اقبال مخاطب  آری یا نه ؟
صابر افشار زاده آلبرتو موراویا یکی از نویسنگان برجسته انگلستان و برنده جایزه نوبل ادبیات و همچنین جایزه معتبر گنکور ، یکی از آثارش تنها 200 نسخه در انگلستان فروخت. بهومیل هرابال خالق اثر فاخر تنهایی پر هیاهو تا مدت‌ها در کشورش ناشناخته ماند و تنها اندکی پیش از مرگش مورد اقبال افکار عمومی قرار گرفت .
نویسندگان و هنرمندان بسیاری در کشور ما با بی‌مهری مخاطب در عین تولید مناسب قرار می‌گیرند. تئاتر سال‌هاست مورد بی‌مهری مخاطب به دلایل منطقی و غیرمنطقی ، قرار گرفته است .
در این میان یک نمایش در شهرمان با استقبال عجیب و غریب مخاطب روبرو می‌شود . سوال همین جا پیش می‌آید . آیا استقبال مخاطب از یک اثر به معنی فاخر بودن آن است؟ از سوی دیگر آیا شکست یک اثر از لحاظ جذب مخاطب به معنای ضعیف و کوچک بودن آن است ؟
چندی پیش نمایشی با نام «علی‌مردان‌خان» در یکی از سالن‌های خاموش شده شهر مشهد به روی صحنه رفت و علاوه بر زنده‌کردن یک سالن کهن ، با سیل چشم‌گیر مخاطبان روبه‌رو شد . بی‌شک مخاطب رکن اصلی و اساسی آثار هنری است و نبود او به همان اندازه مهم است که نبود آثار نمایشی اهمیت دارد.
بر کسی پوشیده نیست که مدت‌هاست در این شهر هیچ اثر فاخر نمایشی تولید نشده و دست اندرکاران تولید آثار نمایشی بر دور تسلسلی قدم بر می‌دارند و خود بهتر از هر کس دیگری بر آن آگاهی دارند.
اما در ۲۰ سال گذشته چه عملی برای تغییر و پرورش جایگاه ذهنی مخاطب در حوزه تئاتر، فیلم و رشته‌های دیگر هنری در این شهر انجام شده است ؟
آیا مخاطب امروز تئاتر درک مناسبی برای تشخیص و تمایز اثر خوب از بد دارند؟ و آیا اساسا آثار پرمخاطب چند سال گذشته از ویژگی‌های یک اثر استاندارد برخوردار بوده‌اند؟
غیر قابل انکار است که مخاطب امروز تئاتر که با هزاران روش به یک سالن نمایش کشانده می‌شود، همان مخاطبی است که در شبکه‌های اجتماعی گوناگون به واسطه وقوع اتفاقی هتاکی می‌کند و به خاطر یک نزاع یا هر واقعه خیابانی دیگری ترافیک ایجاد می‌کند .
همین مخاطب هیجانی و احساساتی تماشاچی تئاتر می‌شود و اصلا دور از ذهن نیست که برای اثری مبتذل فریاد از سر شوق برآورد و بی‌پایان تشویق کند .
آخرین اثر منصور جهانبخش که یک بار دیگر از عنصری به نام عباس جانفدا بهره می‌برد هیچ حرفی برای گفتن ندارد . «علی‌مردان‌خان» توسط کارگردانی به صحنه برده شده است که پیش از آن ثابت کرده چیزی در چنته ندارد و مهر تأییدی بر آثار رو به تنزل شهرمان است . شهری که مخاطبش مصرف کننده تنها ۱۰ فیلم از جشنواره فجر است و هیچ حقی از برگزاری جشنواره‌های مختلف تئاتر ندارد .
عوامل تولید آثار عامه‌پسند در شهر ما صرفا به دنبال ارتزاق و روی صحنه بودن به هر قیمتی هستند . در واقع ویژگی‌های هنری به هیچ وجه در درجه اهمیت قرار ندارد و تولید به منزله کسب درآمد است که حرف اول را می‌زند.
اثر فوق هیچ مرز مشخصی میان تئاتر و جُنگ ندارد . با میکروفن نمایش اجرا می‌کنند ! نمایشنامه ، طراحی لباس ، گریم ، بازیگری ، طراحی صحنه و ... آماده شده‌اند تا به هر قیمتی از مخاطب خنده بگیرند . در واقع این اثر در اصول کارگردانی اختلاف فاحشی با آثار مدرسه‌ای ندارد ، چه بسا از آن‌ها عقب‌تر است .«علی‌مردان‌خان» ، محصول ویژه مخاطب ساخته و پرداخته خود ماست . مخاطبی که هنگام مواجهه با یک اثر نمایشی به دنبال هیچ نکته‌ای نمی‌رود ، هیچ سوالی ذهنش را مشغول نمی‌کند و تئاتر را صرفا بالا و پائین پریدن یا نوکر و ارباب می‌داند و با همین سرخوش است . نویسنده و کارگردان این اثر نیز تقصیری ندارند؛ آن‌ها نیز معلول فرهنگی کشورمان هستند سیاست‌های. خانواده تئاتر به حال خود رها شده است و انسان‌های احیانا مستعد که دغدغه تولید دارند به سبب فقر آموزش یا انحراف آموزشی دچار بحران شده‌اند. مخاطب به واسطه تولید آثار مبتذل و بی‌کیفیت و همچنین نقص‌های فردی گوناگون ،دیگر توان گزینش درست را ندارد و همه تصمیماتش از روی هیجان گرفته می‌شود. پس به وضوح می‌توان گفت که در هیچ جای دنیا استقبال مخاطب از یک اثر هنری به منزله فاخر بودن آن نیست، مخاطب با بی‌مهری و نادانی می‌تواند یک اثر را مبتذل کند.