تردید سرمایه‌گذاران

نکته دیگر افزایش روزبه‌روز هزینه‌های تولید است که از نرخ تورم عمومی کشور متاثر است. در حال حاضر بسیاری از نهاده‌های کشاورزی و باغداری وارداتی است و رشد قیمت دلار، بهای این نهاده‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال در یکی‌دو سال اخیر بهای برخی نهاده‌ها

مانند سم و کود و... چند برابر شده است. علاوه بر این دستمزد کارگران افزایش داشته و هزینه‌های حمل‌ونقل و انبارداری و... همه و همه صعودی بوده و مخارج تولیدکنندگان را بالا برده است.

این موضوع در شرایطی رخ می‌دهد که باغات کوچک‌قواره چای در ایران قاعدتاً درآمد زیادی برای تولیدکنندگان ندارند و با افزایش پی‌درپی هزینه‌ها به سادگی توجیه اقتصادی خود را از دست می‌دهند.

در نتیجه این اتفاق، میل به تغییر کاربری باغ‌های چای افزایش داشته و در مقابل قیمت زمین صعودی بوده است. بنابراین انگیزه تولید در مقابل انگیزه تغییر کاربری و فروش زمین ضعیف است و ما شاهد هستیم که باغ‌های چای سال‌به‌سال آب می‌روند.

از سوی دیگر کاهش قدرت خرید مردم سبب شده است که اقبال به خرید چای کاهش داشته باشد و همین مساله تولیدکنندگان را زیر فشار مضاعفی قرار می‌دهد. ضمن اینکه باید اشاره کنم که چای ایرانی متاسفانه در بازار داخلی آن‌گونه که باید و شاید مشتری ندارند و چای خارجی ذائقه مصرف‌کنندگان ایرانی را تغییر داده است.

البته باید بگویم که اخیراً گرایش به مصرف چای ایرانی افزایش داشته است و در یکی‌دو سال اخیر مصرف چای ایرانی، چیزی حدود ۲۰ درصد افزایش داشته است اما این میزان کافی نیست و لازم است در این زمینه فرهنگ‌سازی اتفاق بیفتد. چراکه چای ایرانی نسبت به نمونه خارجی مزایای فراوانی دارد که یکی از مهم‌ترین آن، استفاده حداقل از سموم و آفت‌کش‌هاست. ضمن اینکه چای ایرانی برخلاف نمونه خارجی عطر و طعم طبیعی دارد و در آن از اسانس استفاده نمی‌شود.

با وجود این چای خارجی ذائقه مردم را تغییر داده است و جذب بازار برای چای ایرانی همچنان بسیار دشوار است. به مجموع این نکات باید اضافه کرد که در سال‌های گذشته تعداد زیادی کارخانه فرآوری و بسته‌بندی چای در ایران ایجاد شده و از این نظر بازار اشباع شده است.

بنابراین سرمایه‌گذاری در صنعت چای جذابیت کافی ندارد. همان‌طور که اشاره شد در صنعت چای به موازات آنکه مساحت باغات چای ایرانی کاهش پیدا می‌کند و تولید چای تحت تاثیر این مساله نزولی می‌شود، بازار داخلی هم اقبالی به چای ایرانی ندارد. هم به دلیل اینکه چای خارجی ذائقه مردم را تغییر داده است و هم افت توان خرید مردم باعث می‌شود که در مصرف بسیاری از اقلام صرفه‌جویی شود که چای یکی از این گزینه‌هاست و این مساله بازار کوچک چای ایرانی را کوچک‌تر می‌کند. در عین حال با وفور کارخانه‌های فرآوری چای مواجه هستیم که در مجموع این‌گونه به نظر می‌رسد که سرمایه‌گذاری در این صنعت جذابیت ندارد و به نظر می‌رسد رغبت چندانی برای سرمایه‌گذاری در این رشته از صنایع غذایی ایران وجود ندارد. از طرف دیگر باید به مسائل عمومی که تولیدکنندگان با آن مواجه هستند اشاره کرد.

