شکوه جزئیات ریز - ۳ اسفند ۹۱
امید بنکدار
کارگردان
پیشنهاد من به شما فیلم «آناکارنینا» است که رمان آن اثر بزرگ لئون تولستوی محسوب می‌شود. این داستان که درون‌مایه‌ای عاشقانه-اجتماعی دارد، بعد از جنگ و صلح بزرگترین اثر این نویسنده بزرگ روسی است. در وصف «آنا کارنینا» تا به حال چندین سریال تلویزیونی ساخته شده است، اما اینکه به شما بگویند می‌خواهیم کتاب‌های معمولا هزاران صفحه‌ای تولستوی را تبدیل به یک فیلم دو ساعته کنیم، شاید امری محال به نظر برسد، اما جو رایت به‌خوبی از عهده این کار برآمده و اگرچه این فیلم به هیچ عنوان برجسته نیست، اما توانسته خلاصه‌ای از کتاب تولستوی را به نحوی به تماشاگر ارائه کند که قابل‌قبول باشد.
دیالوگ‌های فیلم شنیدنی است و تا دلتان بخواهد جمله‌های قصار در آن پیدا می‌شود؛ این موضوع به این دلیل است که تام استاپرد خوش‌قلم، فیلمنامه را به نگارش در آورده است. شاید بتوان از حذف روابط شخصیت‌های مکمل داستان که در کتاب حضور داشت و در فیلم حذف شده، به عنوان یک ضعف در این فیلم نام برد، اما بیایید منصف باشیم، امکان ندارد که در هنگام اقتباس ادبی بتوان تمام ریز موارد کتاب را هم در فیلم قرار داد؛ حال هرچقدر هم که می‌خواهند جذاب باشند! پایان‌بندی فیلم که از جمله معروف‌ترین لحظات «آنا کارنینا» می‌باشد، در این فیلم به‌خوبی به تصویر کشیده شده و حق مطلب را ادا می‌کند.
فیلمبرداری تحسین برانگیز سیموس مک گاروی جلوه خاصی به فیلم «آنا کارنینا» داده و آن را باشکوه‌تر از آنچه در سریال‌های تلویزیونی دیده بودیم به مخاطب نشان می‌دهد. طراحی لباس فیلم را از الان یکی از کاندیداهای احتمالی اسکار 2013 بدانید. طراحی صحنه فیلم هم ستودنی است. موسیقی متن فیلم بسیار زیبا و شنیدنی است. این موسیقی را «داریو مارینلی» ساخته است.
داستان آناکارنینا دارای شخصیت اول واحدی نیست. با دیدن نام آناکارنینا این تصور ایجاد می‌شود که این داستان حتما به کلی درباره اوست، اما درواقع اینطور نیست؛ در حالی که شاید بیش از نیمی از داستان درباره او باشد، بقیه داستان درباره فردی به نام (لوین) است که البته این دو شخصیت در داستان رابطه دورادوری با هم دارند.
به عبارتی آناکارنینا خواهر دوست لوین می‌باشد. در طول داستان این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخر داستان با هم روبه‌رو می‌شوند. پس در حقیقت این رمان فقط به زندگی آناکارنینا اشاره ندارد و به زندگی و افکار شخصیت‌های دیگر داستان نیز پرداخته شده است. آنا نام این زن است و کارنین نام شوهر او است و او به مناسبت نام شوهرش آناکارنینا نامیده می‌شود.
تولستوی در نوشتن این داستان سعی داشته برخی افکار خود را در قالب دیالوگ‌های متن به خواننده القاء کند و او را به تفکر وا دارد. یکی از بارزترین جلوه‌های ظهور اندیشه‌های این نویسنده در داستان، قسمت‌هایی است که او افکار مذهبی خود را در قالب افکار شخصیت مهم داستان یعنی (لوین) آورده است.