غریبه برمی‌گردی؟

«مرگ در بعدازظهر»
ارنست همینگوی
ترجمه: سحر محمدبیگی
انتشارات آرادمان، چاپ اول 1395
تیراژ 1000 نسخه، 288 صفحه، 20 هزار تومان

چندی پیش خبری عجیب در فضای نشر کشور زمزمه شد؛ کتابی از «ارنست همینگوی» با عنوان «مرگ در بعدازظهر» برای نخستین‌بار به زبان فارسی ترجمه و رونمایی شده است. عجیب از این لحاظ که ارنست همینگوی آن قدر نام شناخته‌شده‌ای در جهان و به تبع آن ایران است که هر اثری از او در هر کشور، مشتریان بسیار دارد و عجیب است که این اثر مهم و بنام از او تاکنون به فارسی ترجمه نشده باشد.

عجیب‌تر این‌که همینگوی این کتاب را پس از اثر معروف «وداع با اسلحه» نوشت که هم در زمان خود و هم پس از آن، بسیار بحث‌برانگیز شد. برخی از منتقدان به روح خشونت موجود در کتاب، واکنش نشان دادند و گروهی دیگر، آن‌را از آثار مهم قرن و جزو آثار ادبی برجسته‌ جهان توصیف کردند. این گروه همچنین معتقدند که اتفاقا خود واقعی همینگوی را در این کتاب می‌توان دید. درواقع درباره‌ کتاب «مرگ در بعدازظهر» گفته شده که این کتاب، تا حدود زیادی، شرحی مدلل از فلسفه‌ اخلاقی همینگوی را عرضه می‌کند؛ فلسفه‌ای که به‌طور ستیزه‌جویانه و صریحی، فردگرایانه است. ضمن آن‌که درواقع این کتاب روایتی داستانی از سفر فیزیکی و روحی همینگوی به سرزمین ماتادورهاست. او پس از تجربه‌ حضورش در ارتش ایتالیا در هنگامه جنگ جهانی دوم که دستمایه داستان مشهور «وداع با اسلحه» قرار گرفت، تجربه‌ سفرش به اسپانیا را که جزو آمال و آرزوهایش بوده، در این کتاب آورده است.

ترجمه‌ فارسی «مرگ در بعدازظهر» پس از آثار بنام و موفق جهانی که از این نویسنده‌ آمریکایی در ایران در طول چند دهه‌ گذشته انتشار یافته، اکنون با ترجمه سحر محمدبیگی، توسط انتشارات آرادمان انتشار یافته و به بازار کتاب عرضه شده است. خود مترجم کتاب بر این اعتقاد است که «مرگ در بعدازظهر» از حیث نگارش و نوع نگاه نویسنده به مرگ و زندگی اثری بدیع و تازه از همینگوی برای ما به‌شمار می‌رود. البته همینگوی برای مخاطبان ایرانی‌اش با سبک خاصی از ادبیات که ناشی از فعالیت روزنامه‌نگاری اوست شناخته شده و این مساله در نوشتار او تاثیر بسیاری داشته است. از سوی دیگر بسیاری از مترجم‌ها نیز سعی داشته‌اند که این مساله را در ترجمه رعایت و مدنظر داشته باشند. با این همه، در این کتاب با اثر و نثری متفاوت از این نویسنده روبه‌رو هستیم که به آثار دیگرش شبیه نیست.

این اثر از نظر زبانی در زمانی تالیف شده که همینگوی در اوایل کار نویسندگی خود بوده و سعی داشته نوعی درست‌نویسی را با توجه به علاقه و سبک خود به دست بیاورد. خود او در این زمینه می‌گوید، شاید باید سال‌ها منتظر می‌ماندم تا بتوانم این اثر را بنویسم اما نوشتن آن در وضعیت فعلی باعث شده تا تاریخچه‌ای از آنچه می‌گویم ثبت شود و به نظرم این کار لازم بود. به گفته محمدبیگی، با وجود اینکه در متن اصلی این کتاب و داستانش از اصطلاح‌های اسپانیایی استفاده شده است، اما در جای جای آن توصیف‌هایی را می‌توان دید که از حیث زیبایی روایت بسیار منحصربه‌فرد و مختص همینگوی است.