بنیان‌گذار اکونومیست که بود؟

جیمز ویلسون در شهر هاویک اسکاتلند به دنیا آمد. پدرش ویلیام ویلسون ثروتمند بود و کارگاه نساجی داشت و اجدادش نیز دامدار بودند. او چهارمین فرزند از ۱۵ فرزند خانواده بود و مادرش را وقتی نوجوان بود از دست داد. جیمز ویلسون دانشمندی موفق و خودآموخته بود که قرار بود به مدیریت مدرسه برسد، اما به قدری از این شغل متنفر بود که ترجیح داد در کارگاه پدرش کارگری کند. او ابتدا قصد داشت برای عضویت در کانون وکلا درس بخواند، اما از این هدف صرف نظر کرده و تصمیم گرفت در رشته اقتصاد تحصیل کند. بنابراین در سن ۱۶ سالگی در یک کارخانه تولید کلاه به شاگردی مشغول شد. بعدها پدرش این کارخانه را برای او و برادر بزرگ‌ترش خرید. آنها زمانی که جیمز ۱۹ ساله بود، اسکاتلند را به مقصد لندن ترک کردند. این دو برادر یک کارخانه تولیدی تاسیس کردند که در سال ۱۸۳۱ منحل شد. ویلسون مسیر کسب‌وکار را با موفقیت بیشتری ادامه داد. در طول بحران اقتصادی سال ۱۸۳۷ او بیشتر ثروت خود را از دست داد. در سال ۱۸۳۹ بیشتر دارایی‌های خود را فروخت تا از ورشکستگی جلوگیری کند. ویلسون در سال ۱۸۵۳ چارترد بانک هند، استرالیا و چین را تاسیس کرد که بعدا با استاندارد بانک ادغام شد و در سال ۱۹۶۹ به بانک معروف استاندارد چارترد تبدیل شد.

ویلسون به‌طور کلی با امتیازدهی به کلیسای انگلستان و قوانین ذرت مخالف بود. به همین دلیل رساله‌ای با عنوان «تاثیرات قوانین ذرت» نوشت و از اثرات این قوانین بر طبقات مختلف جامعه و به خصوص منافع ملاکین صحبت کرد. این مطلب به تدریج با بازخوردهای مثبت مواجه شد و شهرت ویلسون را افزایش داد. او سپس مطالبی در مورد ارز نوشت. همچنین نگارش مطلب برای روزنامه‌هایی مانند «منچستر گاردین» را آغاز کرد. در سال ۱۸۴۳ اکونومیست را برای تبلیغ تجارت آزاد تاسیس کرد و به مدت ۱۶ سال سردبیر و صاحب امتیاز آن بود. جیمز ویلسون به تجارت آزاد، بین‌المللی‌‌سازی و دخالت حداقلی دولت، به خصوص در امور بازار اعتقاد داشت. اگرچه «قوانین ذرت» در رابطه با حمایت از تولید داخلی که الهام‌بخش ویلسون برای تاسیس اکونومیست بود، در سال ۱۸۴۶ لغو شد، اما این نشریه به حیات خود ادامه داد و هیچ گاه تعهدات خود به ایده‌های لیبرال قرن نوزدهمی بنیان‌گذار خود را رها نکرد.

ویلسون معتقد بود که «دلیل کافی داریم تا در مورد فرمان احساساتمان قضاوت کنیم.» این دلایل او را به‌طور خاص مجاب می‌کرد که حق با آدام اسمیت بوده است؛ اینکه بازار از طریق دست‌های نامرئی خود به افرادی که به دنبال سود هستند نفع می‌رساند و جامعه نیز همین طور. او خودش یک تولیدکننده بود و می‌خواست به‌طور خاص بر «مردان حوزه کسب‌وکار» اثر بگذارد. از این رو، اصرار داشت کلیه استدلال‌ها و طرح‌های پیشنهادی ارائه شده در نشریه او باید در معرض آزمایش حقایق باشند. به همین دلیل است که نام آن را «اکونومیست» گذاشت. او در دهمین شماره اکونومیست در نوامبر ۱۸۴۳ در مقاله‌ای با موضوع «زنان متروپلیس» در توصیف مشکلات فقر، مطلبی را نوشت تا بار دیگر نشان دهد تجارت آزاد چگونه می‌تواند مشکلات اقتصادی و سیاسی گسترده را تسکین دهد.

ویلسون در سال ۱۸۴۷ به‌عنوان یک نماینده لیبرال وارد مجلس عوام انگلستان شد. به دلیل تجربیات اقتصادی‌اش از سوی لرد جان راسل، نخست‌وزیر وقت، به‌عنوان «دبیر هیات کنترل» (که امور هند را رسیدگی می‌کرد) در سال ۱۸۴۸ انتخاب شد و این پست را تا پایان دوره دولت در سال ۱۸۵۲ بر عهده داشت. سپس بین سال‌های ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۸ مشاور مالی خزانه‌داری بریتانیا بود. در سال ۱۸۵۷ دوباره به پارلمان برگشت و تا سال ۱۸۵۹ سمت‌های کوتاهی در دولت داشت. در همین سال از این سمت‌های دولتی و از کرسی خود در پارلمان استعفا کرد و به عضویت مالی «شورای هند» درآمد. او سپس به هند فرستاده شد تا پس از شورش‌های سال ۱۸۵۷، ساختار مالیاتی، واحد پول جدید و تغییر مدل نظام مالی این کشور را نظم و ترتیب دهد. ویلسون تا یک سال پیش از مرگش در این سمت بود و در اوت ۱۸۶۰ در سن ۵۵ سالگی درگذشت. با وجود اینکه ویلسون نقش‌های سیاسی و اقتصادی برجسته‌ای داشت، بسیار ناشناخته در گورستانی در کلکته هند به خاک سپرده شد. مقبره او در سال ۲۰۰۷ توسط سی‌.‌پی باتیا، هنگام تحقیق در مورد تاریخچه مالیاتی هند کشف شد.