بیمه باید رابطه صحیحی با بازار سرمایه برقرار کند
نظارت تعرفه برای کلیه شرکت های بیمه صرف نظر از توانگری و سهم بازار و توان فنی یکسان است و به همین دلیل به رغم فعالیت شرکت های متعدد در بازار بیمه کشور با اعمال نظارت تعرفه ای از سوی بیمه مرکزی عملا بروز رقابت و در نتیجه تعدیل نرخ و شرایط به نفع مشتریان بعضا غیرممکن و به طور کلی دشوار است . این بخشی از گفت و گوی دنیای اقتصاد با پدرام خلیل زاده نایب رییس هیات مدیره بیمه توسعه است. مشروح آن را در ادامه بخوانید:
همانطور که استحضار دارید، محوریت اصلی سمینار امسال «نظارت مطلوب بر صنعت بیمه و فعالیت‌های بیمه‌گری» بود، به نظرشما نظارت مطلوب چه شاخصه هایی دارد؟
: بیمه گری از مقوله تصدی های اقتصادی است که به سهولت قابل واگذاری به بخش خصوصی است و این واگذاری هیچ گونه بازتاب و نتیجه منفی در اقتصاد ندارد اما نظارت بر بیمه گری از مقوله وظایف حاکمیتی است که دولت می بایست تمام و کمال بدان بپردازد، درکشورما نظارت برعملیات بیمه گری به سه طریق نظارت تعرفه ای، نظارت مالی و نظارت مشارکتی انجام می گیرد که هرکدام دارای مزایایی است. به عنوان مثال در نظارت تعرفه تعیین یا تایید نرخ و شرایط قراردادهای بیمه ای توسط بیمه مرکزی صورت می گیرد؛در واقع شرکت های بیمه درچارچوب نظارت تعرفه‌ برای پوشش‌های بیمه‌ای باید نرخ و شرایطی را اعلام کنند که ازسوی شورای عالی بیمه تعیین شده ونمی توانند ازاین امر تخطی کنند و درصورت تخطی برای آن جرایمی وضع خواهد شد. در نظارت مالی ، شاخص های لازم برای درجه ماندگاری و توانگری شرکت های بیمه و کنترل روند تغییرات شاخص ها توسط بیمه مرکزی تعیین می شود که در جهت صیانت از حقوق مردم صورت می گیرد.
نظارت مالی یا به طور دقیق‌تر نظام بررسی توانگری مالی چارچوبی برای ارزیابی شرکت‌های فعال در عرصه مالی اعم از بانک‌ها، لیزینگ‌ها، موسسه‌های اعتباری و مالی و از جمله شرکت‌های بیمه است. در این بررسی مشخص می‌شود آیا دارایی‌ها، منابع و سرمایه شرکت‌های بیمه برای پوشش تعهدات کوتاه‌مدت و بلندمدت آنها کفایت می‌کند یا خیر. گاهی اوقات از واژه کفایت سرمایه برای توانگری مالی به‌ویژه در بانک‌ها استفاده می‌شود، اما مفهوم یکسان است. شرکت‌های بیمه بنا به ذات فعالیت خود که خریدار ریسک جامعه هستند در معرض انواع و اقسام ریسک‌های پیچیده قرار دارند و ممکن است در اثر وقوع رخدادهایی مانند مثال فوق، یا وقایع غیر‌منتظره مانند سقوط بازارهای مالی و بورس، یا تعدیلات بازار املاک و مستغلات، دارایی‌های آنها در خطر قرار گیرد. از سوی دیگر وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله یا سونامی یا سیل ممکن است اموال و انسان‌های زیادی را در معرض نابودی قرار دهد. در نظام توانگری مالی ناظر بررسی می‌کند در اثر وقوع این گونه وقایع شرکت‌های بیمه تا چه حد از استحکام مالی برخوردارند تا این خطرات را پشت سر گذارند و مهم‌تر تعهدات خود را به مشتریان به نحو احسنت انجام دهند و سپس ناظر متناسب با این تحلیل اقداماتی انجام می‌دهد. دستور اصلاح ساختار مالی، محدود نمودن فعالیت یا توقف فعالیت‌ها، می‌تواند از جمله این اقدامات باشد. فرض کنید‌ترازنامه یک شرکت بیمه در بخش دارایی‌ها شامل ده میلیارد تومان اوراق مشارکت و چهل میلیارد تومان سهام در بورس است و از آن طرف در بخش بدهی‌ها و سرمایه میزان بدهی‌ها (مثلا ذخائرفنی) به مبلغ چهل میلیارد تومان و سرمایه ده میلیارد تومان است. حال اگر قیمت سهام با افتی سی درصدی مواجه گردد (یا احتمال آن باشد) مبلغ افت سهام به میزان دوازده میلیارد تومان خواهد شد. در این حالت با سرمایه ده