تیغ دو لبه‌ مهاجرت و چالش‌های پیش روی سیاست‌گذاری

هیچ مطالعه موردی یا مقاله دانشگاهی نمی‌تواند به‌طور دقیق و کامل توضیح دهد که تأثیرات واقعی مهاجرت چیست. اما تجربه غنی کشورهای جهان در تنظیم گری مهاجرت می‌تواند منبع مفیدی برای تعیین سیاست‌های بهتر در این حوزه باشد. بنابراین در اینجا ما با یک‌سوال کلیدی‌تر روبرو هستیم: چگونه انتخاب‌های مختلف سیاسی می‌تواند اثرات مثبت اقتصادی ناشی از مهاجرت را به دنبال داشته باشد و از تبعات منفی آن جلوگیری کند؟

مهاجرت ذاتاً خوب یا بد نیست. تأثیرات آن بستگی به بستر و انتخاب سیاستی دارد که آن را شکل می‌دهد. این پدیده می‌تواند تاثیرات مثبت و منفی متفاوتی را به همراه داشته باشد. برای مثال مهاجرت می‌تواند در برخی از دوره‌ها بر اشتغال برخی از گروه‌ها به‌خصوص افراد بومی بامهارت‌ و تجارب مشابه تأثیر منفی بگذارد. بااین‌حال، این پدیده می‌تواند از طریق تشویق افراد بومی برای ارتقاء تخصص و مهارت ، اشتغال بیشتر و بهتری برای آن‌ها ایجاد کند. همچنین مهاجرت از یک‌سو می‌تواند مشارکت نیروی کار بومی را افزایش داده و از سوی دیگر با جبران کمبود نیروی کار می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد یا منجر به افزایش یا کاهش کیفیت خدمات شود.

این یافته‌های متفاوت نشان‌دهنده سردرگمی یا ناهماهنگی آن‌ها نیست بلکه نشان می‌دهند که راه‌حل‌ها در شرایط مختلف می‌توانند بسیار متفاوت از یکدیگر باشند. همه این تاثیرات توسط انتخاب‌های سیاست‌گذاران کمرنگ یا برجسته می‌شوند. این تاثیرات به نحوه تصمیم‌گیری سیاست‌گذاران برای تنظیم بازار کار، سیستم‌های حمایتی و مهاجرتی بستگی دارند.

به‌عبارت‌دیگر این انتخاب‌های سیاست‌گذار است که منافعی را برای مهاجران و جامعه میزبان ایجاد کرده و یا آنکه نتایج منفی را برای شهروندان کشور میزبان، مهاجران و کشور مبدا مهاجران ایجاد می‌کنند. بنابراین در پاسخ به سوال تاثیرات مهاجرت می‌توان این‌گونه پاسخ داد که مهاجرت همان چیزی است که سیاست‌گذار آن را پی‌ریزی و ایجاد می‌کند.

طبق پیش‌بینی‌ها طی چند دهه آینده، جریان مهاجرت روندی افزایشی خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود اکثر رشد آینده در جمعیت جهان در اقتصادهای درحال‌توسعه یا نوظهور اتفاق بیفتد. درواقع، تقریباً نیمی از افزایش جمعیت جهان فقط از شش کشور هند (۲۲٪)، چین (۱۱٪)، پاکستان، نیجریه، بنگلادش و ایالات‌متحده (۱۷٪ تقریباً) خواهند بود. این‌یک پارادوکس جالب‌توجه است زیرا از یک‌سو برخی از کشورهای آسیا و اقیانوسیه و اروپا (ازجمله فرانسه ، اسپانیا ، ژاپن و آلمان) به‌سرعت پیر می‌شوند و نسبت افراد در سن کار در جمعیت این کشورها در حال کوچک شدن است. از طرف دیگر، در کشورهایی مانند هند، بنگلادش و پاکستان ، ۳۱ تا ۳۶ درصد از نیروی کار در سن ۱۴ سال یا پایین‌تر هستند.

علاوه بر این، تا سال ۲۰۵۰، کشورهای توسعه‌یافته، نیروی کار کافی برای پشتیبانی از جمعیت سالخوردگان خود را نخواهند داشت و کشورهای درحال‌توسعه با جمعیت جوان‌تر با کمبود شغل کافی مواجه هستند. اثر این پدیده در بازار کار جهانی متبلور خواهد شد، جایی که بسیاری از کارگران جوان کشورهای درحال‌توسعه به کشورهای توسعه‌یافته با جمعیت سالخورده نقل‌مکان می‌کنند. مداخلات خاص مانند برنامه‌هایی که برای اشتغال‌زایی، کاهش خشونت و یا ممنوعیت مهاجرت به کار گرفته می‌شوند، می‌توانند در کاهش مهاجرت نقش داشته باشند، اما به‌احتمال‌زیاد برای تغییر روند گسترده مهاجرت کافی نیستند و درحالی‌که تعداد ۲۲.۵ میلیون نفری پناهندگان در مقایسه با تعداد کل مهاجران در جهان نسبتاً اندک است، اما افزایش درگیری‌ها و بحران‌ها می‌تواند بر گسترش این پدیده دامن بزند.

علاوه بر این، احتمالاً جمعیت فزاینده‌ای نیز تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی و اقلیمی مجبور به ترک زادگاه خود می‌شوند. با اعمال سیاست‌های مولد، افزایش مهاجرت می‌تواند فرصت‌ها و مزایای جدیدی را برای کشورهای میزبان، کشورهای مبدا و مهاجران ایجاد کند. برای مهاجران، انتقال به کشورهای پیشرفته‌تر امکان دستیابی به درآمد بسیار بالاتر را ایجاد می‌کند. برای کشورهای مبدأ، درآمد بالاتر مهاجران در خارج از کشور می‌تواند به درآمد بالاتر برای خانواده‌های خود در خانه از طریق وجوه بازگشتی تبدیل شود که می‌تواند اثرات مثبت دیگری مانند بهبود معیشت و تحصیلات بهتر را ایجاد کند. همچنین مهاجرت می‌تواند از سه طریق متنوع سازی مهارت‌ها و دانش، سرریزهای مثبت و ایجاد یک طبقه خلاق به سیستم نوآوری کمک کند. اما با اعمال سیاست‌های اشتباه، این مزایا ممکن است از بین برود و برخی از نگرانی‌هایی که  برخی از افراد در مورد مهاجرت دارند به حقیقت بپیوندد.

درنهایت شواهد موجود حاکی از این واقعیت است که طی دهه‌های گذشته بسیاری از کشورهای دنیا از طریق غلبه بر چالش‌های سیاسی پیرامون پدیده مهاجرت، شکل‌دهی افکار عمومی و اتخاذ سیاست‌های فعالانه، تهدیدات بالقوه پدیده مهاجرت را به فرصت‌های بالفعل برای حل چالش‌های پیش روی خود تبدیل کرده و منافع ناشی از این پدیده را به‌حساب منافع ملی کشورهای خود واریز کرده‌اند. حال با توجه به اینکه کشور ایران در سه حوزه پناه‌جویی، دانشجویی و کاری کشوری مهاجرپذیر و مهاجر فرست محسوب می‌شود عدم اتخاذ سیاست‌های فعالانه در قبال جریان ورودی و خروجی مهاجران به معنای از دست دادن تمام منافع ناشی از این پدیده است.

منبع: رصدخانه مهاجرت ایران