در حال حاضر وضعیت آینده اقتصاد کشور نامعلوم است و بسیاری از تولیدکنندگان دست روی دست گذاشته و منتظر هستند تا به چشم‌انداز شفاف‌تری برسند. چشم‌اندازی که بتواند نقشه راه آینده را برای آنها روشن کند. قطعاً اگر برجام احیا شود ورود سرمایه‌گذار به صنعت غذای ایران کلید می‌خورد

و به دنبال آن رشد تولید و صادرات خواهیم داشت و بازار مواد غذایی جذابیت سرمایه‌گذاری خواهد داشت اما اگر وضعیت به همین منوال بماند، حتی برای سرمایه‌گذاری‌هایی که تاکنون انجام شده، نگرانی وجود دارد و به نظر نمی‌رسد دوباره تقاضای چندانی در این صنعت وجود داشته باشد.

ضمن اینکه باید اشاره کرد که در شرایط فعلی تولیدکنندگان گرفتار سیکل بسته‌ای شده‌اند که تنها راه‌حل آن رفع گره‌های اقتصاد کشور در سطوح کلان است و این مشکلات از قدرت تولیدکنندگان خارج است.

در واقع در شرایط فعلی هم‌زمان با اینکه هزینه‌های تولید روزبه‌روز در حال افزایش است در عین حال

تقاضا روزبه‌روز در حال کاهش است و همین مساله روند تعطیلی کارخانه‌ها و خروج سرمایه از ایران را تسریع می‌کند. علاوه بر این باید به مشکلات کسب‌وکارها در بازار داخلی نیز اشاره کرد.

قوانین و مقررات زائد و دست‌و‌پاگیر، بوروکراسی پیچیده اداری، قوانین نادرست مالیاتی، بیمه‌ای و بانکی و... همه و همه نیز فضای کسب‌وکار در ایران را دشوار کرده‌اند. همچنین تصمیمات خلق‌الساعه و یک‌شبه در حوزه تولید و نیز سیاست‌های کوتاه‌مدت که به سرعت تغییر می‌کنند

از جمله مسائل دیگری هستند که برای تولیدکنندگان آزاردهنده شده‌اند و گاه و بیگاه بازار کالاهای داخلی را به هم می‌ریزد و تولیدکنندگان زیادی را با خسارت و زیان مواجه می‌کند.

همچنین باید گفت این مشکلات در بخش تولیدی مانند کشاورزی که به شدت ریسک بالایی دارد و هرگونه تغییرات آب و هوایی، موج سرما یا گرمای پیش‌بینی‌نشده، طوفان و سیل یا آفت و... می‌تواند تولید را با خسارت

سنگین مواجه کند. بنابراین باید برای تولید در حوزه کشاورزی ریسک مضاعفی در نظر گرفت که تمام این مسائل دست‌به‌دست هم می‌دهد تا شرایط تولید را برای تولیدکننده دشوارتر کند.

همچنین در بسیاری از بخش‌های تولید کشاورزی، تولیدکنندگان با مساله بحران آب و خشکسالی مواجه هستند و این چالش بزرگی برای بسیاری از تولیدکنندگان حوزه کشاورزی به شمار می‌آید که زنجیره اولیه صنعت غذای ایران را تشکیل می‌دهند.

با این شرایط باید گفت سرمایه‌گذاری در صنعت غذا در حال حاضر جذابیت گذشته را ندارد و این مساله در صنعت چای تشدید می‌شود و تا زمانی که این مسائل حل نشود و صادرات غذا رونق نگیرد نمی‌توان امیدوار بود که رشد سرمایه‌گذاری در صنعت غذا اتفاق بیفتد. بلکه برعکس در حال حاضر نگرانی برای خروج سرمایه از این بخش و کاهش تولید و اشتغال وجود دارد و به نظر می‌رسد دولت جدید باید هرچه زودتر برنامه‌های دقیق و کارشناسی برای صنعت غذا و تولید در این بخش در دستور کار خود قرار دهد تا ضمن حفظ اشتغال موجود مانع از خروج ارز برای واردات غذا شود.