معضلی به نام اعتیاد به پول
مژده جعفری امروز مردم بسیار بیشتر از زمان‌های گذشته قادرند راجع به احساسات شخصی شان، ماجرا‌ها و مسائل عاطفی و حتی خانوادگی‌شان با یکدیگر حرف بزنند، اما حرف زدن راجع به یک موضوع هر روز دشوارتر و کمتر می‌شود، این موضوع پول است، اگر سابقا مسائل عاطفی یا خانوادگی موضوعات ممنوع گفت‌وگو بودند، حال پول جای آنها را می‌گیرد. از یک فرد بپرسید میزان دقیق دارایی او چیست؟ یا وضعیت مالی او دقیقا به چه نحو است؟ این سوال حتی نوعی بی‌ادبی تلقی می‌شود، گویی شما به شخصی‌ترین حریم افراد تجاوز کرده‌اید و البته اغلب پاسخ سرراستی نیز دریافت نخواهید کرد. آیا پول حقیقتا تا این حد در زندگی ما دارای حساسیت و اهمیت است؟ آیا پول حساس‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین حریم ما است؟ پول بدون شک نوعی نقطه ثقل در هر اجتماع پیشرفته و مدرن امروزی است، اما نیاز داریم روشن کنیم که نقش آن در زندگی ما چیست؟ ارزش پول و نقش آن در زندگی ما چیست؟ آیا ما تنها به مقدار مشخصی پول نیاز داریم تا نیازهایمان را رفع کنیم و وسایل شادی و امنیت خود و اطرافیانمان را مهیا کنیم؟ این مقدار چقدر است؟ در جایی در اعماق ضمیر ناخودآگاهمان اغلب ما هویت خود را ازطریق مقدار پولی که داریم بررسی می‌کنیم، پول ابزاری قدرتمند است که قادر است به شکل یک بت یا یک سمبل از تمام خواست‌ها و موفقیت‌های ما در بیاید. از طرف دیگر جامعه سعی می‌کند ما را متقاعد کند که پول منشا شادی، موفقیت، صلح، محبوبیت و بسیاری چیزها است، این نیروی جمعی که از خودآگاه جمعی بر ناخودآگاه ما تزریق می‌شود بی‌اثر نیست. جامعه به ما القا می‌کند که اگر پول داشته باشیم زندگی را در اختیار داریم و اگر پول نداشته باشیم خالی و بیهوده‌ایم. بنابراین ما دست‌هایمان را به سوی پول دراز می‌کنیم و به آن سخت می‌چسبیم و از این نکته غافلیم که او هم متقابلا به ما می‌چسبد. از این نکته غافلیم که پول می‌تواند همچون طنابی بی‌معنی سرتاپای ما را در بربگیرد و آزادی ما را تماما سلب کند. هر ابزار مادی یا مفهومی قدرت آن را ندارد که تبدیل به پدیده‌ای شدیدا اعتیادزا شود، اما پول این قدرت را دارد، در برابر نقشی که اجتماع به پول اختصاص داده است، ما نه‌تنها در معرض این خطر هستیم که دچار اعتیاد به آن شویم، بلکه پول قادر است تمامی معنی حیات را ما تسخیر کند.
تحقیقی در آمریکا که در سال ۲۰۱۳ و در بین ۲۰۰ هزار دانشجو صورت گرفت، نتایج شگفت‌انگیزی را درخصوص تغییر جایگاه پول در بین دانشگاهیان (که به‌صورت سنتی بی‌اعتناترین اقشار به پول تلقی می‌شوند.) در برداشت. براساس این نتایج سه‌چهارم دانشجویان هدف خود از زندگی آکادمیک را دستیابی به رفاه مادی و وضعیت اقتصادی بسیار خوب عنوان کردند، تحقیقی مشابه در حدود ۲۰ سال قبل صورت پذیرفته بود و گرایش به پول در بین دانشجویان نسبت به تحقیق فوق‌الذکر ۳۵ درصد افزایش یافته است. ۲۰ سال گذشته هدفی که رتبه نخست را در بین اهداف دانشجویان به خود اختصاص داده بود عبارت بود از: کسب یک فلسفه یا رویکرد معنا دار در خصوص زندگی. نتایج این تحقیق شگفت‌انگیز است و این مساله منحصربه محدوده جغرافیایی خاصی نیست، امروزه مردم بیشتر از هر زمانی زندگی می‌کنند تا کار کنند، تا پول به‌دست بیاورند و با این پول آنها نیازهای اولیه‌شان را برطرف کنند تا بتوانند بیشتر کار کنند و بیشتر پول به‌دست بیاورند، چرخه‌ای باطل. اعتیاد به پول پدیده‌ای مطلقا جدی است، پدیده‌ای که می‌تواند هر نوع معنایی را از زندگی سلب کند، افکار معتادان به پول تنها حول محور پول می‌چرخد و آنها از فکر کردن به سایر مسائل ناتوان هستند یا به نوعی هر مساله‌ای را در نسبت با جنبه مادی آن بررسی می‌کنند. تفاوت اعتیاد به پول با سایر اعتیادها این است که در اینجا شما مجبور به رقابت هستید، غایتی که فرد دارای اعتیاد در جست‌وجوی آن است محدود است و رقابت بر سر آن شدید است و جهان خارج پر از معتادانی است که بر سر آن می‌جنگند. بنابراین هیچ فراغتی از این اعتیاد وجود ندارد، نمی‌توان نصفه و نیمه پول را دوست داشت، باید هر ساعت و هر لحظه از عمر خودت را وقف آن کنی.
آیا شما هم دچار چنین حالت جنون‌آمیز و ناسالمی در قبال پول شده‌اید؟ آیا پول نقش یک وسیله و واسطه را در زندگی‌تان از دست داده است و به یک هدف غایی بدل شده است؟ جملات زیر یک فرد درگیر به اعتیاد به پول را وصف می‌کند، اگر بیشتر آنها در مورد شما نیز صادق است، وقت آن است که نگران شوید.
یک: در هر خریدی ملاحظه اول شما قیمت کالا است
دو: اگر پولی بیشتر از دوست تان بابت یک کالا یا خدمات بپردازید، احساس حماقت می‌کنید.
سه: زمانی که راجع به وضعیت مالی تان سوال می‌شود، عصبی و دفاعی رفتار می‌کنید.
چهار: عمیقا اعتقاد دارید پول قادر است بیشتر
مشکلات تان را حل کند.
پنج: همیشه می‌دانید دقیقا چقدر پول دارید و دائما راجع به این عدد فکر می‌کنید.
شش: از پول به‌عنوان مهم‌ترین راه ارتباط با دیگران استفاده می‌کنید. برای کنترل آنها و یا حتی ابراز علاقه به آنها.
هفت: شما دائما به افرادی که بیشتر از شما پول دارند، فکر می‌کنید. حتی وقتی یقین دارید که زندگی خوبی ندارند.
هشت: حتی زمانی که بودجه و درآمدی عالی دارید، بابت خرج کردن حتی برای وسایل ضروری احساس گناه می‌کنید.
نه: اغلب راجع به قیمت هر چیزی که می‌خرید بسیار حرف می‌زنید و شکایت می‌کنید.
ده: دیوانه‌وار کار می‌کنید و از بزرگ شدن رقم حسابتان به آرامش می‌رسید.