پشت فرمانش مغرور می‌شوید!

هم برای سفرهای طولانی مناسب است و هم وقتی قرار باشد به دل طبیعت بروید شما را به خواست دلتان می‌رساند. هم هیبت دارد و هم اگر تروتمیز باشد دیدنی هم هست. انگار باید سیبیل‌های پر پشتی داشته باشید و عینک ری‌بن هم به چشم تا پشت فرمانش که می‌نشینید کسی شک نکند بلیزر سوار نیستید. هر چه باشد یکی از محبوب‌ترین ساخته‌های شاسی بلند تاریخ جنرال موتورز را سوار شده‌اید و به همین دلیل هم بد نیست از آن بالا گاهی زیر چشمی سواری‌های اصطلاحا ارتفاع خورده را نگاه کنید. نیازی هم نیست آدم مغروری باشید چرا که همین که پشت فرمان بلیزر بنشینید و غربیلک را در دست بگیرید، انگار جریانی از حس خوب و اعتماد به نفس بلیزر به شما هم منتقل می‌شود. خودرویی که از نظر قابلیت‌های فنی و توانایی، در دهه ۶۰ میلادی بسیار جلوتر از زمان خودش بوده است.

تاریخچه

شورولت جزو اولین شاسی بلند‌سازان آمریکاست. این شرکت همواره ید طولایی در ساخت خودروهای کار و شاسی بلند داشته است. یکی از این خودروها که دست بر قضا بسیار هم موفق بوده، Blazer نام دارد. خودرویی که برای ما ایرانی‌ها اصلا غریبه نیست و هنوز هم می‌توان در شهر نمونه‌های زیادی از آن را دید. البته حالا با توجه به ترافیک و ابعاد بزرگ بلیزر دیگر باید بلیزر را یک کلاسیک مناسب برای آخر هفته‌ها قلمداد کرد.

در اواخر دهه ۶۰ میلادی، کمپانی‌های خودروسازی آمریکا به اوج رقابت در بازار SUVها رسیده بودند. اما شورولت حرف چندانی برای گفتن در این بازار نداشت. در واقع فورد با مدل برانکو، دوج با مدل رام شارژر، جیپ با چروکی و اینترنشنال با مدل اسکات و... همگی پنجه در پنجه هم داشتند. در این بین فورد برانکو به دلیل اینکه از سیستم طراحی فنر لول (مارپیچی) بهره می‌برد و جیپ چروکی با توجه به کارآیی و امکاناتش از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند. پس جنرال موتورز هم بیکار ننشست و ماموریت تولید حریف سرسختی برای حاضران در بازار را به شورولت سپرد. شورولت وقت را تلف نکرد و قبل از اینکه دهه ۶۰ به پایان برسد دست به کار شد تا در سال ۱۹۶۸ اولین نمونه از SUV شورولت را در کلاس فول سایز‌های قد بلند معرفی کرد. نامش را گذاشتند Blazer که معانی مختلفی دارد. اما احتمالا به این دلیل بلیزر صدایش می‌کنند که این کلمه معنی پیشرو هم می‌دهد. شورولت عجله داشت تا هر‌چه سریع‌تر سهمش را از بازار SUV‌ها تصاحب کند، پس دیگر وقتی برای طراحی و تولید پلتفرم جدید نبود. به این ترتیب به سراغ ساخته‌های قبلی رفت تا ببیند کدام یک از آنها می‌توانند ابزاری برای تولید خودروی جدید باشند. شورولت و در کل جنرال موتورز از سال‌ها قبل تولید وانت‌ها را در دستور کار داشتند. پس تیم مهندسی شورولت هم به سراغ وانت‌های سری C/ K رفتند تا شاسی و زیربندی این خودرو را مورد استفاده قرار دهند. شاسی مورد استفاده در این سری از وانت‌های شورولت، دارای قابلیت‌های مناسی مثل پیچش بود. در واقع این شاسی را اصطلاحا فنری می‌گویند زیرا مثل شاسی خودروهایی چون وانت نیسان خشک نیست و اندکی قابلیت ارتجاعی دارد. از این رو استفاده از این شاسی می‌توانست سواری نرمی را برای شاسی بلند جدید به ارمغان بیاورد. پس طراحان دست به کار شدند و اتاق زیبای بلیزر را روی این شاسی طراحی کردند. نسل اول در سال ۱۹۶۸ راهی مراکز فروش شد. در سال اول این خودرو آنقدرها شناخته نشد و توانست فقط نزدیک به ۵ هزار دستگاه بفروشد. همزمان با عرضه این خودرو مدل GMC هم وارد بازار شد که از نظر قابلیت‌های فنی و ظاهری تفاوت خاصی با شورولت بلیزر نداشت. مدل GMC را با کد K۵ Jimmy هم می‌شناسند. در نسل اول شورولت از پیشرانه‌های ۲۵۰ و ۲۹۲ اینچ مکعبی ۶ سیلندر خطی و ۳۰۷ و ۳۵۰ اینچ مکعبی ۸ سیلندر خورجینی در این خودرو استفاده کرد. همچنین ۳ گیربکس در این نسل به کارگیری شد که شامل دو نمونه ۳ و ۴ سرعته دستی و یک نمونه ۳ سرعته با کد ۳۵۰ که اتوماتیک بود می‌شود. نسل اول تا سال ۱۹۷۲ به تولید رسید و در سال آخر توانست ۴۴ هزار و ۲۶۶ دستگاه بفروشد.

