به سوی زنجیره ناگزیر «های تک» عکس‌: علی محمدی/ دنیای اقتصاد

طرح‌های موفق صنعت پتروشیمی در دهه هشتاد خورشیدی با احداث واحدهای تولید مواد پایه پتروشیمی چون متانول، پلی اتیلن‌ها  و اوره در مناطق عملیاتی عسلویه و ماهشهر و بعضا در مناطق استانی داخل کشور پایه‌گذاری شدند.

در دهه هشتاد و نود این طرح‌ها با تولید ارزشمند، فروش و صادرات مناسب و حاشیه‌ی سود عملیاتی بالا توانستند بخش بزرگی از نیاز ارزی کشور را تامین کنند. باتوجه به موفقیت کامل این طرح‌ها و تضمین سودی که سرمایه‌گذاران در احداث واحدهای مشابه متصور بوده‌اند طرح-های زیادی از سوی بخش خصوصی تعریف و اجرایی شد تا آنجا که با راه-اندازی واحدهای جدید حجم تولید متانول، پلی اتیلنی‌ها و اوره به چندین برابر افزایش یافته و با توجه به اینکه مصرف داخلی کشور بخش کوچکی از میزان تولید را جذب می‌کند عملا این مازاد تولید به بازار صادرات جهانی سرریز شد.

عواملی چند را می‌توان بعنوان علل اصلی در اشباع بازار فروش این محصولات و به تبع آن رقابت قیمتی شدید بین فروشندگان و کاهش شدید حاشیه سود شرکت‌ها ذکر کرد که در این خلاصه با ارائه موارد مزبور پیشنهادات اقدامات راهگشا برپایه مدل‌هایی که در سایر کشورها و شرایط راهگشا بوده است می‌تواند مطمح‌نظر قرار گیرد.

اولین مورد این است که قیمت پایین خوراک، یوتیلیتی (آب ، برق و بخار و نیروی انسانی)؛ مزیت‌های نسبی هزینه‌ی خوراک و هزینه‌های جانبی سرمایه‌گذاران را متقاعد کرده بود که با ادامه روند قیمت تولیدات و قیمت محصولات شرایط تا سال‌ها پایدار خواهد ماند و این انتظار که تمامی مشکلات را باید با تثبیت و یا کاهش نرخ نهاده‌های تولید برطرف کرد بعنوان یک مفروض در ذهن سرمایه-گذاران متبادر شده بود. ولی با افزایش مصرف داخل گاز در کشور و واقعی‌تر شدن قیمت نهاده‌های تولید این مزیت خواسته یا ناخواسته کاهش خواهد یافت.

از سوی دیگر تحریم‌های بانکی و کالایی و سایر اقدامات مشابه که باعث افزایش هزینه‌های سربار تولید شده است (همانند هزینه حمل کالا و بیمه از مبادی خلیج فارس و دریای عمان  و انواع تعرفه‌ها از سوی کشورهای واردکننده که با عناوین رسمی و غیر رسمی همچون مالیات سبز و... اعمال می‌شوند).

به طور مشخص گسترش صنایع پتروشیمی در چین و هند و احداث واحدهایی برپایه تولید از گاز سنتز از زغالسنگ (گاز سنتز خوراک اصلی تولید محصولات میانی صنعت پتروشیمی است) و به تبع آن اعمال انواع تعرفه‌های حمایتی حداقل در مورد تولیدات مشابه نیز در این خصوص بی‌تاثیر نیست.

نهایتا اینکه فناوری تولید در مقیاس بالا (واحدهای مگا پروژه چون واحدهای مگامتانول)که باعث شده است حاشیه هزینه در واحدهای جدید تولیدی کاهش یابد. به‌عنوان نمونه می‌توان از بالاسری تولید متانول نسبت به خوراک گاز نام برد که از ۲۰۰ دلار در تن در واحدهای قدیمی در واحدهای مگامتانول جدید (همچون متانول واحد  Methanex در ایالات متحده) پیش‌بینی می‌شود به زیر ۲۰ دلار کاهش یابد.

اکنون شاید بتوان تصویر دقیق‌تری از پیش‌بینی ده‌ساله با روند کنونی ارائه داد.  طبعا  وضعیت تولید و  قیمت نهاده‌ای تولید را می‌توان در بازه‌ی ده ساله با توجه به رشد دانش و فناوری تقریب خوبی پیش‌بینی کرد. موارد مرتبط با موارد  سیاسی و تحریم و نظایر آن بدلیل عدم قطعیت‌های فراوان مد نظر قرار نمی‌گیرد.

به نظر می‌رسد با رشد مصرف داخلی گاز طبیعی محتملا چه به لحاظ هزینه و چه به لحاظ حجمی با محدودیت در خوراک و افزایش هزینه‌های تولید در واحدهایی با مصرف بالای گاز و صنایع بالا دست صنعت پتروشیمی روبه‌رو خواهیم بود.

