در ستایش پوپولیسم

نویسنده: Bill Kauffman

من نظرات مختلفی در مورد دونالد ترامپ دارم، اما حامیان او را دوست دارم؛ افرادی که از دل اندک آمریکایی‌هایی بیرون آمده‌اند که میهن‌پرست باقی مانده‌اند و بنابراین سادگی آنها، بدبینی و عیب‌جویی جلوه داده شده (یا شاید طور دیگری باشد)، از سوی دشمنان کشورشان مورد استهزا قرار گرفته‌اند و تشنه فردی در قدرت (یا در تلویزیون) هستند که ظاهرا اهمیتی نمی‌دهد آنها به قدرت پرشکوه آمریکایی پیوند خورده‌اند. آیا دلیل این علاقه وعده تاسیس دیواری در مرز با مکزیک است؟ ترس من این است که فانتزی‌های امور عام‌المنفعه من به ترسیم کج و معوج کلمه «عشق» در جاده، جایی که خروجی بزرگراه نیویوک به خیابان اوک (Oak Street) می‌رسد، محدود شود. اما سپس رویای خودم را کوچک می‌کنم.

پایگاه ترامپ با قدرت‌نمایی‌های راس پروت، آخرین نامزد تاجر ریاست جمهوری آمریکا، هم‌پوشانی دارد؛ فردی که اخلاق و رفتار جنگجویانه‌اش چشم‌اندازی نسبتا صلح‌جویانه و انزواطلبانه را پنهان می‌کرد و نسبت به مداخلات خارجی تردید داشت و آشکارا با موافقت‌نامه‌های تجاری مدیریت شده‌ای مانند NAFTA خصومت داشت. فرد دیگری که می‌توان گفت شباهت بیشتری با ترامپ دارد، ویلیام راندولف هیرست (William Randolph Hearst)، خبرنگار و سیاستمدار برجسته آمریکایی است که امروز به عنوان هدف فیلم «همشهری کین» ساخته اورسن ولز و نیز مالک قلعه هرست، از او یاد می‌شود و باعث می‌شود «برج ترامپ» در نیویورک مثل سریال «خانه کوچک» به نظر برسد. ویلیام هرست که از سوی عوامل حاکم هر دو حزب مورد حمله قرار می‌گرفت، مسیری پوپولیستی را هدایت می‌کرد و در این راه حامی ویلیام جنینگز بریان بود و «کفتارهای» وال استریت و پیشخدمت مغرورشان تدی روزولت را که به گفته او«خود را به شیطان فروخته بود» تقبیح می‌کرد و به شکل ناموفقی در سال ۱۹۰۴ نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری شد که تنها توانست آلتون پارکر، نامزد وال استریت را پشت سر بگذارد.

هرست توانست به عنوان یک احمق میهن‌پرست در طول جنگ اسپانیا-آمریکا به شهرتی بادوام برسد، اگرچه بعید است که او واقعا پیغام «شما تصاویر را مجهز می‌کنید و من جنگ را» را به فردریک رمینگتون هنرمند در کوبا مخابره کرده باشد. هرست با توجه به بدگمانی نسبت به آشوب‌های خارجی، پس از آن به بی‌طرفی تمایل پیدا کرد، اما همیشه آماده بود که به بی‌اعتنایی‌های واقعی یا فرضی، واکنش نشان دهد. روزنامه‌های او همواره این اعلامیه را منتشر می‌کردند: «آمریکا ابتدا باید شعار هر آمریکایی شود.» هرست همانند ترامپ که از بیان اظهارات تهدیدآمیز علیه پوتین خودداری کرده، نسبت به روسیه موضع نرمی داشت و جسورانه از به رسمیت شناختن دولت بلشوویک در دهه ۲۰ طرفداری می‌کرد. هرست همچنین طرفدار تمام و کمال محدود شدن مهاجرت بود؛ هم از بعد نژادپرستی ضدآسیایی و هم چون می‌دید مهاجران سختکوش استانداردهای زندگی کارگران آمریکایی را پایین می‌آورند. هیچ‌یک از آنها از «آمریکای کوچک» تقدیر یا خودش را با سرخوشی‌های خودمانی راضی نمی‌کرد.

ترامپ با خودستایی مضحکی مبنی بر اینکه «من نظامی‌ترین فرد موجود هستم» به‌طور حتم این گفته هرست را تایید می‌کند: «ما خواهان آمریکایی‌های بزرگ، در آمریکایی بزرگ هستیم که توسط نیروی دریایی بزرگی محافظت می‌شود، از هیچ‌کس هراس ندارد، بر هیچ‌کس تحکم نمی‌کند، مورد توهین هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد و در صلح و عزت قرار گرفته و آماده و قادر است که در نزاعی عادلانه با دنیا رو در رو شود.» اما با وجود این سلطه‌جویی‌ها، هرست قبل از دو جنگ جهانی در موضع صلح ایستاده بود. ترامپ به‌طور خاص در میان کهنه سربازان محبوبیت دارد؛ کارمندان امپراتوری هرست در گزینش جریان بی‌پایان پول و مزایا برای کهنه سربازان، هیچ اسرافی نکردند. هرست در پشتیبانی از ارتش موسوم به «ارتش پاداش» کاملا افراطی رفتار می‌کرد؛ ارتشی که از تجمع بیش از ۲۰ هزار سرباز باقی مانده از جنگ جهانی اول به همراه خانواده‌های آنها در واشنگتن در تابستان ۱۹۳۲ شکل گرفت تا مطالبات مالی خود را دریافت کنند. ترامپ و برنی ساندرز تنها نامزدهای فعلی هستند که می‌توان تصور کرد از چنین چیزی دفاع کنند.

ایان ماگریج در کتاب «دیدگاهی از شاندو: ویلیام راندولف هرست و سیاست خارجی آمریکا» می‌نویسد: «او مثل همه انسان‌های عوام‌فریب تاثیرگذار، این مهارت را داشت که انگشتش را روی خشم و شکایات واقعی مردمی که به آنها اهمیت می‌داد و روی آنها حساب کرده‌ بود، بگذارد.» از مقایسه بین این دو فرد نکات بسیاری به دست می‌آید: ملانی ترامپ هیچ شباهتی با ماریون دیویس ندارد و نیز هرست تسلط بیشتری بر امور جاری داشت. اما این دو فرد اشرافی منحصربه‌فرد، در ناسیونالیست بودن، انگیزش‌های ضد نخبه‌گرایی و نیز مورد نفرت بودن حاکمان وقت خود مشترک هستند. سیل افتراهای رسانه‌های شرکتی که ترامپ را هدف گرفته، تدبیری است که همیشه متوجه نامزدهایی می‌شود که تشکیلات موجود را تهدید می‌کنند؛ از هنری والاس و پات بوچانان تا درجات پایین‌تری مثل پروت و جس جکسون. عجیب است که امیدهای بسیاری از میهن‌پرستان آمریکایی نجیب‌زاده، به این تاجر معروف وابسته است، اما این چیزی است که بعد از فروپاشی معماگونه کمپین‌های جیم وب و راند پال، ناگزیر در اختیار ما قرار گرفته است؛ مردانی که مجبور بودند برای رای‌دهندگان ترامپ جذاب باشند.