خطر در کمین استقلال روزنامه‌نگاری

رفیعه هراتی

تهدیدهای روزنامه‌نگاری و استقلال روزنامه‌نگاری در اشکال مختلفی وجود دارند. در افراطی‌ترین حالت، روزنامه‌نگاران از سوی آن دسته از بازیگران سیاسی که خواهان نفوذ در فضای اطلاعاتی هستند به‌طور مستقیم تهدید و ارعاب می‌شوند و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. گاهی این تهدیدات و حملات که با هدف تحت کنترل درآوردن آنچه روزنامه‌نگاران می‌نویسند و می‌گویند، انجام می‌شود شکلی از تبلیغات به خود می‌گیرد. هدف از این تبلیغات نه تنها ساکت کردن روزنامه‌نگاران خاص است، بلکه پیامی روشن به دیگر روزنامه‌نگاران نیز ارسال می‌کند. اشکال متداول تبلیغات شامل رویکردهایی به‌منظور جهت دادن به دیدگاه‌ها و اقدامات از طریق دستکاری اطلاعات است. گرچه طیف این تهدیدات مختلف است و از تهدید کردن تا کشتن را دربر می‌گیرد، اما آثار آن عمیقا به استقلال روزنامه‌نگاران لطمه می‌زند. برخی معتقدند تبلیغات، نوعی ارتباطات اقناعی و در جهت اقناع و ترغیب افراد است. اما در قرن‌های ۲۰ و ۲۱ اکثر تعریف‌هایی که از تبلیغات ارائه شده است، تبلیغات شکلی از اقناع‌کنندگی معرفی شده است که از طریق دستکاری و نابودی اراده عقلانی عمل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین شیوه‌هایی که تبلیغات خود را بروز می‌دهد و شاید یکی از مسائلی که همواره با ارتباطات تبلیغاتی همراه است، شامل نوعی از فریب است. تبلیغات از طریق دروغگویی آشکار، حذف اطلاعات مهم، تحریف یا راهنمایی غلط همواره شامل دستکاری اطلاعات است و مردم را نسبت به واقعیت فریب می‌دهد. برای جامعه غرب، مهم‌ترین و مستندترین نمونه این تبلیغات، تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ بود. طی این دوره، کمپین‌های اطلاعاتی دولت‌های آمریکا و بریتانیا از طریق ترکیبی از تحریف و حذف اطلاعات، به غلط مردم را به این باور رساندند که تهدید فوری و آشکار از طرف تسلیحات کشتار جمعی عراق وجود دارد. همانطور که چیلکات (رئیس تحقیقات پیرامون جنگ عراق) اعلام کرده است، تونی بلر، نخست‌وزیر وقت بریتانیا، به‌منظور ترغیب بریتانیا به جنگ با عراق «فراتر از واقعیات موجود» رفته است.

البته، به تازگی موضوع فریب و دستکاری به محور اصلی بحث‌ها پیرامون بحران مشهور به بحران«اخبار جعلی» تبدیل شده است. اکثر این بحث‌ها به‌دلیل نگرانی مراکز لیبرال در گرفته است. این مراکز معتقدند علت اصلی بحران سیاسی به وجود آمده در بریتانیا که از بحث‌های خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ناشی شده است و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا، دروغ‌‌پراکنی‌هایی است که در رسانه‌های غیررسمی و غیرمعتبر صورت گرفته است. همزمان اصطلاح «اخبار جعلی» به یک رفتار تبلیغاتی تبدیل شده است که اطلاعات تدوین شده از سوی رسانه‌های جایگزین را چه درست باشند و چه نادرست، بی‌اعتبار می‌کند و ادعاهای مکرر درمورد روسیه مبنی بر دخالت این کشور در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و اقدامات نظامی مسکو در سوریه را تایید می‌کند. در این مورد، مدارکی برای تایید ادعاها درمورد روسیه ارائه نشده است. علاوه بر این، رسانه‌های معتبر توجه کمی به محتوای ایمیل‌های هک شده کنگره ملی دموکرات داشتند. هک شدن این ایمیل‌ها بحث‌های زیادی را پیرامون انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و ادعای جنگ اطلاعاتی روسیه به راه انداخت.

در حقیقت ایمیل‌های هک شده‌ای که از سوی ویکی‌لیکس منتشر شد، نشان داد که در دور مقدماتی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، بین هیلاری کلینتون و برنی سندرز، دو کاندیدای حزب دموکرات، کنگره ملی دموکرات به‌طور فعالانه از کلینتون حمایت می‌کرده است. البته هیچ چالش جدی درمورد صحت این ایمیل‌ها وجود ندارد و بنابراین نمی‌توان آنها را به عنوان نمونه واقعی اخبار جعلی درنظر گرفت. اما این مساله متوقف نشده است. رسانه‌ها ارتباط روسیه با هک شدن این ایمیل‌ها را پوشش می‌دهند و این اخبار را با روایت‌های جعلی و تبلیغاتی تلفیق می‌کنند. علاوه براین، درمدتی که بحث اخبار جعلی بر رسانه‌های جایگزین و بازیگران خارجی (برای مثال روسیه) متمرکز شده بود، توجه اندکی به استفاده از فریب و تبلیغات از سوی دولت‌های غربی می‌شد. باید به این مساله توجه داشت که علاوه‌بر ادعا‌ها و ضد ادعاها درمورد اخبار جعلی، جهت‌گیری و فریب، تبلیغات شامل اقدامات هماهنگ و فراتر از دستکاری پیام‌های رسانه‌هاست. تبلیغات، بسیج منابع و اقدامات فیزیکی را نیز شامل می‌شود.

