خشم؛ هیجانی قابل مدیریت

میترا فتحی
مربی بین‌المللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@mitrafathi.com

خشم یکی از رایج‌ترین هیجاناتی است که مردم جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. منظور از هیجان رایج این است که در طول روز بسیاری از افراد چند بار خشم را تجربه می‌کنند، تا جایی که حتی در برخی از افراد خشمگین شدن یا خشمگین ماندن به یک عادت تبدیل شده است. خشم نیرومندترین هیجان آدمی است که با نیروی خود هم می‌تواند باعث سقوط شخصیتی فرد شود و هم می‌تواند به فرد نیرویی جهت تغییر دهد، البته اگر به‌طور صحیحی هدایت و تخلیه شود. خشم هیجانی است که ممکن است فقط به امروز یا دیروز فرد مربوط نباشد، گاهی خشم ما ریشه در چند سال گذشته یا ده‌ها، صد‌ها و حتی هزاران خشم کوچک دیگر دارد. بنابراین، اولین قدم در ریشه‌یابی خشم این است که به یک مشاور کاردان مراجعه کنید تا با کمک او خشمتان را به نوعی کالبد شکافی کنید. فراموش نکنید که در هر جای دنیا هم که باشید، در مسیر تغییر به کمک یک راهنما نیاز دارید. برای هر تغییری مراحلی را باید بگذرانید، برای تخلیه خشم نیز استثنایی وجود ندارد.

مراحل مهم برای تغییر چیست؟

دیدن واقعیت. دیدن واقعیت یعنی چشم خود را خوب باز کنید تا نسبت به آنچه که واقعا هستید و نسبت به «بودن» خود آگاهی پیدا کنید. بسیاری از افراد شناخت واقعی از واقعیت خود ندارند، آنها در توهم و خیالی از خود زندگی می‌کنند. بسیار مهم است که ما بتوانیم آنچه که هستیم را ببینیم و این قدم مهمی در مسیر تغییر خود است.

شناخت خود واقعی و توجه به آن. در این مرحله، به خود توجه کنیم، یعنی توجه کنیم که این واقعیت من برای من چه پیامی به همراه آورده است؟ منبع آن چیست؟ شدت آن چقدر است؟ و... تا به شناخت مناسبی نسبت به خود برسیم. بنابراین، قدم بعدی این است که بدانیم هدف، «شناخت خود» است، اینکه بفهمیم که واقعا چه فردی هستیم. پذیرفتن خود. خیلی از افراد ممکن است گاهی خود واقعی خود را ببینند اما واکنش بعدی آنها ممکن است با این جملات همراه باشد که: «این من نیستم»، «من که اینطوری نبودم.» و... یا اینکه برای فرار از مواجهه با خود به انواع توجیهات و سرگرمی‌ها پناه ببرند. اما واقعیت این است که «این من هستم». اگر آنچه را که هستیم بپذیریم، می‌توانیم قدم‌های بعدی را برداریم.

شناخت راه‌های تغییر و تمرین رفتارهای جدید. حالا که واقعیت خود را توانستیم ببینیم، به آن توجه کردیم، آن را شناختیم، و پذیرفتیم این چیزی که دیده‌ایم خود ما هستیم باید راه‌های تغییر را شناسایی کنیم و رفتارهای جدید را تمرین کنیم. اگر این چند مرحله را خوب، دقیق و به کمک یک راهنما بگذرانید قطعا به تغییری که می‌خواهید دست می‌یابید. فراموش نکنید که برای تغییر هیچ راهی وجود ندارد جز خود «تغییر»؛ یعنی به‌طور کامل باید روش زیستن، روش تفکر، رفتار‌ها و افکار خود را تغییر دهید.برای مدیریت خشم نیز باید ابتدا چند مرحله ذکر شده را بگذرانید، سپس وارد مراحل تخلیه یا مدیریت صحیح خشم شوید.

