پوپولیسم چه می‏خواهد؟

رفیعه هراتی

همانطور که تعریف‏های گوناگونی از پوپولیسم ارائه می‏شود، دیدگاه‏های متفاوتی نیز در مورد اهداف و سیاست‏های پوپولیسم وجود دارد. در واقع ‏گرچه پوپولیست‏ها اهداف زیادی را دنبال می‏کنند، اما همه آن اهداف جزیی، در نهایت به یک هدف غایی ختم می‏شوند. شاید به دلیل تنوع اهداف حامیان پوپولیسم است که آنها در هر حوزه‏ای سرک می‏کشند و در مورد هر موضوعی ادعایی تازه دارند. یکی از جنبه‏های اصلی پوپولیسم حمله به نخبگان و طبقه ممتاز جامعه است و این در شرایطی است که پوپولیست‏ها خود را با «مردم» پیوند می‏دهند. پوپولیسم، ‏خواهان هیچ نوعی از دموکراسی مستقیم نیست و معتقد است فقط و فقط این ایدئولوژی صلاحیت دارد که تضمین کند خواست مردم اجرا می‏شود. در این نوع دیدگاه به‏طور قطع اهمیت مردم مختلف با منافع مختلف نادیده گرفته می‏شود.

اما اصطلاح «پوپولیست» واژه‏ای است که برای سیاست‏ها و طیف خاصی از رهبران سیاسی به‌کار می‏رود‏ و گاهی حتی در مورد سیاست‏هایی به کار می‏رود که از سوی سیاستمداران غیرپوپولیست ارائه می‏شود. دو معنی برای سیاست‏های پوپولیستی می‏توان درنظر گرفت؛ نخست اینکه سیاست‏ها و اهداف پوپولیستی حتی اگر برای بخش قابل توجهی از زیر گروه‏های جامعه مفید باشند، برای کل جامعه مضر هستند. در معنی دوم، سیاست‏ها و اهداف پوپولیستی برای همه افراد مضر هستند. یکی از اهداف پوپولیسم ایجاد موانع تجاری است که به منظور حمایت از یک صنعت داخلی خاص در برابر رقابت خارجی طراحی شده‏اند. این هدف نزد افرادی که شغل‏شان با رقابت آزاد تهدید می‏شود، محبوب است. یکی دیگر از اهداف پوپولیسم طراحی سیاست‏های اقتصادی برای آن دسته از مردمی است که از سوی نهادهای سیاسی رها شده‏اند.

از ویژگی‏های برنامه اقتصادی پوپولیسم تمرکز بر پروژه‏ها و برنامه‏های کوتاه‏مدت، بی‏توجهی به ارزش‏گذاری بین حال و آینده و ناتوانی در ارزیابی سیاست‏های اقتصادی موافق و مخالف و سبک و سنگین کردن آنهاست. پوپولیسم اغلب بر یک موضوع برجسته تمرکز می‏کند، بر جنبه‏های منفی مبادلات اقتصادی بین‏المللی و مهاجرت تاکید می‏کند و خارجی‏ها و نهادهای بین‏المللی را مقصر مشکلات اقتصادی می‏داند. پوپولیسم برای مشکلات پیچیده، راه‏حل‏های ساده‏انگارانه ارائه می‏کند و در زمینه اقتصاد کلان سیاست‏های انبساطی و کوتاه‏مدت را در پیش می‏گیرد. پوپولیسم حامی هزینه‏های دولتی بالاتر است، وعده کاهش مالیات‏ها را می‏دهد و پیامدهای نامطلوب رشد بدهی‏های دولتی یا تورم را بی‏اهمیت جلوه می‏دهد. مزایای سیاست‏های پولی و مالی انبساطی به سرعت احساس می‏شود، اما مدت‏ها طول می‏کشد تا پیامدهای نامطلوب رشد بدهی‏ها یا حتی بی‏ثباتی مالی نمایان شود. با این وجود درنهایت این پیامدها آشکار خواهد شد.

یکی دیگر از اهداف پوپولیسم بدنام کردن جهانی شدن و تجارت بین‏المللی است. پوپولیسم، شرکت‏ها یا دولت‏های خارجی را به دامپینگ و رقابت ناعادلانه متهم می‏کند. به اعتقاد پوپولیسم، جهانی شدن به اکثر افراد جامعه لطمه می‏زند و فقط به سود طبقه ممتاز جامعه است که از طریق «کارشناسان جهت‏دار» اطلاعات نادرست ارسال می‏کنند. هدف دیگر پوپولیسم، مخالفت با مهاجرت است. پوپولیسم معتقد است مهاجران بر سر بازار کار با مردم بومی رقابت می‏کنند، شغل آنها را می‏گیرند و موجب کاهش دستمزدها می‏شوند. پوپولیسم این مساله را که مهاجران پناهجویانی هستند که از جنگ می‏گریزند، نمی‏پذیرد و ادعا می‏کند آنها با انگیزه‏های اقتصادی و به‏طور غیرقانونی وارد کشورهای میزبان می‏شوند. پوپولیسم تاثیر مثبتی را که مهاجران ایجاد می‏کنند، نمی‏پذیرد و این مساله را که آنها ایده‏های نو و پویایی به همراه می‏آورند، رد می‏کند.

حامیان پوپولیسم علاوه بر اهداف اقتصادی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می‏کنند. هدف سیاسی پوپولیسم برآشفتن نظام سیاسی حاکم بر جامعه است. هدف پوپولیسم این است که قدرت‏های همسنگ را که شامل دادگاه‏ها، رسانه‏ها و دیگر احزاب سیاسی هستند، تضعیف کند. پوپولیسم این کار را از طریق انواع ابزار حقوقی انجام می‏دهد، نه سرکوب کلاسیک. پوپولیست‏ها تفرقه افکن هستند، نه متحده‏کننده. هدف پوپولیسم این است که جامعه را به دو گروه خودی و دشمن تقسیم کند. یعنی در یک طرف مردم اصیل و درستکار را قرار می‏دهد و در طرف دیگر طبقه ممتاز فاسد را و ادعا می‏کند به دنبال اجرا کردن خواست مردم است.

اما هدف غایی پوپولیسم کسب قدرت است. پوپولیست‏ها تلاش می‏کنند با ارائه برنامه‏های اقتصادی و دو قطبی کردن جامعه و تقسیم آن به «مردم» و «طبقه ممتاز و نخبگان»، رای آن دسته از افرادی را که از نهادهای سیاسی سرخورده هستند، به دست آورند و بر مسند قدرت تکیه زنند. اما به گفته جان ورنر مولر، استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون و نویسنده کتاب «پوپولیسم چیست؟»، نکته قابل توجه در مورد پوپولیسم این است که زمانی که پوپولیست‏ها به قدرت می‏رسند همان گناهی را مرتکب می‏شوند که به طبقه ممتاز نسبت می‏دهند:«نادیده گرفتن شهروندان و غصب کردن حکومت. آنچه را که به ظاهر نظام حاکم همواره انجام داده است، پوپولیست‏ها نیز با عذر موجه و احتمالا با وجدان راحت انجام خواهند داد.»