر سانفرانسیسکو گذرانده است.امروز اما اصفهان همانقدر که هنرمند قلمزن، میناکار، قلمکار و نگارگر دارد، آرتیست هنرهای معاصر هم دارد. مجسمه ساز و عکاس ، طراح و نقاش، از هنرهای بصری چیزی کم ندارد، اما اقتصاد هنرش لنگ می زند. فخاری می گوید: هنر و اقتصاد می توانند در خدمت هم باشند اگر هنرمندان جمعی باثبات برای ماندن و ساختن داشته باشند، استانداردها را رعایت کنند تا چشمه هنر در دل صنعت جاری شود. هاشمی اما دل نگران هنرمندان است که جز خلق هنر، کمتر عرضه آن را آموخته اند. او می‌گوید: هنرمند باید بداند که آرتیست بودن شغل او هم هست و اوست که در کنار اثرش تشکیل یک مجموعه را می دهند و باید خودش و کارش را برای دیده شدن، معرفی کند.این دو چون به خانه پدری بازگشتند، بنای مجموعه ای را آغاز کردند به نام مرکزآفرینش های معاصر. فخاری معتقد است هزاران راه نرفته هست که می تواند برای اعتلای هنر و پیشبرد اقتصاد هنر پیموده شود. راه هایی خلاقانه در محیطی چندگانه.مرکزآفرینش های معاصر یک گالری دارد و یک استودیوی طراحی در کنار جایی برای آموزش، قرار است تا جوانان هنرمندی که استودیو را اجاره می کنند، آثارشان رایگان به نمایش درآید و تا می توانند بانک اطلاعات جامع تری از هنرمندان شهر و سبک کارهایشان جمع آوری کنند تا هر نهاد و ارگانی که خواست خاک هنر را توتیای چشم کند بداند از کجا شروع کند.