همچنین با رشد تولید انرژی‌های تجدیدپذیر و طرح‌های مزبور در کشورهای هدف با مازاد تولید زغالسنگ و گاز سنتز چون چین و هند هزینه تولید محصولات در کشورهای هدف صادراتی کاهش خواهد یافت و با برقی شدن خودروها در اروپا و آمریکای شمالی بخش زیادی از خوراک مازاد بسوی صنعت پتروشیمی آنها سرازیر خواهد شد.

نباید از سخت‌گیری‌های محیط زیستی در اروپا بصورت خاص و در کشورهای هدف صادراتی بصورت عام نیز غافل شد که میتواند بر حجم مصرف پلی اتیلن‌ها و انواع پلیمرها تاثیر کاهنده داشته و بدنبال کوچک شدن بازارها،  تولید کنندگان منطقه-ای همچون مصر و اروپای شرقی و.. تلاش خواهند کرد به بازارهای کشور ما ورود کنند و از سویی کوچک شدن حجم تقاضا بر قیمت‌ها در بازار بشدت رقابتی کنونی اثری مهلک خواهد گذاشت.  

با این اوصاف راه‌حل چیست؟ این سوال از این منظر مطرح است که به‌نظر می‌رسد با کوچک شدن بازار متانول، مواد پایه صنعت پتروشیمی و پلیمرها در افقی که در ده سال آینده ترسیم شد امکان فروش متانول، پلی‌اتیلن‌های گریدهای عمومی و محصولات فاقد تکنولوژی جز با قیمت ثمن بخس یا نهایتا با قیمت سربه سر با تولید امکان‌پذیر نباشد.

شاید مثالی از صنعت خودرو مناسب باشد. آیا کشورهای پیشرفته می‌توانند با تولید محصولات خودرویی پایه به سودآوری برسند؟ قطعا پاسخ منفی است. راه‌حل تولید خودروهایی با کیفیت و لوکس است.

راه‌حل متعارف خروج از رقابت در محصولات پایه ارتقای کیفی و ورود به باشگاه بزرگان است. در صنعت پتروشیمی اگر انتظار سود مناسب داریم بایستی وارد جرگه‌ تولید کنندگان محصولات با کیفیت باشیم. نمونه‌هایی از این محصولات با کیفیت را می‌توان در تولید پلیمرهایی با کاربرد مظروفات دارو، موادی با خلوص بسیار بالا و کاربردهایی چون انواع پروتزهای پلیمری در بدن، پلیمرهای شفاف با قابلیت‌های نوری (تولید شیشه‌ی عینک، عدسی‌ها، انواع فیلم-های پلیمری جایگزین شیشه ساختمانی، نورگیر و..) ، پیلمرهایی با یکنواختی طول زنجیره و به تبع آن یکنواختی در خواص ذوب (MFI) که امکان تولید محصولات پلیمری بسیار نازک را فراهم می‌کنند، پلیمرهای محلول و الکل پایه چون پلی‌ال‌ها که کاربرد گسترده‌ای در نسل جدید شوینده‌ها داشته و آسیب محیط زیستی آنها بسیار کمتر است، پلیمرهای رسانا با امکان کاربرد در قطعات الکترونیکی نام برد.

مزایای عملی حرکت بسوی صنعت پتروشیمی‌های تک (HIGH TEC) بسیار وسوسه‌کننده است. وجود صنعت پتروشیمی «های تک» میتواند بسیاری از مشکلات را که در شرایط موجود آشکار شده است مرتفع کند که به‌عنوان سر فصل به برخی از آنها اشاره کرد:

 عدم امکان اعمال تحریم‌های گسترده بدلیل تعدد محصولات و وجود مشتریان مشخص و با ارتباط بیشتر

 حاشیه سود بالا در تولید این محصولات و ارزی‌آوری بالا در کنار رفع نیاز صنایع داخلی و صرفه‌جویی ارزی

 امکان تغییر در خطوط تولید حسب نیاز بازار

 فرآیندهای تولیدات‌های تک عموما مصرف سوخت و گاز و خوراک پایینی داشته و سهم هزینه‌ خوراک از کل بهای تولید محصولات پایین است

 اشتغالزایی بالاتر و به‌ویژه در بین متخصصان و کارشناسان برتر

  ایجاد دانش فنی پایدار که می‌تواند در سایر واحدهای تولید چون هوافضا و... مورد استفاده قرار گیرد.

زمینه‌های لازم  نیز در قالب گسترش زنجیره ارزش و تولید محصولات کیفی زمینه‌هایی را می‌طلبد که دو عامل بسیار مهم در قالب نهادینه شدن دانش فنی در شرکت‌های دانش بنیان و همچنین  جذب سرمایه خطر پذیر (با توجه به ریسک‌های سرمایه‌گذاری در فناوری‌های‌های تک) در آن تاثیر مستقیم دارند.

با بررسی موارد فوق می‌توان پی برد که حرکت بسوی توسعه صنایع با ارزش افزوده بالا در صنعت پتروشیمی امری نه فقط لازم بلکه اجتناب‌ناپذیر است.