لذت پازل‌گونه
بهنام بهزادی کارگردان جوانی است که با نخستین فیلم خود یعنی « تنها دوبار زندگی می کنیم» نظر موافق منتقدان را به خود جلب کرد. اما در فاصله ساخت فیلم دوم مدتی وقفه افتاد تا سال 91 که فیلم «قاعده تصادف» را ساخت. فیلمی درباره رابطه میان نسل امروزو نسل دیروز. ماجرای سفر یک گروه تئاتر جوان به خارج از کشور که با مخالفت خانواده یکی از آن ها مواجه می شود. به بهانه اکران قاعده تصادف گفتگویی با بهزادی داشتیم. چند سالی از فیلم «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» می‌گذرد و در این مدت فیلمی نساختید. چه طور 4 سال ساختن یک فیلم این‌قدر طول کشید؟
تنها دو بار زندگی می‌کنیم انرژی زیادی از من گرفت، فیلم مدت زیادی در محاق توقیف بود. علت اصلی آن مشخصا شرایط سینما بود. در زمان مدیریت قبلی، دو سال طول کشید تا فیلمم به اکران برسد، آن هم فیلمی که به لحاظ مادی و معنوی تمام زندگی‌ام را برایش گذاشته بودم، اما به هر ترتیب باید فیلم اکران می‌شد تا آن را به سرانجام برسانم و بعد بتوانم به سراغ کار بعدی بروم. بخش دیگر این موضوع هم مسائلی بود که در چند سال اخیر در سینما و بیرون از آن اتفاق می‌افتاد که روی کار همه ما از جمله من و انتخاب مضمون فیلم بعدی‌ام تاثیر گذاشت. البته این را هم اضافه کنم که پروسه ساخت همین فیلم «قاعده تصادف» هم زمان زیادی برد.
چرا برای شخصیت اول داستان به سراغ یک نابازیگر رفتید. معمولا در مورد نابازیگرها دو جور قضاوت می‌شود؛ آنها یا خیلی خوب یا خیلی بد هستند. هیچ وقت به استفاده از یک بازیگر حرفه‌ای فکر نکردید؟
اتفاقا می‌خواهم بگویم اگر قرار بود بازیگر حرفه‌ای انتخاب کنم، ترجیح می‌دادم بازیگری باشد که به فروش فیلم به‌عنوان یک عنصر مهم کمک کند، در غیراین صورت ترجیح می‌دادم کسی را پیدا کنم که حداقل خصوصیات ظاهری‌اش نزدیک به آن چیزی باشد که در ذهن داشتم، ضمن اینکه وقتی قرار است در فیلم به تماشاگر خودتان یک سری پیشنهاد تازه بدهید بهتر است این پیشنهادهای تازه را از بازیگر فیلم شروع کنید؛ اینکه بدون پیش‌زمینه ذهنی با بازیگر تازه‌ای مواجه شود.
فکر نمی‌کردید نوع روایت فیلم، مخاطب را سردرگم کند؟
همین که در پایان، داستان در ذهن بیننده جمع شود تمام است. این یعنی ما از عادت‌هایی که در مورد فیلم داریم بگذریم. صبر کنیم فیلمی بیاید و پیشنهادی به ما بدهد برای یک جور دیگر دیدن، برای یک جور دیگر داستان تعریف کردن و اشکالی هم ندارد. ما فکر کردیم به مخاطب فرصت کشف بدهیم، کشف‌هایی در مقاطع مختلف فیلم، این نه‌تنها بد نیست بلکه باعث می‌شود مخاطب داستان را در ذهنش جمع کند و یک لذت پازل‌گونه از آن ببرد، انگار که بیننده در خوانش و تکمیل شدن اثر نقش دارد. بیننده در این شکل از فیلم باید مشارکت فعال داشته باشد.
به‌نظر می‌رسد در کل فیلم به نوعی دست به ریسک زده‌اید. انتخاب داستان و بازیگران، شیوه کارگردانی، نوع تدوین، انتخاب موسیقی و... . آیا چون فیلم اولتان بود این جسارت را به خرج دادید؟
نه این‌طور فکر نمی‌کنم. اگر این را جسارت بنامیم، شاید فیلم‌های بعدی‌ام جسارت بیشتری داشته باشند. مختصات فیلم من آنچه را می‌بینید ایجاب می‌کرد، یعنی هیچ کدام در ابتدا انجام نشد. همه با توجه به نیاز درون‌مایه فیلم شکل گرفته است.
البته آن موقع فکر نمی‌کردم که چقدر ریسک می‌کنم تنها به این فکر می‌کردم که چه چیزی به فیلم من ابعاد تازه‌ای می‌دهد و به آن کمک می‌کند. شاید فیلم دیگری بسازم که کمتر نیاز به این متفاوت بودن داشته باشد
وضعیت پخش تیزرهای تلویزیونی «قاعده تصادف» چطور بوده؟ به موقع پخش شدند؟
تلویزیون تعداد کمی تیزر برای پخش درنظر گرفته بود که همان تعداد هم به‌طور کامل پخش نشده است، به همین دلیل الان چیزی از تبلیغات تلویزیونی نمی‌دانم، ولی امیدوارم تیزرها پخش شوند، چون هنوز چند هفته از تبلیغات باقی مانده است.