«کارآفرینی»؛ مفهومی ارزشمند و متفاوت با «ایجاد اشتغال»

آیا ثروتمند‌ترین افراد جهان کسانی بوده‌اند که ارثیه هنگفتی به آنها رسیده است یا تحصیلات دانشگاهی بالایی داشته‌اند؟ جالب است بدانید طی ده سال گذشته به‌طور میانگین بالای ۶۰درصد میلیاردرهای جهان یا جزو خانواده‌های فقیر بوده‌اند یا تحصیلات دانشگاهی پایینی داشته‌اند. این آمار واقعا قابل تامل است. در فقدان این موارد چه عاملی آنها را جزو ثروتمندترین افراد جهان کرده است؟ برچسب‌گذاری این‌گونه افراد در اقتصاد با واژه کارآفرینی انجام می‌شود. این‌گونه افراد تاثیرات بسیار مهمی بر زندگی افراد کشورهای مختلف داشته و خواهند داشت.

شومپیتر (۱۹۱۱) که برخی او را پدر علم کارآفرینی می‌دانند بیان جالبی از افراد کارآفرین دارد. او بیان می‌کند که کارآفرینی به‌عنوان چرخ گرداننده تولید و توسعه اقتصاد، زمانی اتفاق می‌افتد که افرادی در بین سایر افراد جامعه با خطرپذیری اقدام به نوآوری کرده و در پی جایگزین کردن روش‌های جدید به‌جای روش‌های قدیمی استفاده از منابع هستند. ابداعات، نوآوری‌ها، خلق کالاها و بازارهای جدید ارزش اقتصادی فراوانی دارند که زمینه‌ساز اشتغال و افزایش تولید و کسب درآمد گروه زیادی از مردم می‌شوند. گاهی دیده می‌شود در کشور ما به کسانی که خواهان ایجاد یک بنگاه اقتصادی برای تولید کالایی هستند که هم‌اکنون در حال تولید است، کارآفرین اطلاق می‌شود و از پیشنهادات آنها تحت عنوان طرح‌های کارآفرینی یاد می‌شود. برای مثال احداث یک گاوداری یا گلخانه در منطقه‌ای که از نظر تولید این محصولات فقیر است یک طرح کارآفرینی قلمداد می‌شود، که بنا به دلایلی که بیان خواهیم کرد این نوع برداشت صحیح به‌نظر نمی‌رسد.

بیایید نگاهی دقیق‌تر به این واژه کنیم، آفرینش یا خلق یک کسب‌وکار، نه گسترش شغل موجود. البته هر دو ارزشمند هستند ولی مراتب و ماهیت آنها با هم متفاوت است.تمیز دادن این دو مفهوم از یکدیگر، پاسخ سوال ابتدایی این یادداشت مبنی بر چگونگی ثروتمند شدن افرادی بدون سرمایه یا تحصیلات عالی را نیز پاسخ خواهد داد. استیو جابز یکی از چهره‌های ماندگار در صنعت سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای کامپیوتری در سال ۱۹۹۷ در کلیپ تبلیغاتی شرکت اپل تحت عنوان «متفاوت فکر کنید» که در آن تصاویری از چهره‌های بزرگ تاریخی مثل گاندی، انیشتین، پیکاسو، مایکل جردن و... گنجانده شده بود، به‌صورت ضمنی اشاره زیبایی به ارزش آنچه کارآفرینان برای دنیا انجام می‌دهد داشت. منظور جابز از متفاوت فکر کردن، اندیشیدن و رفتار کردن بر خلاف آن چیزی است که در حالت معمول در حال اتفاق افتادن است، که البته کار بسیار خطرناکی خواهد بود چون ممکن است منجر به هدر رفتن میزان زیادی از وقت و سرمایه شما شود. به همین دلیل است که اگر زندگی کارآفرینان و افراد موفق اقتصادی را بخوانید یک ویژگی مشترک در تمامی آن‌ها، حجم شکست‌های بیشمار همراه با پشتکار بالا است. کلیپ تبلیغاتی جابز نشان می‌دهد به‌رغم محدودیت‌های ذهنی و جسمی افراد، آنها چگونه توانسته اند خلاف آنچه همگان تصور می‌کنند عمل کرده و به موفقیت‌هایی در سطح دنیا دست پیدا کنند. حال ببینیم نتیجه این نوع طرز فکر و عمل کردن در اقتصاد چه نتیجه ای برای افراد موفق خواهد داشت. وقتی متفاوت فکر کنید و آن را به فرم محصول یا خدماتی قابل استفاده برای مردم تبدیل کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ این فرآیند غیر از آنکه تاثیر مهمی بر زندگی افراد می‌گذارد از لحاظ اقتصادی منجر به ایجاد یک بازار جدید برای کالای تولید شده می‌گردد. دامنه این بازار بسته به میزان نبوغ و کیفیت نهفته در آن می‌تواند از بازارهای کوچک داخلی تا بازارهای بزرگ جهانی باشد کاری که امثال جابز و بیل گیتس توانستند انجام دهند.