دوران پرواز بلیزر

اما این بلیزر نسل دوم بود که توانست نام این خودرو را پر‌آوازه کند. خودرویی که به تعداد زیاد به ایران هم راه پیدا کرد. نسل دوم در سال ۱۹۷۳ به بازار آمد. خودرویی که حالا هم رنگ و بویی مدرن‌تر در طراحی داشت و هم امکانات رفاهی آن بهتر از گذشته بود. این بار طراحان برای ساخت نسل دوم به سراغ پلت‌فرم جدید رفتند. پلت‌فرم GMT۴۰۰ دستمایه کار قرار گرفت. این پلت‌فرم در بسیاری از خودروهای آن دوران جنرال موتورز تا سال‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت و از جمله موفق‌ترین پلت‌فرم‌های جنرال موتورز به شمار می‌رود. مثل همیشه جی ام سی برادر خوانده بلیزر هم بدون تغییر خاصی همزمان با بلیزر وارد بازار شد. عمده تغییر جی ام سی استفاده از یک جلو پنجره متفاوت و جزئیات تغییر یافته ظاهری بود. این بار هم پیشرانه ۲۵۰ شش سیلندر در لیست سفارش قرار داشت اما دیگر خبری از پیشرانه ۲۹۲ نبود. به جای آن از یک پیشرانه ۳۰۵ اینچ مکعبی استفاده شد که دو سیلندر بیشتر داشت و در بین پیشرانه‌های ۸ سیلندر به اقتصادی بودن معروف است. همچنین یک نمونه ۳۰۷ اینچ مکعبی هم در این خودرو به کارگیری شد اما همچنان محبوب‌ترین خودرو همان نمونه ۳۵۰ اینچ مکعبی بود. با این حال پیشرانه ۴۰۰ اینچ مکعبی با حجم ۶/ ۶ لیتر و حتی مدل ۲/ ۶ لیتری دیزلی هم در لیست سفارش‌ها قرار داشت. گیربکس‌ها در این سری متنوع بودند اما مهم‌ترین قابلیت این خودرو Quadra Track بودنش بود. این امکان باعث می‌شود بلیزر در لحظه حرکت به‌صورت دو‌دیفرانسیل و یا چهار چرخ به حرکت درآید. به این ترتیب این خودرو در شیب‌های تند و در کل مناطق ناهموار می‌تواند تعادل مناسبی داشته باشد. این قابلیت که در بخش کمک‌گیربکس وجود دارد در نمونه‌های مجهز به گیربکس‌های اتوماتیک ۳۵۰ و ۴۰۰ آن وجود دارد. به این ترتیب بلیزر تا سرعت حدود ۴۰ کیلومتر در ساعت به‌صورت دو دیفرانسیل حرکت می‌کند و از این سرعت به بعد به‌صورت اتوماتیک دیفرانسیل جلو آزاد شده و خودرو دیفرانسیل عقب می‌شود. آنهایی که با رانندگی در شرایط سخت و آفرود آشنا هستند، خوب می‌دانند که این قابلیت می‌تواند عصای‌دست راننده در مسیرهای برفی و یخی باشد زیرا گشتاور موتور به هر دو دیفرانسیل انتقال می‌یابد و به همین دلیل چرخ‌ها هرز نمی‌چرخند.

