کتاب copy

زهره روحی (۱۳۳۶ ش) جامعه‌شناس و تاریخ‌پژوه ایرانی که شهروند اصفهان است، تاکنون آثار متعددی نوشته و منتشر کرده که مهم‌ترینشان ازاین‌قرار است: «ادبیات روس به روایتی دیگر» (نشر دنیای اقتصاد، ۱۳۹۵)، «فلسفه ساده» (نشر دنیای اقتصاد، ۱۳۹۵)، «دعوت به جامعه‌شناسی» (نشر دنیای اقتصاد، ۱۳۹۶)، «کودک‌وارگی ادبیات: تجربه چند آزمون» (نشر دنیای اقتصاد، ۱۳۹۶)، «آزمون اندیشه‌های انتقادی معاصر» (نشر دنیای اقتصاد، ۱۳۹۷)، «تن بارگی در عصر صفویه (نشر انسان‌شناسی، ۱۴۰۰)، «یادداشت‌های پایان قرن» (نشر انسان‌شناسی، ۱۴۰۰)، «تاریخ فرهنگی بدن و بدن مندی در ایران عصر جدید» (نشر انسان‌شناسی، ۱۴۰۰).

  روحی در کتابش موسوم به «اصفهان عصر صفوی، سبک زندگی و ساختار قدرت: خوانشی دیگر از شرایط اجتماعی سیاسی دوره صفویه»، نگاهی نو به این دوره از تاریخ کشورمان و به‌طور ویژه شهر اصفهان دارد.

علاقه‌مندان به تاریخ ایران و اصفهان و مخصوصاً کسانی که به آشنایی با اوضاع اصفهان در عهد صفویه کنجکاو و مشتاق‌اند، مخاطبان اصلی این پژوهش به‌حساب می‌آیند. این کتاب که نگاهی جامعه‌شناسانه به دودمان صفویه و زیست مردم اصفهان در این تاریخ دارد، سال ۱۳۹۷ چاپ‌شده است. «اصفهان عصر صفوی» ۲۵۲ صفحه دارد و نشر امیرکبیر آن را منتشر کرده. این اثر به چاپ‌های بعدی هم رسیده است. در ادامه بخش‌هایی از این اثر را مرور می‌کنیم.

علایق ایلیاتی در پشت چهره حکومت ملی

زهره روحی همان اول کار، طرز فکر همیشگی‌مان را درباره دودمان صفویه به میان می‌آورد. و بعد به چالش می‌کشد. همیشه خوانده‌ایم یا گفته‌اند به ما که صفویان حکومتی ملی و یکپارچه در ایران تشکیل دادند.  اما باید در این دیدگاه جدی‌تر تأمل کرد. صفویه واقعاً تا چه حد دولتی متمرکز تشکیل دادند؟ صفویان از قبیله‌های ترکمن بودند. و پس از به حکومت رسیدن هم در وجودشان آداب و سنت‌های عشیره‌ای وجود داشت.

این سلسله شیعه‌مذهب روزگاری با حمایت پرشور قزلباش‌ها قدرت یافت. درواقع، سنت‌های قبیله‌ای، آنان را تحریک می‌کرد تا شاه اسماعیل، مؤسس صفویه، را به تخت سلطنت برسانند. اما گاه همین عرف‌های قبیله‌ای به اختلاف بین سران قزلباش و پادشاه منجر می‌شد و موقعیت شاه را متزلزل می‌کرد. مخصوصاً در زمانی که سران یادشده از سهم خود در قدرت و ثروت ناراضی بودند و بیشتر می‌خواستند. ازاین‌رو، حسابی با شاه دست‌به‌گریبان می‌شدند.

