منحنی سینوسی

به عقیده برگزارکنندگان نمایشگاه ایران اکسپو رویدادهای این‌چنینی، زمینه‌های قابل‌ توجهی را برای ارتباط میان فعالان اقتصادی کشورهای دیگر با فعالان اقتصادی ایران ایجاد می‌کند و عملاً به مثابه یک حلقه واسط، برای پیوند دادن تولیدکنندگان کشورهای مختلف با تولیدکنندگان و کارآفرینان ایرانی عمل می‌کند. همزمان با برگزاری نمایشگاه ایران اکسپو برگزاری دومین اجلاس بین‌المللی ایران و آفریقا نیز مزیت‌های بسیاری برای فعالان و تولیدکنندگان ایرانی دارد. قاره آفریقا پس از آسیا دومین قاره پهناور و کهن‌ترین قاره جهان است و متشکل از ۵۴ کشور با فرهنگ‌ها، زبان‌ها، ادیان، نژادها و سطوح متفاوت توسعه بوده و دارای سریع‌ترین رشد جمعیت است. این قاره حدود ۳۰ درصد از ذخایر معدنی، ۱۲ درصد از نفت، هشت درصد از گاز طبیعی و ۵۰ درصد از ذخایر طلای جهان را داراست و به عنوان یک بازار نوظهور، با متوسط رشد چهار درصد در سال‌های گذشته، مکان مناسبی برای تجارت و سرمایه‌گذاری به‌شمار می‌رود. آفریقا یکی از فرصت‌های منحصربه‌فرد ایران برای ورود به بازار کسب درآمد است. این قاره در سال‌های گذشته به‌طور میانگین، هزار میلیارد دلار با جهان تجارت داشته که ۵۰ درصد آن شامل صادرات این قاره به سایر کشورها و ۵۰ درصد نیز واردات بوده است. رشد روزافزون فناوری در جهان و افزایش تعداد کشورهای در حال توسعه، به ورود اقتصادی و سیاسی کشورهای متعددی به قاره سیاه منجر شده تا هر یک از این کشورها به روشی بتوانند راه ورود به درون قاره را باز کنند. جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل آفریقا و غرب آسیا، در ادامه از مزایای تجارت با قاره آفریقا می‌گوید.

ظرفیت‌های قاره آفریقا برای توسعه روابط تجاری با ایران چقدر است؟

کشورهای آفریقایی ظرفیت‌های اقتصادی و تجاری فوق‌العاده‌ای دارند که به واسطه همین ظرفیت‌ها، بسیاری از کشورهای صنعتی و نیمه‌صنعتی جهان به دنبال برقراری روابط با آنها هستند. این قابلیت‌ها تنها مربوط به عرصه تجارت کالا نیست بلکه مربوط به دیگر ظرفیت‌ها از جمله استفاده از آبزیان، معادن و صدور خدمات فنی مهندسی است.

به نظر می‌رسد تجار ایرانی از ظرفیت‌های کشاورزی و تجاری قاره آفریقا کمترین بهره را برده‌اند؛ در حالی که این قاره به دلیل شرایط آب‌و‌هوایی پتانسیل بالایی در تولیدات محصولات کشاورزی دارد. از این‌رو همزمان با صادرات ماشین‌آلات و تجهیزات کشاورزی و بذر، کود، سم، واکسن‌های دامی و دانش فنی مورد نیاز برای کشاورزی و دامپروری می‌توان با ایجاد صنایع تبدیلی کشاورزی در کشورهای این قاره، ارزش افزوده بیشتری را نصیب کشور کرد. محصولات کشاورزی و دامی تولیدشده در این قاره می‌تواند بخشی از نیازهای خانوارها از جمله گوشت قرمز و سفید و همچنین نیاز کشور به علوفه دامی و دانه‌های روغنی را تامین کند.