توقعات خود را شناسایی کنید. یکی از ریشه‌های خشم ما ناکامی است و ناکامی ریشه در توقعات ما دارد. هر چه توقعات ما بیشتر باشند، بیشتر خشمگین و غمگین می‌شویم. توقع یعنی اینکه انتظار داشته باشیم و بخواهیم که امور طبق خواسته ما باشند و اگر این امر محقق نشود، احساس ناکامی و خشم می‌کنیم. توقعات به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف. توقعات منطقی

ب. توقعات غیر منطقی

برخی از توقعات ما توقعاتی منطقی هستند، مثلا، وقتی در یک رابطه قرار می‌گیریم می‌توانیم توقع داشته باشیم که فرد مقابل نیز در رابطه حضور داشته باشد، می‌توانیم توقع داشته باشیم که وقتی ما به دیگری احترام می‌گذاریم او نیز به ما احترام بگذارد. کارفرما می‌تواند از کارکنان خود توقع داشته باشد که کارشان را به درستی انجام دهند و... اما باید به خاطر داشته باشیم که همین توقعات منطقی می‌توانند تبدیل به توقعات غیر منطقی شوند. توقعات منطقی زمانی تبدیل به توقعات غیر منطقی می‌شوند که رفتار خود ما با توقع ما هماهنگی نداشته باشد، چه از نظر نوع رفتاری و چه از نظر شدت آن. به عنوان مثال، کسی که خودش در رابطه‌ای حضور ندارد، یا به دیگری احترام نمی‌گذارد، یا کارفرمایی که خودش به کارکنان خود احترام نمی‌گذارد و شرایط مناسب را برای بهبود کاری آنها فراهم نمی‌کند، نمی‌تواند توقع داشته باشد که دیگران این رفتار‌ها را در مقابل او داشته باشند. گاهی توقعات ما آنقدر وسیع هستند که حتی نوع آب و هوا را هم شامل می‌شوند! یعنی اینکه، به عنوان مثال، توقع داریم امروز هوا صاف و آفتابی باشد تا به کارهایمان برسیم، اما امروز باران می‌بارد و این موضوع باعث ایجاد رنجش و خشم در ما می‌شود. این نوع توقعات ریشه در خودشیفتگی ما دارند، طوری‌که توقع داریم دنیا طبق خواسته و نیاز ما رفتار کند. اما واقعیت این است که دنیا هیچوقت کاملا طبق خواسته ما رفتار نمی‌کند، زیرا دنیا شامل قوانین است و طبق قوانین رفتار می‌کند.

ترس‌های خود را شناسایی کنید. یکی از مهمترین ریشه‌های خشم، ترس است. برخی گمان می‌کنند که فرد خشمگین در لحظه خشم، ترسی در خود ندارد درحالی‌که اتفاقا یکی از هیجانات متعاقب و واکنش‌های رایج به ترس، خشم است. از میان این ترس‌ها می‌توان به ترس از از دست دادن اشاره کرد. زمانی که ما احساس می‌کنیم در شرف از دست دادن چیزی هستیم یا افسرده و غمگین می‌شویم یا خشم و واکنش خشم را برای تغییر شرایط از خود بروز می‌دهیم. ترس‌های خود را شناسایی کنید و برای مواجهه با آنها از کمک یک مربی یا مشاور کاردان استفاده کنید.

هنگام خشم از عامل محرک فاصله بگیرید. گاهی ما فکر می‌کنیم زمانی که خشمگین می‌شویم باید واکنش نشان دهیم وگرنه زمان می‌گذرد و ما دست خالی می‌مانیم. خبر خوش این است که هیچوقت دیر نیست. بنابراین، زمانی که از کسی خشمگین می‌شوید به او بگویید که عصبانی هستید و از وی فاصله بگیرید؛ خود را آرام کنید، نفس‌های عمیق بکشید، خوب فکر کنید و خشم خود را با نوشتن بر روی کاغذ یا با صحبت با فردی مورد اعتماد تخلیه کنید. حتما بعد از این مدت کوتاه بهترین راه‌های برخورد با آن شخص به ذهنتان خطور می‌کند. سپس می‌توانید بازگردید و مساله را با او در میان بگذارید. با تمرین این سه روش علاوه‌بر مدیریت خشم، سطح خشم خود را نیز کاهش می‌دهید. بنابراین، اگر فرد خشمگینی هستید و می‌خواهید از این حال رها شوید، از همین امروز برای تغییر اقدام کنید.

خشم؛ هیجانی قابل مدیریت