از سوی دیگر، بین حاکمان محلی و شاه در پایتخت به علل و دلایلی اختلافات جدی بروز می‌کرد. خشک‌سالی و قحطی و بیماری‌های همه‌گیر از مهم‌ترین آن‌هاست. مخصوصاً در برهه‌هایی که این بلایا به نهایت می‌رسید و مردم از فقر و فلاکت حتی تا آدم‌خواری هم پیش می‌رفتند، حاکمان محلی برای پادشاه دردسرساز می‌شدند.

در این مواقع، چون مردم خود را پیرو حکومت محلی نشان می‌دادند، اختلافات بین دولت و ولایات آتشین‌تر می‌شد. نمونه این مسائل در زمان شاه‌تهماسب یافتنی است. بنابراین، باید توجه داشت که وقتی از تأسیس حکومتی ملی در عصر صفوی سخن می‌گوییم، هرگز نباید دولت‌های ملی امروزی در نظرمان ظاهر شود. به عبارتی، این دودمان نامدار ایرانی در موارد متعددی پیرو همان راه و رسم ایلاتی خویش بود.

چرا شاه‌عباسِ اول اصفهان را پایتخت کرد؟

شاه‌عباس اول از مناسبات ایلاتی و عشایری حاکم بر دودمان صفویه و آسیب‌هایی که این راه و روش در حاکمیت داشت، آگاه بود. و آنگاه‌که سلطنت یافت، آن را سدی بر سر راه اهداف خویش می‌دانست. بنابراین، مصمم شد از تأثیر افکار و گرایش‌های قبیله‌ای که تهدیدی برای قدرت تاج‌وتختش محسوب می‌شد، رهایی یابد. او سلسله اقداماتی را آغاز کرد که نخستینش انتقال پایتخت از قزوین به شهری در ده منزلی آن، یعنی اصفهان بود؛ شهری که مردمش از ورود شاه‌عباس ممانعت نکردند و به استقبالش رفتند.

انتخاب این شهر، مرکزیت ایران را از دودمان عثمانی که بین آن‌ها و صفویان جنگ‌های دامنه‌داری وجود داشت، دور می‌کرد. ضمن اینکه شاه‌عباس در اصفهان می‌توانست از فزون‌خواهی سیاسی قزلباشان در امان باشد و برای رسیدن به اهدافش تلاش کند. این پادشاه معروف که رؤیای پایتختی آرام و امن در سر داشت، پس از ورود به اصفهان به تقلید از میدانی چهارگوش که بنایش را به سلجوقیان نسبت می‌دادند و «میدان کهنه» (قدیم) می‌نامیدند، میدان «نقش‌جهان» را بنا کرد. همچنین محلاتی جدید، مانند عباس‌آباد یا تبریز نو و جلفا، به شهر اصفهان افزود.

درواقع، شاه برای رهایی از نهادهای اجتماعی و سیاسی ایلیاتی به امری مهم که همان توسعه شهری است، رو کرد. به‌علاوه، حضور در این شهر فرصتی بود تا به‌جای استفاده از قزلباش‌ها در امور دیوانی، افرادی از اقوام و مذاهب مختلف به عرصه سیاسی وارد شوند. بنابراین، با ورود به شهری نو امید می‌رفت که از سنن جامعه بسته قبیله‌ای نیز فاصله بگیرند. در پایتخت جدید، غلامان جای قزلباشان را گرفتند که برخلاف دسته اخیر به‌دوراز تعصبات دینی خاصی بودند و در سیاست هم سهمی نمی‌خواستند. و به‌طورکلی تنوع فرهنگی در اصفهان به رسمیت شناخته شد.

شاه‌عباس با نقش اثرگذاری که در توسعه و آبادانی اصفهان داشت، به جذب گروه‌های مختلف در این شهر کمک بسیاری کرد. اصفهان ازنظر اقتصادی نیز موقعیتی مهم یافت تا آنجا که شهری جهانی و ثروتمند به شمار می‌رفت. بی‌تردید، یکی از علل رونق تجارت اصفهان با شهرهای اروپایی بود، همان شاه‌عباس اول محسوب می‌شد که خودش تجارت پیشه بود.