شاید فاکتور اصلی برای افرادی که قصد ایجاد شغل دارند، تولید محصولات با قیمت پایین‌تر نسبت به رقبا به‌منظور کسب سهمی از بازار باشد،. اما کارآفرینان به‌دنبال تولید کالاهایی نیستند‌ که تقاضای آنها در بازار تثبیت شده است، بلکه آنها در پی ایجاد و مصادره تقاضایی جدید در سیستم اقتصادی به نفع خود هستند و پاداش آنها کل سهم بازار است (نه بخشی از آن). این همان عاملی است که موجب می‌شود یک کارآفرین ساده به یک میلیونر تبدیل شود. کارآفرینان اغلب به قیمت بازار نگاه نمی‌کنند تا متناسب با آن ارزشی خلق کنند بلکه آنها ابتدا کار خود را انجام می‌دهند و سپس در ازای هزینه‌ای که متقبل شده‌اند و ارزشی که مردم برای کار آنها قائل می‌شوند قیمت خود را دیکته می‌کنند. چرا مردم حاضرند برخی گوش‌های موبایل با آپشن‌های تقریبا مشابه را حتی تا سه برابر قیمت گران‌تر بخرند؟

داشتن سرمایه شرط لازمی برای کارآفرینی نیست (برای مثال بازارهای مجازی شبیه به سمساری که امکان داد و ستد انواع کالاهای دست دوم بین افراد را فراهم می‌کند نیاز به سرمایه زیادی ندارد) کارآفرین کسی است که می‌تواند با استفاده از استعداد و نبوغ خود سرمایه را به یک کالا و خدمت تبدیل کند، تکنولوژی جدید ایجاد کند و سودی نیز نصیب سرمایه‌گذار کند. می‌بینید چقدر مفهوم این واژه در اقتصاد ارزشمند است. یک کارآفرین با نبوغ خود منابع مازاد سرمایه‌گذاران را به سوخت اولیه تولید ثروت کشور، توسعه تکنولوژی و دانش، تولید و ایجاد اشتغال تبدیل می‌کند. ادیسون یک سرمایه‌دار متمول نبود بلکه او سرمایه مورد نیاز خود برای تولید لامپ روشنایی را از طریق اخذ وام تامین کرد. بنابراین شاید به جای دادن تسهیلات ارزان قیمت به طرح‌های تولیدی کم بازده با هدف ایجاد اشتغال موقت، بهتر باشد که دولت ضمن ایجاد بستر لازم برای تولید طرحهای کارآفرینی توسط مردم و سپس تزریق منابع مالی مورد نیاز آنها، راه را برای ایجاد بازارهای جهانی تولیدات داخلی و توسعه اقتصاد کشور هموار سازد. اهمیت این افراد به‌حدی است که امروزه واردات مغزها از کشورهایی که به این منابع ارزشمند توجهی نمی‌کنند به مقصد کشورهای پیشرفته، موضوع مهمی در سیاست‌گذاری توسعه اقتصادی کشورها است.