جدال تاریخی دو نگاه
حسین موسوی تامین‌اجتماعی و وضعیت بیمه کشورها همواره محل اختلاف دو دسته از اقتصاددانان است و دو دید عمده وجود دارد. عده‌‌ای که دولت را مسوول بیمه همگانی می‌‌دانند و عده دیگری که بیمه همگانی را جزو وظایف دولت نمی‌‌دانند و آن‌را هزینه سنگینی برای دولت می‌‌دانند. در کشاکش این دو دید هم‌‌اینک نظریه‌‌های تازه‌‌ای به‌‌وجود آمده است که بین این دو دید افراطی قرار می‌‌گیرد. دید اول که مخصوص کشورهای سوسیالیستی است و معمولا سوسیالیست‌‌ها در هر نقطه‌‌ای اداره دولت را به عهده می‌‌گیرند از دید نخست تبعیت می‌‌کنند و دیگری دیدی است که حاکی از نگاه‌‌های راستگرایانه است که درست در نقطه مقابل دید سوسیالیستی قرار می‌‌گیرد. در این راستا سوسیالیست‌‌ها از تئوری دولت رفاه پیروی می‌‌کنند و بارزترین کشورهایی که از این سیستم تبعیت می‌‌کنند کشورهای اسکاندیناوی هستند. بر این اساس دولت رفاه (Welfare state) دولتی است که در آن تامین و بهبود رفاه عمومی وظیفه قانونی نهادهای قدرت است. در این نظام اقتصادی دولت به همه کسانی که به هر دلیل نتوانند هزینه‌های خود را تامین کنند یاری‌ می‌رساند.
این کار از طریق پرداخت مستمری (حداقل درآمد) یا کمک‌های نقدی دیگر انجام می‌شود. دولت رفاه به معنی وجود سیاست‌های سنجیده و هوشمندانه‌ای در زمینه تامین حداقل استاندارد زندگی برای همه و ارتقای برابری در فرصت‌های زندگی است و در آن هیچ تردیدی در زمینه ضرورت تمرکز توجه همه نهادهای رسمی بر تامین خدمات همگانی وجود ندارد. در ادبیات موجود در زمینه دولت رفاه، تاکید بر دو اصل اساسی مورد ادعاست: تامین خدمات رفاهی برای تضمین بقا در شرایط اقتصاد آزاد، و وجود دولت دموکراتیک.
در این نظام اقتصادی دولت وظیفه دارد که امکانات بهداشتی درمانی، بیکاری و بازنشستگی، تامین مسکن و خدمات آموزشی و مانند آن را از زمان تولد تا مرگ برای همه شهروندان تامین کند. پرفسور «جان مگنوسن»، تحلیلگر اقتصاد سلامت و صاحب کرسی در دانشگاه علم و صنعت نروژ می‌‌نویسد که تبعیت کشورهای اسکاندیناوی از دولت رفاه چندان جای تعجب ندارد. او دلیل استفاده این کشورها از این نظریه در یک برهه تاریخی را بررسی کرده است و می‌‌گوید تا پیش از قرن بیستم که این کشورها از هم جدا شوند و استقلال پیدا کنند و اتحادیه «کالمار» خوانده می‌‌شدند به شدت طرفدار نظریه دولت رفاه بودند. پس از اینکه این کشورها از هم جدا شدند به دلیل شباهت‌‌های تاریخی همه این کشورها در تامین‌اجتماعی پیرو نظریه دولت رفاه باقی ماندند.
سوئد
رادیو سوئد در صفحه اینترنتی خود می‌‌نویسد که برخی از قوانین دولت رفاه تغییر کرده است، اما اساس آن باقی‌مانده است. پرفسور جان مگنوسن می‌‌گوید که این تغییرات به یک دلیل مشخص روی داده است. 2 کشور از 3 کشور به عضویت اتحادیه اروپا درآمده‌‌اند و همین موضوع باعث شده است کمی از سیستم رفاه اجتماعی دور شوند. اما اساس دولت رفاه همچنان استخوان‌‌بندی بیمه‌‌های همگانی را تشکیل می‌‌دهد. با این وجود در سوئد صندوق بیمه‌‌های اجتماعی، اداره کننده سیستم خدمات بیمه‌‌های اجتماعی است که در موارد بیماری، ناتوانی جسمی، سالمندی و پرستاری از فرزند بیمار امنیت مالی شخص را تامین می‌‌کند. صندوق بیمه اجتماعی همچنین در زمینه هماهنگی امور توانبخشی و دادن امکانات بازگشت به کار به بیماران و ناتوانان فعالیت می‌‌کند.
