کودکان جامعه هدف ما هستند
جواد نظام دوست رئیس هیات مدیره انجمن غارشناسان ایران همه ما می‌دانیم شکل دادن به یک درخت تناور که شکل گرفته و ساقه‌ها و ریشه‌های آن سفت و محکم شده است، کار دشواری است، بنابراین ما می‌توانیم با کاشت درختان جوان با روش و شیوه‌ای که می‌توان در آنها تغییرات ایجاد کرد، کار خود را آغاز کنیم. اگر ما بخواهیم در آینده‌ای نه چندان دور برای نسلی که وامدار آن هستیم؛ کاری انجام دهیم مسلما باید بیشترین فعالیت خود را روی کودکان متمرکز کنیم و آنها را به‌عنوان جامعه هدف خود در نظر بگیریم. اگر امروزه از جامعه‌ای به‌عنوان جامعه جهان سومی و در مقابل از جامعه‌ای به‌عنوان جهان اول و توسعه یافته نام می‌برند، تفاوت آنها در مقوله آموزش به کودکان است؛ به این ترتیب که جامعه دوم آموزش کودکان را سرلوحه کار خود قرار داده و توانسته است به نسل جوان خود مواردی را دیکته کند که آن نسل در حال عمل کردن به آنها است. بنابراین در حوزه محیط زیست نیز بهترین روشی که می‌توان در پاسداشت این مقوله مهم از آن بهره گرفت آموزش به کودکان است. شاید مشاهده نتیجه این آموزش به تاخیر بیفتد و سال‌ها طول بکشد اما مطمئن خواهیم بود که شیوه ما مشابه کاشت درختی است که سال‌های آینده پربار و شکوفا می‌شود.
برای این آموزش با توجه به امکانات محدود سازمان محیط زیست و بسیاری از نهادهای متولی می‌توان از ظرفیت بخش خصوصی و به ویژه بانک‌ها کمک گرفت. یکی از حوزه‌های فعالیت بانک‌ها سرمایه‌گذاری است؛ یک ضرب‌المثل چینی هست که می‌گوید اگر طرح یکساله داری درخت بکار، اگر طرح چند ساله داری چندین درخت بکار اما اگر طرح طولانی مدت‌داری انسان بکار. این نوع نگاه مبتنی بر این است که برای یک برنامه درازمدت و یک نگرش جامع کاشتن انسان یا تربیت انسان می‌تواند برای محیط زیست و نگاه اقتصادی که یک بنگاه بر آن تکیه دارد؛ بسیار موثرتر باشد. اگر ما گروه سنی را به سه بخش کودکان، جوانان و میانسالان و کهنسالان تقسیم کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که باید تمرکز خود را روی گروه اول قرار دهیم زیرا کودک پس از گذر از مرحله اول با آموزش‌های فراگرفته می‌تواند از آموزش‌ها در دو مرحله بعد کمک گرفته و آنها را در جامعه خود پیاده کند. بنگاه‌های اقتصادی برای کار خود می‌توانند به جای آموزش مستقیم از ابزاری نظیر انیمیشن یا نقاشی‌های متحرک و... استفاده کنند. با این شیوه می‌توان به کودکان آموزش داد که حفظ محیط زیست، حفظ آینده و حفظ زندگی است و این مطلب را به آنها فهماند که ثروت و دارایی بدون فضایی برای زیستن و تنفس کشیدن بی فایده است.
اما این آموزش باید چگونه انجام شود؟ آیا بنگاه‌های اقتصادی به تنهایی می‌توانند از عهده آن بربیایند یا باید این کار را با همکاری با سایر گروه‌ها انجام دهند؟ به گمان من بنگاه‌های اقتصادی می‌توانند با همکاری CBO‌ها این کار را به نحو احسن انجام دهند. CBO‌ها برخلاف NGO‌ها که یک محدوده وسیع را پوشش می‌دهند در سطح محلی فعالیت می‌کنند و دایره فعالیت‌شان بسیار کوچک است. در حال حاضر دنیا روی CBO‌ها تمرکز کرده است زیرا جامعه محلی به واسطه ارتباطات فراوان، به هم اعتماد دارند و آگاهی‌ها را به هم انتقال می‌دهند و یک فعالیت بین آنها سرایت می‌کند؛ بنابراین اگر بنگاهی می‌خواهد بحث آموزش محیط زیست را مدنظر قرار دهد یکی از بهترین گزینه‌ها برای سپردن این کار CBO‌ها هستند. بهتر است ما نیز مشابه سایر مناطق جهان و کشورهای توسعه یافته به جای تبلیغات کسل‌کننده و بیلبوردهای تکراری از ظرفیت‌های موجود در کشورمان بهره بگیریم و با انجمن‌های ملی و محلی در راه رسیدن به توسعه پایدار همکاری کنیم.