کتاب copy

پویایی‌های بزرگی که انباشت و توزیع سرمایه را هدایت می‌کنند چیست؟ پرسش‌هایی درباره تکامل بلندمدت نابرابری، تمرکز ثروت و چشم‌انداز رشد اقتصادی در قلب اقتصاد سیاسی نهفته است؛ اما یافتن پاسخ‌های رضایت‌بخش به دلیل نبود داده‌های کافی و تئوری‌های راهنمای روشن، دشوار بوده است.

توماس پیکتی در کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» مجموعه منحصربه‌فردی از داده‌های بیست کشور را تحلیل می‌کند که از قرن هجدهم بازمی‌گردد تا الگوهای کلیدی اقتصادی و اجتماعی را کشف کند. یافته‌های او بحث‌ها را متحول می‌کند و دستور کار نسل بعدی فکر درباره ثروت و نابرابری را تعیین می‌کند. پیکتی نشان می‌دهد که رشد اقتصادی مدرن و انتشار دانش به ما این امکان را داده است که از نابرابری در مقیاس آخرالزمانی پیش‌بینی‌شده توسط کارل مارکس اجتناب کنیم؛ اما ما ساختارهای عمیق سرمایه و نابرابری را آن‌قدر که در دهه‌های خوش‌بینانه پس از جنگ جهانی دوم فکر می‌کردیم اصلاح نکرده‌ایم. عامل اصلی نابرابری - تمایل بازگشت سرمایه به بیش از نرخ رشد اقتصادی - امروزه تهدیدی برای ایجاد نابرابری‌های شدید است که نارضایتی را برمی‌انگیزد و ارزش‌های دموکراتیک را تضعیف می‌کند؛ اما روندهای اقتصادی اعمال خدا نیستند. پیکتی می‌گوید که کنش سیاسی درگذشته نابرابری‌های خطرناک را مهار کرده است و ممکن است دوباره این کار را انجام دهد.

این کتاب استدلال می‌کند که روندی به سمت نابرابری بالاتر وجود داشت که بین سال‌های 1930 و 1975 به دلیل شرایط منحصربه‌فرد معکوس شد: دو جنگ جهانی، رکود بزرگ و رکود ناشی از بدهی، بسیاری از ثروت‌ها، به‌ویژه ثروت‌های متعلق به نخبگان را از بین بردند. 18 این رویدادها دولت‌ها را بر آن داشت تا گام‌هایی را برای توزیع مجدد درآمد به‌ویژه در دوره پس از جنگ جهانی دوم بردارند. رشد اقتصادی سریع و جهانی آن زمان باعث کاهش اهمیت ثروت موروثی در اقتصاد جهانی شد.

این کتاب استدلال می‌کند که جهان امروز به سمت «سرمایه‌داری پاتریمونیال» بازمی‌گردد که در آن بیشتر اقتصاد تحت سلطه ثروت موروثی است: قدرت این طبقه اقتصادی در حال افزایش است و تهدیدی برای ایجاد یک الیگارشی است. پیکتی از رمان‌های آندره دو بالزاک، جین آستن و هنری جیمز برای توصیف ساختار طبقاتی سفت‌وسخت مبتنی بر سرمایه انباشته‌ای که در انگلستان و فرانسه در اوایل دهه 1800 وجود داشت، استناد می‌کند.

پیکتی پیشنهاد می‌کند که یک مالیات مترقی سالانه بر ثروت جهانی تا 2٪ همراه با مالیات بر درآمد تصاعدی که به 80٪ می‌رسد، نابرابری را کاهش می‌دهد، اگرچه او می‌گوید که چنین مالیاتی ازنظر سیاسی غیرممکن خواهد بود»

بدون تعدیل مالیات، پیکتی دنیایی با رشد اقتصادی پایین و نابرابری شدید را پیش‌بینی می‌کند. داده‌های او نشان می‌دهد که در دوره‌های زمانی طولانی، متوسط بازده سرمایه‌گذاری با یک حاشیه وسیع از درآمد مبتنی بر بهره‌وری پیشی می‌گیرد. او این ایده را رد می‌کند که انفجارهای بهره‌وری ناشی از پیشرفت‌های فن‌آوری را می‌توان برای بازگرداندن رشد اقتصادی پایدار به کار برد. ما نباید انتظار داشته باشیم که «نظم عادلانه‌تر و منطقی‌تری» بر اساس «مهارت‌های فناوری» پدید آید و زمانی که فناوری جایگزین مردم شود، بازگشت سرمایه افزایش می‌یابد.

یکی از رشته‌های نقد پیکتی را به خاطر قرار دادن نابرابری در مرکز تحلیل بدون هیچ تأملی در مورد اینکه چرا اهمیت دارد، مقصر می‌داند.

به گفته مارتین ولف، ستون نویس فایننشال تایمز، او صرفاً فرض می‌کند که نابرابری مهم است، اما هرگز توضیح نمی‌دهد که چرا. او فقط نشان می‌دهد که وجود دارد و چگونه بدتر می‌شود. یا همان‌طور که همکارش کلایو کروک می‌گوید: «سرمایه در قرن بیست و یکم، جدای از سایر ایراداتش، خوانندگان را دعوت می‌کند تا باور کنند نه‌تنها نابرابری مهم است، بلکه هیچ‌چیز دیگری مهم نیست. این کتاب می‌خواهد شما نگران رشد کم در آینده باشید. دهه‌ها نه به این دلیل که این به معنای افزایش آهسته‌تر استانداردهای زندگی است، بلکه به این دلیل که ممکن است نابرابری را بدتر کند.»

پروفسور هانس اچ. گیسورارسون اظهار می‌دارد که پیکتی به‌عنوان متفکر اساسی چپ جایگزین فیلسوف آمریکایی جان رالز می‌شود. او علاوه بر زیر سوال بردن معیارهای رایج توزیع ثروت، پیکتی را نیز موردانتقاد قرار می‌دهد که برخلاف رالز «بیشتر به ثروتمندان توجه دارد تا فقیر». هانس اذعان می‌کند که «افزایش سریع درآمد ابر ثروتمندان جهان» در حال وقوع است، اما این روند را تا زمانی که فقرا فقیرتر نشوند، مشکل‌ساز نمی‌داند

درباره کتاب:

به نظر می‌رسد با اطمینان بتوان گفت که سرمایه در قرن بیست و یکم، اثر بزرگ توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی، مهم‌ترین کتاب اقتصادی سال و شاید دهه خواهد بود.

پل کروگمن، نیویورک‌تایمز

توماس پیکتی، زاده 7 می‌1971، اقتصاددان و نویسنده‌ای فرانسوی است. پیکتی در محله کلیشی در پاریس به دنیا آمد. او در سال 1991 از اتحاد جماهیر شوروی بازدید کرد و همین سفر کافی بود تا او را به مسائلی چون کاپیتالیسم، دارایی‌های خصوصی و تجارت علاقه‌مند سازد. پیکتی در رشته‌های ریاضیات و علم اقتصاد تحصیل کرد و در سن بیست‌ودوسالگی به خاطر نوشتن رساله‌ای در مورد توزیع ثروت، موفق به کسب مدرک دکترا و جایزه بهترین رساله سال شد. او پس از کسب مدرک دکترا، مدتی در موسسه تکنولوژی ماساچوست به تدریس مشغول شد.