تغییر از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکتر است

مهدی برزین

در یک نقطه ثابتِ ایستگاه قطار که بایستی، این اسب آهنی، پای بر ریل می رود و می آید. غیر از بارهای جور و واجور، مسافر هم دارد... از همه جا و همه رنگ! جنسش جور است، وسیله رسیدن است تا جایی که دو خط موازی زیر پایش اجازه بدهد...مثل همان روزی که ریچارد ترویتیک به چرخ شکسته اولین قطار با موتور بخار که در طلیعه قرن نوزدهم ساخته بود، نگاه می کرد و نمی دانست جهان با همین پیشرانه ها و واگن هایش متحول می شود: چند تاجر و هنرمند، نقاش و دانشمند با قطار از این سو به آن سو می روند تا روزهای فردا را بسازند، توماس ادیسون در یکی از همین واگن های حمل بار، اولین آتش سوزی خود را تجربه می کند و غرب وحشی با کابوی های راهزنش به امید چند دلار این کوه آهن و فولاد را به گلوله می بندند.

از خاطر هر کس که نگذشت، بازرگانان خوب فهمیدند و پس از آن بود که مسیر توسعه از ریل راه آهن گذشت و حالا هر چه شاعر بگوید آهسته ران که آرام جانم می رود، گوش دیگ های بخار و پس از آن لوکوموتیوهای دیزل، بدهکار نبود، می رفت و می آمد که هنوز هم همین است. تاثیراتی که گسترش ارتباطات زمینی بر تحول اقتصادی و فرهنگی جوامع گذاشته شاید همپایه اختراع صنعت چاپ باشد، گاندی و سفرهایش با قطار در سراسر هند یک مثال روشن از همین واقعه است یا اتصال راه آهن عثمانی با اروپا که به ارتباطات مردم دو سوی غرب و شرق رنگی تازه بخشید. بله! قطار مانند گرده افشانی زنبور عسل هر جا که رفت نقطه وصل شد چون اقتضای طبیعتش همین است. اما اینجا در ایران، ماشین دودی عهد قجر از تهران تا شهر ری تنها نصیب ما از راه آهن بود تا دوره پهلوی که به اقتضای وضع آن روزها راه آهن سراسری با اما و اگرهای مسیرهایش شکل گرفت.

در دهه پنجاه خورشیدی کم کم نقش وسیله حمل و نقل روشن تر شد و پس از انقلاب اسلامی بود که دوباره تلاش شد پازل ناتمام تکمیل شود و با توجه به تجربیات دیگر کشورها مثل چین و ژاپن، از ضرورت قطار تندرو صحبت شد. اصفهان به عنوان یکی از شهرهای بزرگ و قطب صنعتی فرهنگی کشور میزبان اولین خطوط تندرو شد و سرانجام در دولت دهم، پروژه به امید تامین هزینه از دلارهای نفتی کلید خورد که با شروع تحریم های غرب و کاهش درآمدهای دولت ادامه آن به گل نشست. رییس دولت یازدهم اما در سفر بهمن ماه سال ۹۳ به اصفهان، یکی از اهداف خود را احداث مسیر دوخطه قطار تندرو اصفهان به قم و سپس تهران اعلام کرد و حالا با رفع موانع تامین مالی پروژه، مردم اصفهان منتظر راه اندازی آن در حداکثر چهار سال آینده هستند. ولی این قطار چابک قرار است با اصفهان چه کند؟!

اگرچه سال هاست اصفهان و تهران با خطوط قدیمی راه آهن به هم متصلند اما عواملی مانند بعد مسافت و سرعت پایین در کنار ایستگاه دور از شهر آن نتوانسته قطار را به صورت یک عامل اصلی حمل و نقل مسافر مطرح کند. ولی طرح جدید قطار تندرو با سرعتی معادل ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت در صورت اجرایی شدن فاصله زمانی اصفهان تا تهران را به یک ساعت و نیم و تا قم را به یک ساعت خواهد کاست. این کاهش زمان تاثیرات بسیاری در نحوه تعامل و زیست شهروندان دو سوی خط خواهد گذاشت. از آنجا که قرار است با ادامه این طرح، ایستگاه های قطار به داخل شهرها منتقل شود، رفت وآمد شهروندان آسانتر خواهد شد به نحوی که حتی دانشجویان برای رفتن به کلاس های درس خود یا شرکت در مجامع علمی و تحقیقاتی فرصت بیشتری می یابند. رفت و آمد سریعتر دانشجویان، محققان و فرهنگیان می تواند در از بین بردن فاصله های فرهنگی و اجتماعی موثر باشد. دیگر کمتر پیش خواهد آمد که مسئولی یا کسی که برای یک برنامه علمی، فرهنگی یا هنری به تهران یا اصفهان دعوت شده باشد، نگران دیر رسیدن خود باشد. علاوه بر آن اصفهانی ها به راحتی به بازارهای کا و سرمایه و پول تهران دسترسی خواهند داشت و یا به شمال کشور هم نزدیکتر خواهند بود و با این بحران بی آبی و احتمال مهاجرت گسترده از اصفهان معلوم است که بازارها چه تکانی خواهند خورد!