فنی

اغلب بلیزرهایی که به کشور وارد شدند، دارای پیشرانه ۳۵۰ اینچ مکعبی یا ۷/ ۵ لیتری هستند. پیشرانه‌ای که در بلیزر مورد نظر ما به کارگرفته شده است، از نمونه‌های ۳۵۰ اینچ مکعبی بوده و ۱۷۵ اسب بخار نیرو تولید می‌کند. هر‌چند بلیزر بسته به نوع امکاناتش می‌تواند تا حدود ۲۳۰۰ کیلو گرم وزن داشته باشد اما گشتاور معروف‌ترین پیشرانه بلاک کوچک شورولت (‌مدل ۳۵۰ اینچ مکعبی) آنقدر بالا هست که از پس حمل این خودرو بر‌آید.

داخل کابین مطابق انتظار بزرگ و جا دار است. کولر خودرو به راحتی می‌تواند اتاق را خنک کند و صندلی‌های راحت آن خستگی را بر تن شما باقی نمی‌گذارند. البته سواری بلیزر هم نرم است و انگار سوار بر قایقی در آب هستید. اما در سفرهای خارج از جاده یا اصطلاحا آفرود، بلیزر به دلیل وزن زیادش باید با قلق‌های خاص رانده شود. به‌خصوص در عبور از آب‌بُرها و مناطق ناهموار نباید با سرعت زیاد حرکت کنید زیرا سرعت بالا باعث می‌شود سیستم تعلیق این خودرو نتواند همه ضربات را به سرعت جذب و دفع کند و به این ترتیب ضربات به اتاق و شاسی وارد شده و ضمن آسیب به قطعات تعادل خودرو را مختل می‌کند اما در صورت مدارا و پایین‌آوردن سرعت، بلیزر تا اندازه زیادی در مسیرهای آفرود سربلندتان می‌کند. یکی از مهم‌ترین دلایل این امر همان قابلیت ارتجاعی یا پیچشی شاسی است که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم. به این ترتیب وقتی کمک فنر‌ها و فنر فشرده می‌شوند، شاسی هم تا اندازه‌ای در خود می‌پیچد و نوسانات را مهار می‌کند. برای اینکه بهتر به این قابلیت پی ببرید باید بدانید که اگر یک شاسی بلیزر روی زمین قرار داشته باشد، می‌توانید به راحتی یک گوشه آن را از زمین بلند کنید. در حالی که هنوز ۳ گوشه دیگر روی زمین قرار دارند اما این کار را به هیچ‌وجه با شاسی خودرویی مثل پاترول نمی‌توان انجام داد زیرا شاسی قابلیت پیچشی ندارد و نمی‌توانید یک سمت را از زمین بلند کنید زیرا شاسی تماما بلند می‌شود. هر چند بلیزر با طول ۴۶۹۴ میلی متر و عرض ۲۰۲۲ میلی متر خودروی کوچکی به‌حساب نمی‌آید اما این خودرو کوچک‌ترین‌ SUV شورولت در بخش فول‌سایزهاست. اگر فکر می‌کنید ما در حال اشتباه هستیم کافی است نگاهی به یک شورولت سابربن ۵ مترو ۵۶۵ کنید تا به این حرف ایمان بیاورید. مشخصات پلاک فنی بلیزر مورد نظر ما می‌گوید این خودرو در ژانویه سال ۱۹۷۷ ساخته شده است و این یعنی در آستانه ۴۰ سالگی قرار دارد. بلیزر دارای شخصیتی است که اگر با آن وارد خیابان‌ها شوید، خواه نا‌خواه مورد توجه قرار می‌گیرید. احتمالا هم به همین دلیل است که می‌گویند رانندگان بلیزر مغرور هستند! تولید بلیزر در سال ۹۱ به پایان رسید و بعد از آن نمونه‌های دیگری با کد تریل‌بلیزر به تولید رسید. در طول دوران تولید این خودرو ورژن‌های ویژه‌ای نیز برای ارتش ساخته شدند.

