احیاگری به جای افشاگری

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آورد

نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

بهار عمر خواه‌ ای دل وگرنه این چمن هر سال

چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد

در سال‌های نخست دهه هشتاد که همزمان بود با بسیاری از طرح‌های بزرگ عمرانی، آزادسازی تدریجی اقتصاد از تصدی‌گری مطلق دولتی و همچنین تنش‌زدایی در روابط بین‌المللی و توسعه و متنوع شدن تجارت خارجی، شرایط خوبی فراهم شد تا بیش از ۱۰ روزنامه اقتصادی و تعداد بیشتری نشریه هفتگی و ماهانه متولد شوند. تحریریه اغلب این روزنامه‌ها همچون ققنوسی، از خاکستر روزنامه‌های سیاسی پایان دهه ۷۰ برخاستند. 

روزنامه‌های جدید به رغم ایده‌ها و روش‌های مدیریتی متفاوتی داشتند، به‌دلیل حضور همکاران با سابقه در مقام مدیر مسوول، سردبیر و همکار تحریریه، همگی قابل احترامند. هر چند در دو دهه اخیر هر یک متاثر از راهی که انتخاب کرده بودند، به مقصدی متفاوت رسیدند و شوربختانه برخی نیز، در میانه راه جان باختند.

در همان سال‌ها نظریه‌های روزنامه‌نگاری توسعه‌گرا در جهان درحال نشو و نما بود و کم‌کم داشت جای شیوه‌های مچ‌گیری و افشا را می‌گرفت. «دنیای‌اقتصاد» بی‌آنکه در صفحات خود یا حتی فضای داخلی تحریریه، این مدل را پرزنت کند، آن را به‌عنوان مانیفست نانوشته خود برگزید؛ نقشه راهی که هم به روند توسعه اقتصادی کشور مدد رساند و از این رهگذر منافع عمومی ارتقا یافت و هم کسب‌وکار روزنامه را رونق و ثبات بخشید.

دنیای‌اقتصاد از آغاز تاکید زیادی بر پرهیز از اخبار و گزارش‌های منفی داشت و این البته در تعارض جدی با بی‌قراری‌های دوران جوانی من بود. پس از تجربه‌ای پر هیاهو در جنبش دانشجویی، تصور می‌کردم روزنامه‌نگاری فرصتی است برای انتقام‌گیری از صاحبان قدرت و ثروت. اما تحریریه «دنیای‌اقتصاد» به‌ویژه با حضور دائمی علی میرزاخانی به‌عنوان سردبیر و حضور گاه و بیگاه موسی غنی ‌ژاد، مکتبی بود که به تدریج در آن آموختم می‌توان نگاهی انتقادی به وضع موجود داشت ولی راه‌حلی انقلابی برای دگرگون کردن آن ارائه نداد. و مهم تر آنکه اقتصاد یک علم است و صرف نارضایتی از اکنون -بدون استناد به راه حل‌های متکی بر علم و تجربه- به فردایی بهتر منجر نخواهد شد.

«دنیای‌اقتصاد» در آستانه 20 سالگی و گذر از نوجوانی به جوانی، یک الگوی موفق برای راه‌اندازی کسب‌وکارهای مشابه و حتی غیرمشابه است. روابط دوستانه با عموم ذی‌نفعان، توجه ویژه به سرمایه‌های انسانی، اولویت توسعه بنگاه بر رفاه آنی سهامداران، پرهیز از ادغام رسانه در احزاب و سازمان‌های سیاسی، قابل پیش بینی بودن تصمیم‌ها و سیاست‌ها، ازجمله ویژگی‌هایی است که در مدیریت «دنیای‌اقتصاد» دیده می‌شود. این روزنامه و رسانه‌های جانبی آن، به‌رغم فرصت‌های متعدد که برای ذوب شدن در نهادهای دولتی در اختیار داشت، همواره دوستی با بخش‌خصوصی را اولویت مهم‌تری دانسته و چشم بر منافع بزرگ نوسان‌گیری از تحولات سیاسی بسته است تا از مخاطرات این کار نیز مصون بماند.

امروز که شماره ۵۰۰۰ دنیای‌اقتصاد منتشر می‌شود، کمتر کسی دست کم در مقام سخن از دولتی بودن اقتصاد، چند نرخی بودن و تسلط دولت بر قیمت‌ها و شبکه توزیع دفاع می‌کند. بخش مهمی از این تحول گفتمانی، محصول نوشته‌های اقتصاددان‌هایی است که در ستون‌های «دنیای‌اقتصاد»، از آزادی و عقلانیت اقتصادی دفاع کردند. و این ۵۰۰۰ شماره همچون چکه‌های مستمر قطرات آب بر سنگ سخت اقتصاد دولت سالار، نشان داد که می‌توان با پایداری، ایده‌های خوب را بر کرسی نشاند. حتی اگر هیجان طلب‌ها، مزاحمت‌هایی در مسیر ایجاد کنند.