معادن، یکی دیگر از مزیت‌های تجاری قاره آفریقا محسوب می‌شود. در این قاره تمامی عناصر موجود در جدول مندلیف، به شکل فراوان یافت می‌شود؛ کشورهای این قاره از ذخایر قابل توجهی از جمله سنگ‌های قیمتی مانند طلا و الماس برخوردارند. سنگ ‌آهن، سنگ مس، منگنز، کبالت، لیتیوم، کرومیت، اورانیوم و بوکسیت نیز به وفور در قاره آفریقا یافت می‌شود.

یکی دیگر از مزیت‌های موجود در قاره آفریقا منابع نفت و گاز است. به تازگی منابع عظیم نفت و گاز در این قاره شناسایی شده که فرصت مناسبی برای شرکت‌های ایرانی است که سابقه طولانی در شناسایی، استخراج، پالایش و فرآوری محصولات نفتی دارند. بنابراین در این زمینه می‌توان پروژه‌های خوبی را تعریف کرد؛ کشورهای آفریقایی در حوزه انرژی و برق مشکلاتی دارند، این در حالی است که در ایران شرکت‌های قوی بسیاری در زمینه تولید انرژی و ساخت نیروگاه فعالیت دارند.

کمبود دارو و تجهیزات پزشکی در آفریقا می‌تواند فرصت مناسبی برای شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی باشد تا در این حوزه وارد عمل شوند و در زمینه ساخت‌وساز و تجهیز بیمارستان‌ها و صادرات دارو و تجهیزات بیمارستانی و همچنین اعزام و استقرار پزشکان در این کشورها فعالیت داشته باشند.

اما متاسفانه تصوری که از آفریقا در کشورمان وجود دارد، همچنان به عنوان منطقه‌ای خشک و بیابانی است که مردم فقیری دارد. همان‌طور که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم آفریقا آنقدر ظرفیت دارد که همه قدرت‌های بزرگ و صنعتی و حتی نیمه‌صنعتی بر سر آن وارد یک رقابت فشرده شده‌اند. نوع نگاه ما به تجارت با آفریقا در گذشته سبب شده بود، آفریقا را فقط به‌عنوان مقصدی برای صادرات ببینیم؛ در حالی‌ که نیمی از هزار و ۱۰۰ میلیارد دلار حجم مبادلات جهان با کشورهای آفریقایی به واردات این کشور‌ها اختصاص دارد. این نگاه در دوره جدید در حال بازنگری است و ما باید میزان صادرات و واردات خود را با این کشورها متوازن کنیم. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که بدانیم کشورهای آفریقایی، کشورهای ثروتمند اما فقیر از نظر منابع مالی و پولی هستند؛ بنابراین تجارت با این کشورها یک تجارت خاص محسوب می‌شود. طی چهار دهه گذشته ما فقط کارهای سیاسی و فرهنگی در این کشور انجام داده‌ایم و کار اقتصادی در این کشور در حداقل‌ترین میزان بوده یا اگر هم وجود داشته دائمی نبوده؛ که این بزرگ‌ترین ضربه به رابطه ما با آفریقاست. بنابراین اولویتمان در برقراری روابط با آفریقا باید اقتصادی باشد و مسائل سیاسی و فرهنگی در کنار آن انجام شود.

 سهم ایران از تجارت با آفریقا چقدر است؟

متاسفانه طی سال‌های اخیر سهم صادرات و واردات ما از آفریقا متفاوت بوده و هیچ‌گاه یک روند رو به رشد را طی نکرده است. تجارت با آفریقا در برخی از سال‌ها به دلیل نیازمندهای کشور و همچنین تلاش برخی از افراد به بیش از یک میلیارد دلار هم افزایش پیدا کرده است اما بعد از مدتی به دلایل سیاسی از جمله اعمال تحریم‌های بین‌المللی یا بعضاً به دلیل عدم نیاز ما به برخی از کالاها و عدم تلاش جدی در این زمینه کاهش پیدا کرده است. متاسفانه ما در تجارت با آفریقا هیچ‌گاه شیوه میان‌مدتی را دنبال نکرده‌ایم. واقعیت این است که روابط ما با قاره آفریقا به صورت روزمره و براساس نیازهای ما هرچندگاه یک‌بار بوده است. بنابراین آنچه در حال حاضر ضرورت دارد این است که سیاست‌گذاران کشور، روند اصولی و تعیین‌شده‌ای را در روابط با آفریقا دنبال کنند و در عرصه‌های مربوطه، روابط با آفریقا را به‌طور منظم، دقیق و فعال ادامه داده و ارتقا ببخشند. درواقع روابط با آفریقا باید براساس یک نقشه راه باشد تا به این وسیله هر سال گسترش پیدا کند. لازم است کشورهای آفریقایی را دسته‌بندی کرده و آنگاه با آنها بر آن اساس کار کنیم زیرا همکاری با برخی از این کشورها اقتصادی نیست و هزینه‌بر است. باید توجه داشت که کار کردن با همه کشورها نادرست است.