همچنین ۲۱ صندوق بیمه وجود دارد که همگی واحدهای اداری مستقل محسوب می‌‌شوند. هر صندوق بیمه توسط یک هیات مدیره و یک مدیر رهبری می‌‌شود. کمیته‌‌های بیمه‌‌های اجتماعی که از نمایندگان برگزیده مردم تشکیل یافته‌‌اند در مورد برخی پرونده‌‌های موجود تصمیم‌گیری می‌‌کنند. هر صندوق بیمه توسط یک اداره مرکزی رهبری می‌‌شود ولی تماس با مردم از طریق اداره‌‌های محلی موجود در مراکز پرجمعیت «کمون‌ها» صورت می‌‌گیرد. در سوئد ۲۹۰ کمون وجود دارد و کمون‌‌ها از حق خودگردانی گسترده‌‌ای برخوردارند و مسوولیت امور شهروندان را بر عهده دارند. این در شرایطی است که برخی کشورها نیز همچون سوئد با اندکی تفاوت از سیستم دولت رفاه پیروی می‌‌کنند. کانادا در آن سوی دنیا در کنار ایالات متحده از این سیستم پیروی می‌‌کند و دولت هزینه تامین رفاه اجتماعی را برعهده می‌‌گیرد. بیشتر منبع درآمد آن نیز از مالیات‌‌هایی است که دولت به دست آورده است.
آمریکا
در ایالات متحده در زمانی که اوج تبلیغات ریاست‌‌جمهوری بود یک نکته محل اختلاف دو دیدگاه شده بود. اوباما با لایحه‌‌ای دوقلو، جمهوری‌‌خواهان را به چالش کشیده بود و یکی از این قل‌‌ها، لایحه‌‌ای موسوم به Obamacare بود که هنوز محل جنجال و اختلاف است و درخصوص بیمه همگانی است. در این زمینه جمهوری‌‌خواهان نیز نشان داده‌‌اند قصد کوتاه آمدن در برابر این طرح را ندارند. زمانی که در سال ۲۰۰۸، باراک اوباما، رئیس‌‌جمهوری آمریکا شد، نزدیک به ۵۰ میلیون نفر در این کشور فاقد بیمه درمانی بودند. اما طرح اصلاح خدمات بیمه درمانی اوباما شامل چیست که باعث شده دیوان عالی آمریکا درعملی کم‌سابقه ۳ روز را در ماه آوریل به بررسی آن اختصاص دهد و ارائه نظر نهایی را به دو ماه بعد از آن ارجاع دهد؟
چرا ۲۶ ایالت آمریکا آن‌را مغایر قانون اساسی آمریکا دانسته و پای آن‌را به دیوان عالی آمریکا کشانده‌اند؟
قانون بیمه خدمات درمانی اوباما از چند قسمت متفاوت تشکیل شده، اما طرح بیمه همگانی، قسمتی است که بیشترین جنجال را برانگیخته است. این طرح، همه آمریکایی‌ها را موظف می‌کند برای خود بیمه تهیه کنند. افرادی که از این کار سرباز زنند، باید جریمه بپردازند.
مخالفان می‌گویند این خلاف قانون اساسی آمریکا است و دولت نمی‌تواند مردم را مجبور به تهیه بیمه کند. موافقان می‌گویند بیمه همگانی باعث می‌شود هیچ فردی بدون بیمه نباشد. از دیگر موارد این قانون می‌توان به باقی ماندن افراد زیر ۲۶ سال، تحت پوشش والدین خود اشاره کرد. بسیاری از جوانان آمریکایی که با مشکل اشتغال روبه‌رو هستند، از این مورد استقبال کردند. افرادی که پیشینه بیماری دارند نیز بر اساس قانون جدید، نیاز به پرداخت مبلغ بالاتر برای بیمه خود ندارند. با این وجود منتقدان معتقدند که در دولت رفاه، علاوه بر ایجاد نابرابری، انگیزه لازم برای فعالیت اقتصادی از شهروندان گرفته خواهد شد و همچنین حق دخالت دولت در همه عرصه‌های زندگی شهروندان توسط دولت و تنگ شدن حیطه اختیار و آزادی شهروندان نتایج بدی برای جوامع نوین به‌‌دنبال داشت. از این‌رو راستگرایان حتی در برخی موارد خواستار عدم دخالت دولت در زمینه بیمه همگانی هستند و آن‌را یک هزینه برای دولت می‌‌دانند و خواستار کمترین دخالت دولت در این زمینه هستند. جمهوری‌خواهان آمریکا به شدت طرفدار این نظریه هستند.