فراتر از زمان

سیستم کوادرا ترک تنها قابلیت بلیزر نیست زیرا این خودرو به‌صورت سفارشی حتی می‌توانست به کلاچ دیفرانسیل هم مجهز شود. به این ترتیب صفحات موجود در دیفرانسیل‌های این خودرو مانع از هرزگردی چرخ می‌شود و حتی بلیز را در پیچ‌ها پایدار‌تر می‌کند. بلیزر تا سال ۱۹۹۱ بدون تغییر خیلی عمده‌ای در پلت‌فرم به تولید رسید. پر‌فروش‌ترین سال برای بلیزر سال ۱۹۷۹ بود که فروش این خودرو به ۹۰‌هزار و ۹۸۷ دستگاه رسید. جالب است‌ بدانید از سال ۱۹۷۴ به بعد، به دلیل وجود کاتالیتیک کانورتور یا همان کاتالیزور در سیستم خروجی پیشرانه، باید از بنزین بدون سرب یا همان بنزین سوپر در این خودرو استفاده می‌کردید. در نسل اول و دوم تا سال ۱۹۷۶ می‌توانستید سقف خودرو را باز کرده و خودرو را به یک مدل کروکی بدل کنید. هر‌چند این کار با دردسرهای زیادی همراه بود. اما از سال ۱۹۷۶ به بعد دیگر سقف به‌صورت کامل باز نمی‌شد و فقط بخش عقب آن قابل برداشتن بود، از این‌رو تولیدات این‌سری به Half-Cab یا سقف‌نیمه هم معروف هستند. در سال ۱۹۷۹ داخل کابین تغییراتی ایجاد شد. این تغییرات در بخش نشانگرها باعث شد جذابیت بیشتری به کابین اضافه شود و شاید این تغییرات به همراه بازنگری جلوپنجره و... باعث شد در سال ۱۹۷۹ بلیزر پر‌فروش‌ترین سالش را پشت‌سر بگذارد. در سال ۱۹۸۱ همزمان با تغییرسیاست‌های طراحی در جنرال‌موتورز، بلیزر هم دچار تغییراتی شد. به این ترتیب فرم گلگیرها، درب محفظه موتور و دماغه خودرو تغییر کردند. البته اگر شما یک بلیزر داشته باشید که قبل از سال ۱۹۸۱ ساخته شده باشد، می‌توانید با نصب قطعات مدل‌های بالاتر این خودرو را با چهره‌ای جدید تزئین کنید. در سال‌های آخر تولید نسل دوم، بلیزر همواره به‌روز می‌شد. یکی از این به‌روز‌رسانی‌ها در سال ۱۹۸۷ صورت گرفت. در این سال موتورهای ۳۰۵ و ۳۵۰ به سیستم سوخت رسانی TBI الکترونیکی مجهز شدند. سرانجام در سال ۱۹۹۱ بعد از حدود ۲۰ سال بلیزر نسل دوم با خطوط تولید خداحافظی کرد.

پشت فرمانش مغرور می‌شوید!