ارزیابی عملکرد دولت یازدهم در سه سال گذشته

حمیدرضا موحدی‌زاده
فعال سیاسی اصلاح‌طلب

دولت دکتر روحانی و احزاب و جریان اصلاح‌طلب در ایران به نوعی مدیون یکدیگر هستند زیرا اگر دولت تدبیر و امید روی کار نیامده بود، اصلاح‌طلبان نمی‌توانستند دوباره به سپهر سیاسی ایران بازگردند و از این بابت مدیون دولت جدید هستند. رئیس‌جمهور و دولت تدبیر و امید هم بخش بزرگی از پیروزی خود را مدیون تفکر و جریان نیرومند اصلاح‌طلبی کشور و ایران اسلامی است، زیرا اگر تلاش‌های فراوان و تشکیلاتی اصلاح‌طلبان نبود، اگر صبر و متانت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نبود و گذشت و فداکاری سایر بزرگان و دلسوزان اصلاحات از جمله گذشت اخلاقی و تاریخی دکتر عارف نبود، به احتمال قوی پیروزی دکتر روحانی تضمینی نداشت. اصلاح‌طلبان توانستند، فضای سرد حاکم بر جامعه را شکسته و عرصه سرنوشت را گرم و فعال کنند، پس دولت امروز ما به نوعی مدیون از خودگذشتگی و بلوغ سیاسی اصلاح‌طلبان است.

تجربه مشترک و ارزشمندی که هر دو جناح اصلی کشور در سال‌های اخیر، آن هم در فضای اعتدال و عقلانیت و برخورداری از نعمت دولت روحانی به دست آورده‌اند، دستیابی به بلوغ سیاسی و پختگی لازم است، آنها به خوبی دریافته‌اند شیوه و روش‌های خشونت‌آمیز، بداخلاقی، افراط و تفریط مناسب نیست و ضررهای آن به مراتب بیشتر از فواید احتمالی آن است. ما بر این باوریم که هر دو جریان اصلی انقلاب و نظام تا حدودی دغدغه‌های مشترک دارند، نیازهای مشترک را نیز احساس می‌کنند، اما واضح است که ما در شیوه مدیریت جامعه و اجرای برنامه‌ها با هم اختلاف نظر داشته باشیم و متفاوت فکر کنیم.

به طور مثال روشن است اگر ما به عنوان اصلاح‌طلبان در سال ۱۳۹۶ شورای شهر مشهد را از طریق جلب اکثریت آرای مردم و جوانان مشهدی در اختیار بگیریم، شیوه بهتر و متفاوتی را در اداره شهر مشهد و پاسخگویی به نیازهای مردم و نسل جوان و زنان در پیش خواهیم گرفت و با مطالعات تطبیقی و تجارب گرانبهایی که از دوره‌های قبل با نگاه به آینده داریم و هم‌اکنون در مراکزی مشغول تحقیق و بررسی ابعاد و زوایای آن هستیم، می‌توانیم فضای مناسبت‌تر و کارآمدتری را برای شهروندان فراهم کنیم و اگر در مجلس هم نمایندگانی داشته باشیم و بتوانیم اکثریت را به دست بگیریم، شیوه متفاوتی را در تصویب و اجرای قوانین کارشناسانه‌تر، کارآمدتر و پاسخگو به نیازهای مردم در پیش خواهیم گرفت و به نظر می‌رسد مهمترین نیاز جامعه امروز ما، مدارا کردن در عرصه‌های فرهنگی و سیاسی بوده و تحمل یکدیگر و درک مشترک از آن جمله است.

در این میان لازم است به چند نکته اساسی اشاره کنم؛ نخست این که چرا در جامعه ما حالت سیاست‌گریزی و حزب‌گریزی به وجود آمده است؟ شاید یک علت این باشد که ما نتوانسته‌ایم تعریف درستی از سیاست، فواید و کارکردهای حزب را ارائه و آن را در جامعه نهادینه کنیم و این مطلب روح جامعه ما را آزار می‌دهد. سیاست‌مداران باهوش هرگز منتظر نمی‌مانند اول فقر، فساد و تبعیض جامعه را فرا بگیرد و بعد به فکر چاره‌اندیشی بیافتند. آنها باید بدانند تبعات و نتایح احتمالی هر سیاست و برنامه‌ای در حال حاضر و آینده چه می‌تواند باشد. اگر آثار مثبت و مفیدی دارد آن را حمایت، تقویت و به پیش ببرند و اگر هم آثار منفی و زیان‌بار دارد، از گسترش آن جلوگیری کرده و نسبت به اصلاح و تصحیح آن اقدام کنند و در صورت لزوم در آن سیاست و برنامه اشتباه تجدیدنظر کرده و جبران کنند و در همه جای دنیا این روند وجود دارد و اتفاق خاصی هم نمی‌افتد.

