سیب زیردرخت صنوبر نیست

روزنامه «دنیای‌اقتصاد» درهمه این سال‌ها با وقوف بر اینکه تفکر همان عمل است با همه‌جانبه‌گرى، طمانینه و درک شرایط، حضور چشمگیر، پیوسته و موثر خود را استمرار بخشیده است یعنى هنوز هم به‌رغم زیست نحیف و رنج‌دیده روزنامه‌ها، دنیای‌اقتصاد همچنان با غرور پیشخوان‌نشین و آسفالت نشسته دکه‌هاى روزنامه‌فروشى است. دلایل موفقیت «دنیای‌اقتصاد» البته و بى‌تردید درک و دریافت حرفه‌اى از کارکرد یک روزنامه تخصصى و بهره‌مندى از مجموعه‌اى از روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد و نیز دعوت هوشمندانه از کارشناسان مجرب حوزه‌هاى مختلف اقتصادى، تجارى و مالى براى تحلیل‌نویسى است. «دنیای‌اقتصاد» می‌دانست چرا باید منتشر شود؛ براى کدام مخاطب حاضر یا غایب؟ که دومى را باید می‌یافت و مى‌ساخت. اساسا هنر والاى حرفه‌ای بودن «دنیای‌اقتصاد» همین بود. هنرى که رسانه‌ها عموما آن را نادیده می‌گیرند یا اصلا درکى از این روش مخاطب‌یابى و مخاطب‌سازى ندارند. یعنى باید و مى‌باید به نیازهاى مخاطب پاسخ داد و نیازهاى جدیدى براى اوساخت. نیازهایى که مخاطب شناختى از آن نداشته یا به ضرورت وجودى آن کم‌توجه بوده است. برپایى صفحات اجتماعى و فرهنگى با تنوع موضوعى از جمله نیازسازى‌هایى بود که مخاطب هدف مباحث اقتصادى را درگیر آن کرد. «دنیای‌اقتصاد» این‌گونه بود که به‌تدریج تبدیل به روزنامه عمومى با نقطه کانونى رویدادها و مباحث اقتصادى، مالى و تجارى شد به بیان ساده این روزنامه خود را تا سطح یک دپارتمان رسانه و اقتصاد ارتقا داد، نشر کتاب و دایر کردن کتاب‌فروشى تنها یکى از وجوه این تمرکز و توسیع وجودى موفق‌ترین روزنامه اقتصادى ایران است که به درستى دریافته بود هر رسانه‌ای یک بنگاه اقتصادى است، خودگردانى، سودبرى، توسعه کمى و کیفى و به‌روزرسانى رسانه و رسانه‌نویس‌ها از قواعد و رموز موفقیت یک رسانه یا هر بنگاه ارتباط جمعى است، واضح است در همه جهان و البته در جوامعى چون ما تمامى رسانه‌ها در همه اشکال ارتباطى، حضور و استمرارشان درگرو پیوستگى با قدرت اقتصادى یا سیاسى یا هردو است. به عبارت دیگر آزادى مطبوعات در چنین جوامعى و حتى تمامى جهان تابعى از نظام حاکم بر آن جامعه است؛ یعنى تابعى از دیدگاه قدرت حاکمه است پس هر حکومتى تا جایى به رسانه‌ها آزادى بیان می‌دهد که تهدیدکننده منافع او نباشد. فرقى هم برایش نمى‌کند این رسانه وابسته مستقیم یا غیرمستقیم به نهاد و مراکز دولتى یا مثلا مستقل است. نمونه بسیار است در اینجا یا هر جاى دیگر جهان، بماند به وقت دیگر.

تاکید کنم من با مباحث اقتصادى نسبتى ندارم و بنابراین نمی‌توانم موضوعات بنیادى اقتصادى و تجارى و مالى را حتى در ساختارهاى رسانه‌ای قضاوت کنم اما این را می‌توانم باز تکرار کنم و بگویم یک گروه کاملا حرفه‌ای و پردغدغه در تهیه و تولید «دنیای‌اقتصاد» سعى وافر دارد که گفت‌وگوها، گزارش‌ها، خبرها و یادداشت و مقاله‌هایشان درجه یک باشد بنابراین برشمارى برخی کمى و کاستى‌هاى روزنامه «دنیای‌اقتصاد» در شرایط کنونى رسانه‌هاى ما ضرورت چندانى ندارد. افت تیراژ روزنامه‌ها و گریز مخاطبان از شنیدن و دیدن رادیو و تلویزیون دلایل آشکارى دارد؛ از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ها، چرا؟ چون رسانه‌ها به نیازهاى مخاطبان پاسخ نمی‌دهند و مخاطبان خود را خواسته و ناخواسته به فضاى مجازى و شبکه‌هاى برون‌مرزى راهنمایى می‌کنند. چرا؟ چون مسوولان جامعه جایگاه و نقش رسانه‌هاى داخلى را آن‌قدر تنگ و ناچیز کرده‌اند که وضع موجود رسانه‌ها از نتایج این دیدگاه حداقلى است. حالا و اکنون رسیدن «دنیای‌اقتصاد» به پنج هزارمین شماره ‌آن‌قدر مسرت‌بخش و امیدوارکننده است که باید گل‌افشان کرد از استمرار این حضور. روزنامه‌ای که می‌داند هر نوع سیب را فقط رو یا پاى درخت سیب می‌توان یافت  و هر حدس و گمان دیگرى راه به بیراهه می‌برد زیرا همیشه در را باید طورى باز کرد که بتوان آن را بست و این را «دنیاى‌اقتصاد» خوب می‌داند.