میلیارد تومان چگونه زیان دوازده میلیارد تومانی جبران می‌شود. هیچ، در این جا دو میلیارد تومان زیان بالاتر از کل سرمایه است و سهامداران یا باید اعلام ورشکستگی نمایند یا افزایش سرمایه دهند. نظارت مالی با کنترل شاخص به‌دست آمده از سرمایه بر ریسک محتمل و نهفته در دارایی‌ها صورت می‌گیرد. ناظر با شناسایی ریسک‌های ممکن در بازار سهام می‌داند که باید ضریب سی درصدی را برای سهام در بورس در نظر بگیرد و با استخراج شاخص سرمایه یا ده میلیارد تومان بر ریسک ممکن در سهام یا دوازده میلیارد تومان عدد
هشتاد و سه درصد را به‌دست می‌آورد. ناظر زمانی که این نسبت به زیر دویست درصد می‌رسد از شرکت برنامه می‌خواهد و در صد و پنجاه درصد نوشتن ریسک را محدود می‌نماید و در صد درصد فعالیت متوقف خواهد شد تا افزایش سرمایه صورت پذیرد. البته در دنیای واقعی با انواع دارایی‌ها و انواع بدهی‌ها با درجه ریسک‌های مختلف سر و کار خواهیم داشت که مبلغ حاصل از جمع همه این ریسک‌ها مخرج کسر را شکل می‌دهند. از نظر موضوعی انواع ریسک‌ها، شامل ریسک انواع دارایی‌ها، ریسک‌های اعتباری (ریسک عدم‌توانایی پرداخت بیمه گران اتکایی)، ریسک عدم‌ارائه نرخ‌های صحیح، ریسک عدم‌صحیح بودن میزان ذخائر و ریسک‌های دیگر باید در اجزای ‌ترازنامه جست‌وجو و مشخص شوند. اما موضوع مهم این است که میزان سرمایه باید دو برابر میزان ریسک‌های نهفته در دارایی‌ها و بدهی‌ها باشد وگرنه ناظر شروع به دخالت می‌کند. این ابزار به ناظر این اطمینان را می‌دهد که شرکت‌ها برای جبران تعهدات خود در آینده تا اندازه‌ای از استحکام مالی کافی برخوردار می‌باشند.
آیا جنابعالی با احیای نظام تعرفه موافق هستید؟
: آنچه در حال حاضر در ایران اجرا می شود ترکیبی از نظارت تعرفه ای و مشارکتی است. نرخ و شرایط در قراردادهای بیمه ای می بایست به تایید بیمه مرکزی برسد و یا قبلا محدوده نرخ ها توسط شورای عالی بیمه تعیین شده باشد.درنظارت مشارکتی اجبار شرکت های بیمه به واگذاری درصدی از عملیات تحت عنوان اتکایی اجباری به بیمه مرکزی و اعمال نظارت بر صدور و خسارت از طریق دریافت ماهانه بردروهااست.
اجرای نظارت تعرفه ای و مشارکتی بسیار ساده بوده و در مقایسه با نظارت مالی که مستلزم کارشناسی دقیق، نظارت مداوم و پیگیری موثر است از پیچیدگی بسیار کم تری در اجرا برخوردار است.
به نظرشما نظارت برفعالیت تمامی شرکت های بیمه بازرگانی باید یکسان باشد؟
: نظارت تعرفه برای کلیه شرکت های بیمه صرف نظر از توانگری و سهم بازار و توان فنی یکسان است و به همین دلیل به رغم فعالیت شرکت های متعدد در بازار بیمه کشور با اعمال نظارت تعرفه ای از سوی بیمه مرکزی عملا بروز رقابت و در نتیجه تعدیل نرخ و شرایط به نفع مشتریان بعضا غیرممکن و به طور کلی دشوار است.
بنابراین شما با نظارت مالی موافق هستید؟
اگر نظارت مالی به درستی انجام گیرد نتایج خوبی درپی دارد؛ که می توان به چند مورد آن اشاره کرد. توان حرفه ای و تخصص نیروی انسانی شاغل در بیمه مرکزی به جای درگیری در عملیات بیمه گری و فعالیت های اقتصادی صرف تدوین مقررات و نظام شاخص های ارزیابی توانگری و ماندگاری شرکت های بیمه می شود. همچنین شرکت های بیمه به ناچار و به ضرورت وجود بازار رقابتی به سوی ابتکار، خلاقیت، نوآوری، طرح های نو و با نرخ و شرایط متعادل و رقابتی روی خواهند آورد. در واقع توان فنی و مهارت های حرفه ای شرکت ها افزایش خواهد یافت . درضمن مردم یا بیمه گذاران به برکت بازار رقابتی بیمه از تنوع خدمات و نرخ های متعادل برخوردار خواهند شد و موانع گسترش فرهنگ بیمه به تدریج حذف و نقش صنعت بیمه در اقتصاد ملی گسترش خواهد یافت.