نکته دوم انتظارات متقابل دولت و احزاب از یکدیگر است، انتظار دولت‌مردان از احزاب سیاسی این است که آنها در چهارچوب قانون رفتار و عمل کرده و جامعه را ملتهب نکنند و سطح انتظارات مردم را از حد امکانات و مقدورات بالا نبرند که با فراز و نشیب‌های تلخ و شیرینی که هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به دست آورده‌اند، در ایام دولت تدبیر و امید نسبت به رعایت و التزام به قانون پایبند بوده‌اند. انتظار دیگر دولت، اعمال کارکردهای احزاب است که تجمیع خواسته‌ها و مطالبات مردم از مهمترین کارکردهای آنهاست و سپس از طریق نمایندگان و مقاماتی که در مجلس و دولت دارند، قادرند این خواسته‌ها و مطالبات را که در قالب شعارها و وعده‌های انتخاباتی احزاب مطرح شده، تبدیل به طرح، لایحه و قانون کرده و با اجرای صحیح و سودمند آن قوانین، طعم شیرین کار حزبی در کام مردمان و اکثریتی از جامعه که به برنامه‌ها و کاندیداهای حزب مورد قبول خود رأی داده‌اند، مزه کرده و این حرکت اجتماعی، سیاسی و تشکیلات حرفه‌ای تداوم داشته باشد.

یکی دیگر از مهمترین کارکردهای حزب ارائه راهکار و برنامه برای برون‌رفت دولت از موانع و مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده که این کار کم و بیش در حال انجام است. و اما انتظارات و مطالبات احزاب اصلاح‌طلب از دولت و کابینه دکتر روحانی؛ نخستین مطالبه ما از دولت، بسترسازی برای رقابت احزاب سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گراست و این مهم از طریق تصویب و اجرای قوانین کارآمد که پاسخگوی نیازهای جدید مردم و نسل جوان باشد، امکان‌پذیر است. احزاب باید در یک شرایط برابر بتوانند به گسترش کار حزبی و عضوگیری و فعالیت انتخاباتی بپردازند. دومین خواسته جریان اصلاح‌طلب استان خراسان رضوی و به ویژه شهر بزرگ مشهد، امانت‌داری رأی مردم است.

فرمانداران به عنوان نمایندگان عالی دولت و مسئول اجرای سالم، صحیح و آرام انتخابات، وظایف قانونی به عهده دارند که باید مانند هیأت‌های نظارت بتوانند از این اختیاراتی که در قانون انتخابات پیش‌بینی شده، استفاده کنند. سومین انتظار احزاب اصلاح‌طلب از دولت، پاسداری از حقوق مردم و صیانت از قانون اساسی است که حاصل خون شهیدان ماست؛ در این مسیر هر چقدر دولت و رئیس جمهور به وعده‌های انتخاباتی خود وفادار و پایبند باشند، پشتیبانی و حمایت بیشتر مردم و زنان و جوانان را به دنبال خواهند داشت. لازم است به چند نکته درباره شهر مشهد نیز اشاره شود؛ حال که سازمان فرهنگی بین‌المللی یونسکو، مشهد را در سال ۲۰۱۷ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی کرده است، جا دارد که شهر ما در طراز پایتخت فرهنگی جهان اسلام (قریب به ۶۰ کشور جهان) ظاهر شود و درخشش داشته باشد. مردمی که در این شهر زندگی می‌کنند حق دارند به رفع نیازهای انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تفریحی خود بپردازند و لازم است در کنار گسترش مساجد از امکانات مدرسه و دانشگاه، موسیقی و سالن نمایش نیز برخوردار باشند.