مساله دیگر قرار گرفتن شهر مقدس قم در میانه راه دو شهر بزرگ کشور است. قم به عنوان مرکزی مذهبی به همراه جمکران که سالانه محل حضور زائران بسیاری است، خواهد توانست ارتباط مفیدتر و سریعتری با مخاطبان خود ایجاد کند. تاثیرات آسان تر شدن تعاملات قم با اصفهان و تهران را می توان در حضور چهره به چهره بیشتر صاحبان معرفت و علوم دینی در این شهرها و آشنایی متقابل آنها با مردم و نیازها و دغدغه های فرهنگی و اجتماعی آنان جستجو کرد. اصفهان شهری مهاجرپذیر است و به نوعی بارانداز بعضی استان های همجوار خود محسوب می شود که تهدیدها و فرصت هایی چند را متوجه آن کرده است. تجمیع برخی امکانات باعث شده مهاجران اغلب در مناطق حاشیه شهر ساکن شوند و نوعی اختلاط فرهنگی با جامعه اصفهان پیدا کنند. اما با حل نشدن مهاجران در فرهنگ اصفهان گاهی تعارضاتی در سبک زندگی آنها با مردم اصفهان بروز می کند که به طور مثال در شاهین شهر یا بهارستان به صورت برخی ناهنجاریها یا تفاوت ها نشان میدهد.

وجود یک سیستم حمل و نقل سریع مثل قطار تندرو در کنار تکمیل حلقه های قطار شهری در میان مدت با کاهش عوارض حاشیه نشینی موجب توانمند شدن شهرک های اقماری مثل فولادشهر، شاهین شهر، بهارستان و حتی شهرک مجلسی و بالاتر رفتن کیفیت زندگی در آنها به لحاظ ایجاد فرصت های بیشتر در ارتباط با تهران یا قم خواهد شد. البته از سوی دیگر برخورد بیشتر خرده فرهنگ ها و سبک های زندگی که با تسریع رفت و آمد به وجود می آید در صورت مدیریت نشدن از سوی متولیان زمینه نوعی آشفتگی فرهنگی و تعارض خواسته ها و ایده آل های زندگی را فراهم می کند. افزونه های جانبی قطار تندرو مثل بازارهای تامین مایحتاج و تفریح مسافران در دو سوی خط یا مهمانسراها و مسافرخانه ها در شهرهای عبوری و ایستگاه های درون شهری نوعی از سبک زیست ناپایدار را رقم می زنند که ارتزاق خود را وابسته به گذر مسافر می بیند. کسانی که برای رسیدن به تهران ابتدا خود را به اصفهان می رسانند یا از تهران و قم به خانه های خود بر می گردند، آنها که در گریز از چیزی یا کسی با سرعت بالا شمال تا جنوب کشور را در می نوردند، همه در میانه راه اصفهان توقف می کنند؛ داشته های آنان لزوماً با مختصات فرهنگ جامعه میزبان همخوانی ندارد و نیاز به ایمن سازی مسیر این داد و ستدها خواهد بود.

بازخوانی تجربه های مشابه در کشورهای دیگر نشان می دهد وقتی یک ابرشهر مثل تهران ارتباطی سریعتر با کلان شهری دارای سبک زیست کم و بیش سنتی مثل اصفهان پیدا می کند، نوعی آشفتگی را به مقصد تزریق می کند چون تهران خود حامل و منشاء آن است و ملقمه ای از مدرنیته، انتظارات مدیریت نشده و روش های متفاوت کسب درآمد که با چاشنی سرعت همراه شده اند به شهری با سنت قدیمی صبر و حوصله که در آن سلسله مراتب فرهنگی و معیشتی به نوعی رعایت می شود، هجوم می آورد. شهر اصفهان چند سالی است که با پدیده سرایت سرعت مواجه است به این معنی که روند تحولات در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، بافت معماری شهری و سبک زندگی به سرعت در حال تغییر است. محلات به وسیله خیابان ها و اتوبان ها قطع می شوند، خطوط اتوبوس تندرو در مسیرهای پر رفت و آمد، شمال وجنوب شهر در می نوردند و نسل های جدید به سرعت با ابزارها و هنجارهای جدید خو می گیرند تا جایی که شناخت شهر برای کسی که چندماهی از صحنه دور بوده مشکل می شود.

این وضعیت سرایت سرعت با ورود عامل قطار تندرو و عوارض جانبی آن، دچار جهش خواهد شد، دیدگاه های نسل های جدید نه فقط از دریچه فضای مجازی که با حضور مستقیم فضایی مثل تهران به صورتی تصاعدی تغییر می کند. حوزه هایی مثل نحوه پوشش، حضور زنان در اجتماع، تفریح و سرگرمی و حتی رفتارهای درون گروهی، دچار دگرگونی سریع تر خواهد شد. اگر این تحولات از دید صاحبنظران به عنوان پدیده هایی واقعی در دنیایی واقعی مورد بررسی قرار بگیرد و از برخورد شعاری پرهیز شود، می توان با مدیریت صحیح این مسائل را در چهارچوبی وسیع با هنجارهای مورد قبول جامعه تطبیق داد و از آن بهره برد، در غیر این صورت باز هم در پایان خط قطار به این فکر می کنیم که آیا خط را درست سوار شده ایم یا نه!