در ادامه باید این نکته را اضافه کنم که اگر بخواهیم به همین شیوه مسیر را طی کنیم به این معنا که براساس نیازهایمان با کشورهای آفریقایی روابط را افزایش داده و بعد از مدتی روابط قطع شود، قطعاً به ضرر ما خواهد بود.

 آیا آفریقا می‌تواند شریک تجاری ایران در اقتصاد تحریمی باشد؟

بله ما ۵۴ کشور آفریقایی داریم که هر کدام از آنها شرایط خاصی دارند و برخی از آنها از دنیای غرب تبعیت و پیروی نمی‌کنند. آنان از نظر فرهنگی هم سنخیت خوبی با ما دارند. نیمی از کشورهای آفریقایی عضو سازمان همکاری‌های اسلامی هستند. حتی کشورهای غیرمسلمان آنها، به دلیل مبارزه‌هایشان با استعمار و نیز مبارزات جمهوری‌ اسلامی با استعمار و همکاری‌هایمان با نهضت‌های ضداستعماری سیاه‌پوستان، از جمله در آفریقای جنوبی و نامیبیا و... خوش‌بینی خوبی نسبت به ما دارند که می‌تواند سرمایه خوبی برای ایران باشد. حتی چند سال پیش کشورمان به عنوان شریک راهبردی و تجاری در اتحادیه کشورهای آفریقایی شناخته شد.

در همین راستا اگر بخش خصوصی ما فعال شود بعضاً می‌تواند فراتر از چهارچوب‌های ملی روابط را گسترش دهد. بخش خصوصی اگر وارد عرصه شود می‌تواند رابطه با کشورهای آفریقایی را تحت تاثیر قرار دهد و اقتصاد کشور را فعال کند. به عبارت دیگر مهم‌ترین کار برای شکستن تحریم‌ها فعال شدن بخش خصوصی است که در ابعاد مختلف می‌تواند از سدهای تحریمی عبور کند. بخش خصوصی ابزاری برای فعالیت در کشورها دارد، از جمله برگزاری نمایشگاه‌های متقابل، ایجاد زمینه سفر و گردشگری برای تاجرانی که قابلیت سرمایه‌گذاری دارند. از طرفی باید قراردادهای بانکی هم برای ورود بخش خصوصی وجود داشته باشد تا راه فعالیت برای آنها هموار شود.

 اخیراً مرکز مطالعات الجزیره در گزارشی به این نکته اشاره کرد که شبکه روابط خارجی در قاره آفریقا در حال پیچیده شدن است. امروز در کنار قدرت‌های غربی، چین، ژاپن، هندوستان و روسیه، ترکیه نیز به دنبال ایجاد منطقه نفوذ در حوزه منابع، بازار و موقعیت راهبردی آفریقاست. حجم تجارت ترکیه با قاره آفریقا در سال ۲۰۰۳ بالغ بر پنج میلیارد دلار بود. این عدد در سال ۲۰۲۱ حدود هفت برابر شد و به عدد ۳۵ میلیارد دلار رسید. حجم پروژه‌های انجام‌شده از سوی پیمانکاران ترک بالغ بر ۸/۷۷ میلیارد دلار است. ترکیه ۴۵ اتاق بازرگانی مشترک با کشورهای آفریقایی دارد. در همین راستا سوال من این است که با توجه به افزایش رقبا در آفریقا چرا کارگزاران سیاست خارجی در ایران اقدامی در این زمینه انجام نمی‌دهند؟