برای مثال، در ارتباط با درگیری‌های سوریه، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در سال ۲۰۱۱ اجازه آموزش بیش از هزار فعال سوری، دانشجو و روزنامه‌نگاران مستقل را صادر کرد تا رژیم آمریکا را ترغیب کند اولویت خود را تغییر دهد. این در شرایطی است که سازمان کلاه‌سفیدها با نام رسمی دفاع مدنی سوری، به‌دلیل عملکردش به عنوان ابزار تبلیغاتی حامی مداخله، مورد انتقاد قرار گرفته است. این سازمان، که ظاهرا برای نجات مجروحان غیرنظامی در سوریه تاسیس شده است و منبع اصلی اطلاعاتی برای رسانه‌های عمده غربی است، از سوی دولت‌های غربی تامین مالی می‌شود و تنها با گروه‌های مخالف و مناطق تحت کنترل مخالفان سوری در ارتباط است.

همچنین شاهد افزایش نگران‌کننده تلاش‌های سازمان یافته برای خاموش کردن صداهای مخالف در غرب هستیم. برای مثال، سازمان «پروپورنوت» فهرستی از سایت‌های خبری را منتشر کرده و مدعی شده است که این سایت‌ها تبلیغات روسی را اشاعه می‌دهند. سایت پروفسرواچ نیز فهرست سیاهی از اسامی اساتید آمریکایی تهیه کرده و آنها را به تعصب لیبرال و ضدیت با ارزش‌های آمریکایی متهم کرده است. به نظر می‌رسد این اقدامات و اقدامات مشابه، به‌منظور اعمال محدودیت بر آزادی بیان در غرب و در حکومت‌های غیر لیبرال دموکراتیک انجام می‌شود و همچنین مانع می‌شود رسانه‌های خبری نقش خود را به عنوان ناظر و جوینده حقیقت ایفا کنند. در حقیقت، افرادی که ادعاهای رسمی درباره سوریه را به چالش کشیده‌اند به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌اند و این در شرایطی است که پیتر فورد، سفیر سابق بریتانیا در سوریه و پیتر هیچنز، روزنامه‌نگار و نویسنده بریتانیایی، هر دو اعلام کردند که افکار عمومی غرب درباره واقعیت شرایط سوریه به‌شدت در اشتباه است.

باید بپذیریم که احتمالا جنگ سوریه نیز به اندازه جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ آغشته به اطلاعات دستکاری شده و تبلیغات است. به‌طور خلاصه، به نظر می‌رسد عملیات تغییر رژیم در سوریه که با حمایت غرب انجام می‌شود و شامل حمایت و تسلیح گروه‌های افراطی است، از طریق کمپین تبلیغاتی، کم‌رنگ شده و در عوض درمورد رژیم اسد سیاه‌نمایی می‌کند و یک روایت ساده از «خوب» در برابر «شر» ارائه کرده است. آیا می‌توان گفت در حوزه افکار عمومی غرب، بحرانی وجود دارد که در آن تبلیغات و اخبار جعلی منتشر شده از سوی رسانه‌های اصلی و دولت‌ها شرایطی را ایجاد کرده است که «عملکرد نادرست رسانه» را درپی دارد؟

احتمالا چنین بحرانی وجود دارد. استراتژی‌های ارتباطاتی دولت‌ها شامل ترکیب اغراق و حذف اطلاعات، به همراه دروغ‌های آشکار گاه و بی‌گاه، و سازماندهی نهادهایی با هدف جهت‌دهی به فضای اطلاعاتی از طریق ارعاب اندیشه‌های آزاد و مخالف‌، همه به این معنی است که استقلال روزنامه‌نگاری و آزادی در خطر جدی قرار دارد. زمانی که می‌توان کشوری را براساس ادعاهای جعلی و ساختگی درباره تسلیحات کشتار جمعی مورد هجوم قرار داد و براساس دروغ و تبلیغات در کشوری دیگر به‌منظور تغییر رژیم جنگ به راه انداخت، یعنی یک جای کار کاملا غلط است. دروغ و تبلیغات نسبت به نمونه‌های تهدید و خشونتی که معمولا خارج از دنیای غرب دیده می‌شود، چندان خشن به نظر نمی‌رسند، با این وجود تاثیرگذار هستند. به‌نظر می‌رسد، غرب قبل از اینکه دیگران را به باد انتقاد بگیرد، باید مشکلات خود را حل کند.