نظارت مالی چه تاثیری بر روند فعالیت شرکت های بیمه دارد؟
: به دلیل اعمال نظارت مالی و در نتیجه شفاف شدن عملکرد شرکت های بیمه امکان ارزیابی مدیران و نظام های مدیریتی فراهم و پاسخگویی و شایسته سالاری در انتخاب مدیران جایگاه لازم را به دست خواهد آورد و دستیابی به درجه بندی مناسب در سطح بین المللی و در نتیجه ورود فعالانه به بازار بیمه جهانی برای شرکت های بیمه داخلی ممکن خواهد شد. بنابر این می بینید که نظارت تعرفه‌ای و نظارت مالی بدیل یکدیگر نیستند، بلکه نظارت تعرفه‌ای حداکثر می‌تواند جزء کوچکی از نظارت مالی باشد. دوم نظارت مالی بسیار پر اهمیت‌تر از نظارت تعرفه‌ای است زیرا مهم‌ترین وظیفه ناظر نظارت بر توانایی اجرای درست تعهدات شرکت‌های بیمه در مقابل بیمه‌گذاران است و این ابزار با نظارت تعرفه‌ای به‌دست نمی‌آید. سوم شاخص توانگری مالی چارچوبی برای حوزه رقابت فراهم می‌آورد زیرا هر شرکتی باید تجمع ریسک خود را با توجه به سرمایه در اختیار تنظیم نماید. چهارم بر اساس این شاخص رتبه شرکت‌های بیمه به‌دست می‌آید که به بیمه گذاران کمک می‌کند به سراغ چه شرکتی برای خرید پوشش‌ها بروند و مطمئن باشند در روز واقعه تنها نخواهند ماند. پنجم به سرمایه گذاران کمک می‌نماید سهام چه شرکتی را بخرند و به مدیریت کدام شرکت اطمینان نمایند و به‌عنوان سخن نهایی چه نظارت تعرفه‌ای داشته باشیم یا حذف شود ، نظارت مالی ضروری است و باید هرچه زودتر طراحی و اجرایی شود.
برنامه ای برای ارتقای سطح توانگری مالی بیمه توسعه دارید؟
: تطبیق با شرایط آیین نامه توانگری مالی امکان پذیراست فقط اجرای برنامه ها کمی زمانبر است . تجربه دنیا ، بیان گر آن است که بخش بیمه به مثابه جزیی از صنعت مالی باید رابطه متقابل صحیحی با کل بازار سرمایه برقرار کند. این رابطه از دو طریق برقرار می شود ازیک طرف توسعه،کسب وکار بیمه ، به بازار سرمایه ای کارآمدی نیازمند است و از طرف دیگر رشد بازار سرمایه در گرو نقش فعال وجوه بیمه ای است. بنابراین شتاب بخشیدن به اصلاحات و توسعه این دو بخش و ارتقای رابطه متقابل بین آنها ،‌پیش نیاز تحول صحیح نظام مالی است. بخش بیمه ای ایران به بازار سرمایه سخت نیازمند است چرا که بیمه در ایران مراحل جنینی را می گذراند و از نظر تعداد و مقیاس شرکت های بیمه،سهم درآمد بیمه از کل تولید ناخالص ملی،تنوع و کیفیت محصولات بیمه ای و حجم عملیات و حق بیمه ها در سطحی نازل است.تجربه سایر کشورها نشان می دهد که شرکت های بیمه باید ابزار و توان مدیریت حق بیمه های دریافتی را داشته باشند تا بتوان نسبت به سودآوری و ایمنی این وجوه حاصل از پس انداز عمر شهروندان ایرانی اطمینان حاصل کرد. سرمایه گذاری در اوراق بهادار،به ویژه سهام می تواند به سودهای مناسب بلند مدت منجر شود بنابراین گزینه اول شرکت های بیمه ، جهان برای اداره حق بیمه های دریافتی ، سرمایه گذاری در بازار سرمایه است. ناچار هستیم حوزه های سرمایه گذاری مناسب صنعت بیمه را بیابیم و اجازه دهیم شرکت های بیمه ایرانی به طور گسترده ای وارد بازار سرمایه شوند. حق بیمه ها پس انداز بیمه گذاران برای رفع نیازهای فوق العاده یا اضطراری است. به ویژه حق بیمه های عمر وجوه پس انداز عمر بیمه گذاران است . مدیریت این وجوه باید به درستی انجام شود. حق بیمه ها نیازمند بازار سرمایه پایداری است که در آن امکان معامله آزادانه و منصفانه وجود داشته باشد. برای حصول اطمینان از امنیت حق بیمه ها بازار سرمایه ایران نیازمند توسعه بیشتر و مقررات جامع تر است. نظارت اجتماعی بازار سرمایه ایران نیازمند توسعه بیشتر و مقررات جامع تر است.