از نظر بنده آفریقا به اندازه‌ای ظرفیت دارد که هیچ‌کس جای دیگری را تنگ نمی‌کند. اما باید در نظر داشته باشیم که سبقت گرفتن از رقبا، به مرغوبیت کالاهای ایرانی، معرفی این کالاها، ظرفیت‌های کشور و همچنین به تسهیل روابط اقتصادی و از بین بردن موانع بانکی و گمرکی برمی‌گردد. از نظر بنده رقبا به هیچ وجه مانع اصلی حضور ما در آفریقا نیستند بلکه عدم فعالیت عملی ما در این قاره است که مانع اصلی است. واقعیت این است که ما در عرصه‌های اقتصادی فعالیت جدی برای پیشبرد هدف‌هایمان دنبال نکرده‌ایم. رقبایی هستند ولی ما می‌توانیم با کالای خوب و قیمت مناسب در بازار آفریقا حضور داشته باشیم. باید در نظر داشته باشیم که کشورهایی مانند ترکیه که در آفریقا فعال هستند در واقع بخش خصوصی آنها فعال است و دولت بر آنها نظارت می‌کند؛ بنابراین بهتر است که حضور فعال در آفریقا با محوریت حضور بخش خصوصی باشد.

 نقاط ضعف ایران در توسعه روابط با قاره آفریقا را اگر خواسته باشید به‌طور خلاصه بررسی کنید به چه نکاتی اشاره خواهید کرد؟

تجارت با آفریقا به علت وسعت آن و مشکلات زیرساختی در حمل‌ونقل و همین‌طور فقدان شناخت کافی از بازار کشورهای آفریقایی آن‌طور که باید توسعه نیافته است. متاسفانه نگاه ما به همه ۵۴ کشور آفریقایی یکسان است و همه این کشورها را آفریقا می‌دانیم؛ در صورتی‌ که هر کشور این قاره فرهنگ خاص خود را دارد و برای شناخت این فرهنگ نیاز به مطالعه میدانی داریم؛ اتفاقی که تاکنون به سبب مشکلات موجود رخ نداده است. علاوه بر این، نبود یک سیاست اصولی و مشخص‌شده یا به عبارت دیگر نبود نقشه راه و همچنین نبود یک متولی برای گسترش روابط از مهم‌ترین نقاط ضعف ایران است. با اینکه وزارتخانه‌های متعددی در عرصه روابط خارجی نقش‌آفرینی می‌کنند اما متاسفانه روابط ایران و کشورهای قاره آفریقا هنوز به سطح دلخواه نرسیده است.

البته خوشبختانه در دولت سیزدهم اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است. برای مثال بخشی تحت عنوان توسعه روابط با آفریقا در وزارت صمت ایجاد شده است که می‌تواند ضعف‌های نبود یک طرح و برنامه برای ارتباط با کشورهای آفریقایی و عدم پیگیری جدی و اصولی سیاست‌های توسعه روابط را جبران کند. بنابراین بهترین کار برای رفع موانع این است که یک برنامه درست تدوین کرده و به درستی اجرا کنیم.

 سیاستمداران ما باید چه راهبردی را برای توسعه روابط در پیش بگیرند؟

باید راهبرد توسعه روابط تدوین شود، سیاست خارجی ما باید با اولویت اقتصادی باشد و با تغییر دولت‌ها دارای منحنی سینوسی نشود، بلکه باثبات به پیش برود. کارهای فرهنگی و سیاسی ما هم باید متناسب با کارهای اقتصادی باشد زیرا گاهی کارهای فرهنگی و سیاسی‌مان برای برنامه‌های اقتصادی ما می‌تواند زیان‌آور باشد. چینی‌ها الگوی مناسبی هستند. آنها در راهبردشان برای کار اقتصادی هیچ‌گاه سیاست و فرهنگ را با آن ادغام نکردند.